بازارهای مالی مزیتها و کارکردهای بسیاری دارند که مزیتها در کاهش هزینههای بسیاری از تعاملات اقتصادی کاربرد دارد، به طور کلی بازارهای مالی به رفع محدودیتهای ذاتی پروسه پسانداز و سرمایهگذاری که در غیاب موسسات مالی به وجود میآید، کمک میکنند. مزایایی همچون گسترش دسترسی افراد به اطلاعات متقارن (نوعی تقسیم کار)، رساندن سرمایه به دست افرادی که در سرمایهگذاری آن کاراتر هستند، کمک کردن به کاهش نااطمینانی ذاتی در اعمال آیندهنگر انسانها و فراهم کردن نقدینگی برای سرمایهگذارانی که افق دید کوتاهمدتتری دارند از جمله کارکردهای بیبدیل بازارهای مالی در اقتصاد هستند. علاوه بر این مطالعات بسیاری نشان میدهد در اقتصادهای امروزی یکی از شرایط و موارد لازم برای دستیابی به رشد اقتصادی پایدار و سریع دسترسی به بازارهای مالی توسعهیافته است. در ادامه به بحث بیشتر در مورد نحوه تاثیرگذاری بازارهای مالی بر اقتصاد و به طور کلی اجتماع خواهیم پرداخت.
گسترش دسترسی افراد به اطلاعات
بازارهای مالی دسترسی اجتماع را به اطلاعات گسترش میدهند. آنها با گردهم آوردن پساندازکنندگان و سرمایهگذاران در کنار یکدیگر مراتب آشنایی آنها با (ترجیحات و نیازهای مالی) یکدیگر را فراهم میکنند؛ موضوعی که بدون وجود بازارهای مالی میسر نمیشود. اطلاعات میان تمامی افراد به طور یکسان توزیع نشده است. برخی از افراد دارای ترجیحات کوتاهمدت هستند و باید بر این اساس اقدام به ذخیره سرمایه برای سرمایهگذاری کنند، اما در دنیای گسترده اقتصاد امروز این پساندازکننده ممکن است از بسیاری فرصتهای سرمایهگذاری بیاطلاع باشد. به همین صورت سرمایهگذارانی هستند که ممکن است از یک فرصت سرمایهگذاری پرسود مطلع باشند اما سرمایه لازم برای استفاده از این موقعیت را نداشته باشند. بازارهای مالی امکان برقراری ارتباط میان صاحبان سرمایه و صاحبان دانش و اطلاعات در مورد فرصتهای سودآور را فراهم میکند. به عبارت دیگر، افرادی با ترجیحات کوتاهمدت و دارای مقدار زیادی سرمایه ممکن است همان افرادی نباشند که دارای ذهنیت و مهارت برتر کارآفرینی باشند، از اینرو بازارهای مالی نقش وصل کردن سرمایههای افرادی را که دارای ترجیحات کوتاهمدت هستند با سرمایهگذارانی که دارای مهارت برتر در سرمایهگذاری هستند، بر عهده دارند. علاوه بر این باید در نظر داشت افراد مختلف با خلق و خوهای متفاوت تواناییهای متغیری را در پذیرش ریسک دارند. به طور خلاصه بازارهای مالی و ابزارهای مورد استفاده در آنها موقعیت سرمایهگذاری را برای افرادی که توانایی لازم برای سرمایهگذاری و ریسک کردن را ندارند، فراهم میکند. با این حساب بازارهای مالی از رهگذر تقسیم کار این امکان را برای افراد پدید میآورند که از مزیتهای نسبی خود استفاده کنند.
کاهش نااطمینانی
بازارهای مالی ما را در مدیریت ریسک و نااطمینانی که در ذات تمام پروژهای اجرایی نهفته است کمک میکنند. باید در نظر داشت از آن جهت که آینده نامشخص است، در (به سرانجام رسیدن و سودآوری) تمام فعالیتهای انسانی نااطمینانی و ریسک وجود دارد. به دیگر سخن افراد در کسب میزان مشخصی از درآمد، ریسک کمتر را به بیشتر ترجیح میدهند.
برای آنکه مشخص شود چگونه بازارهای مالی ریسک را مدیریت میکنند در ابتدا باید تفاوت میان ریسک و نااطمینانی را بدانیم که از آنها به ترتیب به «احتمال وقوع طبقه» و «احتمال وقوع مورد» نیز یاد میشود. ریسک یا احتمال وقوع طبقه اشاره به این واقعیت دارد که در شرایط خاص، ما همه چیز را در مورد طبقه اتفاقافتاده میدانیم اما در همین حال هیچ اطلاعی در مورد خود رویداد به جز آنکه عضو طبقه مشخص است، نمیدانیم. بیمه یک بازار مالی شناختهشده است که به کاهش اثر این خطر کمک میکند. این کار از طریق یک تابع چگالی احتمال انجام میشود که آن را میتوان از طریق شواهد تجربی به دست آورد. به عنوان مثال افرادی که دارای شرایط یکسان هستند میتوانند منابع مالی خود را برای بیمه شدن در برابر یک حادثه تاسفبار مانند توفان جمعآوری کنند. هیچکس از طبقه متوسط نمیتواند به تنهایی هزینه لازم برای بازسازی خانه خود را در برابر توفان بپردازد، از آن جهت که ارزش یک خانه بسیار بیشتر از دستمزد سالانه این افراد است. در نتیجه با کمک بازار بیمه افرادی که در یک طبقه مشخص قرار دارند و خطر یکسانی آنها را تهدید میکند، به جای آنکه به تنهایی ریسک وقوع فاجعه را تحمل کنند، آن را با دیگر افراد سهیم میشوند.
