همانطور که در بخش اول این مطلب خواندیم، امروزه در بسیاری از کشورها شاهد تغییرات چشمگیر جایگاه شغلی زنان در مقایسه با مردان در کسبوکارهای سازمانی هستیم، با این حال برای پذیرش نقشهای ارشد سازمانی در اغلب موارد زنان در اولویت قرار نمیگیرند و از حقوق و مزایای کمتری نسبت به مردان برخوردارند. حال این سوال مطرح میشود که آیندهی کار برای زنان در سازمانها چگونه خواهد بود؟
در ادامه سایر رویکردهایی که میتوانند آیندهی کاری زنان را تغییر دهند، بررسی میکنیم:
۳. تغییر ذهنیتها درباره استعداد زنان و مردان
وقتی سازمانها میخواهند از حضور کارکنان زن در سطوح ارشد سازمانی استفاده کنند معمولا در حوزههایی مثل منابع انسانی یا روابط عمومی از آنها بهره میگیرند. درحالیکه این کارکنان میتوانند در حوزههای اجرایی و کلیدی سازمان به صورت اثربخشی ایفای نقش کنند. وقتی زنان با امور مالی یا سایر بخشهای اصلی سازمان سر و کار داشته باشند، همچنین مسوولیت حوزههای کلیدی سازمان را بر عهده بگیرند حقوق و دستمزدشان افزایش پیدا میکند.
بیشتر بخوانید: پنج اشتباه مدیریتی زنان صاحب کسب و کار
بخشی از راهحل ممکن است ریشه در خانواده و تفکر والدین داشته باشد. مثلا در بسیاری از خانوادهها، والدین معتقدند انسانها برای درک مسائل مالی، حسابداری و ریاضی باید به طور ژنتیکی استعداد داشته باشند یا مردها درک بهتری از مسائل مالی و تجاری دارند. این درحالی است که شواهد نشان میدهد برای درک بهتر مسائل مالی و ریاضی فقط باید تمرین بیشتری داشت. به علاوه مربیان مدارس هم میتوانند این مفاهیم را به گونهای کاربردی و قابل استفاده در دنیای واقعی آموزش دهند.
4 . افزایش مراقبتکنندگان مرد:
در گذشته مشاغلی مانند «مراقبت از سالمندان» تحت سلطهی زنان بود. این در حالی است که تا سال 2050 کشوری مثل استرالیا تقریبا به یک میلیون پرسنل برای مراقبت از سالمندان نیاز خواهد داشت. از این رو هنجارهای جنسیتی باید تعدیل شوند تا بتوان پاسخگوی این میزان از نیاز به نیروی کار مراقبت کننده بود.
درست همانطور که در سطوح ارشد سازمانی به زنان بیشتری نیاز است، برای تصدی نقشهایی که قبلا در دست زنان بوده نیز به مردان بیشتری نیاز است.
بیش از 60 درصد استرالیاییها در صنعتی کار میکنند که تحت سلطهی یک جنسیت قرار دارند. یکی از محققین این حوزه میگوید مشکل صنعت پرستاری و مراقبت این است که توسط بازار و بخش خصوصی هدایت نمیشود. این صنعت معمولا تحت حمایت دولت قرار دارد.
مراکز مراقبت از سالمندان در این کشور تمایل دارند، نیروی کار مرد برای این کار استخدام کنند و ساکنین خانههای شخصی هم ترجیح میدهند ترکیبی از نیروی کار آقا و خانم از سالمندشان مراقبت کنند. از این رو لازم است دولت برای تحقق این امر قدم بردارد.
۵. انعطافپذیری بیشتر هنگام پذیرش نقشها در خانواده و محیط کار
در نهایت باید گفت نیروی انسانی یکی از مهمترین داراییهای هر سازمانی است. سازمانها برای بقا و پیشرفت در آینده، به مدیرانی نیاز خواهند داشت که با توجه به اهداف سازمانی بدانند چگونه کارکنانی با نیازهای متفاوت را مدیریت کنند.
در ارتباط با جایگاه شغلی زنان در سازمانها نه تنها در محیط کار، بلکه نگرشهای اجتماعی گستردهتری باید تغییر کنند. ولی تنها تدوین سیاستهای کاری انعطافپذیر در جهت بهتر کردن کیفیت زندگی زنان کافی نیست.
تحقیقات نشان میدهند که مادران جوان به خصوص مادران تقریبا 30 ساله در عین حال که از جانب محیط کارشان انعطافپذیری دارند، ولی به سختی و گاهی خارج از برنامه کار میکنند. آنها معمولا خسته به نظر میرسند. چراکه باید سایر نقشهایی که از آنها در خانه و خانواده انتظار میرود را نیز مدیریت کنند.
نگرشها در حال تغییر هستند. اگر مردان نسبت به اجرای مسئولیتهای مراقبتی و کارهای خانه انعطافپذیری بیشتری نشان دهند و کارفرمایان صادقانه نگرشهای انعطافپذیر در مورد کارمندان را بپذیرند، میتوان شاهد تغییرات مثبت و واقعی برای جایگاه شغلی زنان در سازمان بود.
برگرفته از سایت pursuit.unimelb.edu.au