دسترسی آسان به نقدینگی
در آخر به این نکته میرسیم که بازارهای مالی امکان در اختیار قرار دادن نقدینگی بیشتر به آنانی را که خواهان آن هستند، میسر میکنند و حتی در این مسیر اجازه انتخاب سرمایهگذاری در پروژههای متنوع با افقهای زمانی وسیعتر را تا لحظه تکمیل شدن آنها میدهند. بدون بازارهای مالی فقط افرادی که ترجیحات زمانی بسیار کوتاهمدتی داشتند میتوانستند وام دریافت کنند و اگر هیچ بازار ثانویهای برای فروش اسناد مربوط به وامهای پرداختشده (در مرحله اول) وجود نداشت، پرداختکنندگان وام به افق زمانی انجام پروژه بسیار حساس میشدند.
شرایط مشابهی نیز در مورد صاحبان سهام حکمفرماست، اگر افراد مجبور باشند سهام خود را برای یک بازه زمانی 20ساله نگهداری کنند نتیجه این میشود که افراد کمی حاضر به انجام این کار هستند. با کمک بازارهای مالی تامین مالی حتی برای پروژههایی که نیاز به انتشار اوراق قرضه 30ساله یا بیشتر دارند نیز از طریق خرید و فروش این اوراق در بازارهای مالی میسر میشود. بازارهای مالی با فراهم کردن امکان خریدوفروش اوراق قرضه نیاز به هماهنگی بین افق زمانی سرمایهگذاران و پساندازکنندگان را از بین میبرد و خرید اوراق قرضه بلندمدت را مطلوبتر از گذشته میکند.
اهمیت بازارهای مالی کارآمد
در اقتصاد مدرن امروز بدون داشتن بازارهای مالی کارا پروژههای سودآور و مهم به احتمال زیاد انجام نخواهد شد. بازارها و ابزارهای مالی ناکارا بر کارایی سرمایهگذاری تاثیر منفی گذاشته، از انباشت سرمایه که از ملزومات رقابت در دنیای امروز است، جلوگیری میکند. از سوی دیگر مطالعات انجامشده نشان میدهد بزرگتر شدن بازارهای مالی در بالا رفتن نرخ رشد اقتصادی موثر است. بازارهای مالی بزرگتر با افزایش فعالیتهای تجاری نقدینگی بیشتری را در اختیار اعضا قرار میدهد. وجود رابطه بین بازارهای مالی کارآمد و رشد اقتصادی مدتهاست که محل بحث اقتصاددانان است. در سالهای اخیر علاقه اقتصاددانان به مقوله ارتباط بین بازارهای مالی و رشد اقتصادی افزایش یافته است. تحقیقات انجامشده روی رابطه توسعه بازارهای مالی و رشد نشان میدهد سه کانال اساسی وجود دارد که ساختارهای بازارهای مالی و رشد اقتصادی را به هم ربط میدهد. بازارهای مالی توسعه یافته نسبت پسانداز را (که در ادامه میتواند برای سرمایهگذاری مورد استفاده قرار بگیرد) افزایش میدهد. بازارهای مالی توسعهیافته نرخ پسانداز را افزایش میدهد و از این طریق بر میزان سرمایهگذاری تاثیر میگذارد. بازارهای مالی توسعهیافته کارایی تخصیص سرمایه را افزایش میدهند. تخصیص کارای سرمایهها بدان معنی است که منابع مالی به پروژهها و بنگاههایی اختصاص مییابد که بیشترین ارزش افزوده را برای اقتصاد به همراه دارند. تخصیص کارا بیهیچ شکی مهمترین عامل تاثیر بازارها و ابزارهای مالی توسعهیافته بر نرخ رشد اقتصادی است. بدون حضور بازارهای مالی کارا افراد به احتمال زیاد به سرمایهگذاری در بازارهای غیرمولد مانند طلا روی خواهند آورد که نمیتواند به طور مستقیم در سرمایهگذاری فیزیکی مورد استفاده قرار گیرد. پساندازکنندگان اقدام به خرید طلا یا سرمایهگذاری در بازارهای غیرمولد دیگر میکنند به واسطه آنکه احتمال میدهند در آینده قدرت خرید آنها کاهش خواهد یافت. این نگرانی به واسطه نبود ثبات در بخش بانکی یا به طور کلی به واسطه دخالتهای دولت در مواردی همچون نرخ بهره است. بنابراین با بهبود شرایط بازارهای مالی سرمایهگذاریهای غیرمولد کاهش داشته و در نتیجه ثبات اقتصادی نیز که یکی از لازمههای رشد اقتصادی است، به وجود میآید. به طور کلی بازارهای مالی با گردهم آوردن پساندازکنندگان و سرمایهگذاران، تسهیل دسترسی افراد ماهر به نقدینگی، مدیریت ریسک و فراهم کردن امکان تامین مالی پروژههای بلندمدت تاثیرات بسیار مثبتی بر رشد بخش واقعی اقتصاد دارند.