اگر از مدیریت کلاسیک به سمت مدیریت روابط انسانی حرکت کنیم، اهمیت نیروی انسانی جلوهگر شده و در صورت ادامه این حرکت، به طوری که به ترتیب به سمت مدیریت دولتی نوین نزدیک شویم، چیزی که بیشتر از همه اهمیت آن نمایانگر میشود، عوامل محیطی و استراتژیک است و مهمترین عوامل محیطی در بخش دولتی و خدماتی که علت وجودی سازمانها را نیز تشکیل میدهد، همان مردم و ارباب رجوع است. در اصل، این همان مردم و صاحبان اصلی هستند که انجام کارهای خود را به سازمانهای دولتی و دولت تفویض کردهاند. به عبارت دیگر، همان طور که «اون هیوز» در کتاب «مدیریت دولتی نوین» اشاره دارد که رابطه دولت و شهروندان سیستم پاسخگویی و سنجش را شکل میدهد که به موجب آن سازمانهای دولتـــی وظایف مربوط را انجام می دهند و شهروندان اجازه میدهند که وظایف انجام شوند ولی مشروط بر اینکه وکیل از حد خود تجاوز نکند و پاسخگو باشد.
بی شک نیروی انسانی بزرگترین سرمایه هر سازمانی است و رسیدن به اهداف سازمان در گروی توانایی نیروی انسانی در انجام امور محوله است. نیروی انسانی به عنوان یکی از مهمترین عوامل در پیشبرد اهداف و ارتقای بهرهوری سازمانها محسوب میشود. بنابراین بهبود عملکرد و بهسازی نیروی انسانی نیاز انکارناپذیری برای سازمانها است.
مدیریت سازمان جهت ایجاد سازمانی با نیروی انسانی کارآمد و توانمند، راهی جز توجه به امر آموزش، تقویت قدرت خلاقیت و ابتکار، بالا بردن روحیه و انگیزه، رشد شخصیت کارکنان و مسائلی از این دست ندارد.
سنجش عملکرد مدیریتی مدیران مالی دستگاه های اجرایی کشور
مدیریت، فرآیند خلاق بکارگیری کارآمد و مؤثر نیروهای انسانی و مادی، برای برنامه ریزی، سازماندهی، هدایت، رهبری و ارزیابی سیستمهای سازمانی در جهت تحقق اهداف معین در چارچوب نظام ارزشی موجود است.
مدیریت عملکرد، فرآیند سیستماتیکی است که بر طرح ریزی (planning)، مربیگری (coaching) و بازنگری (review) تأکید جدی دارد.
یک مدیر بزرگ میتواند زندگی کاری کارکنان را متحول کند تا از حیث شخصیت و توانمندیهای حرفهای ارتقا پیدا کنند و از این طریق بتوانند بر چالش های روز افزون غلبه نمایند.
اعتبارات، مانند ماده سیال و روانی هستند که اندام تشکیلاتی دستگاه را پوشش میدهند و مانند سوختی هستند که عملیات اجرایی دستگاه را به مرحله فعلیت و عینیت هدایت میکنند. به عبارت دیگر مانند ترازویی هستند که در یک کفه آن عملیات و در کفه دیگر آن اعتبارات قرار دارند.
مدیریت عملکرد، فرآیندی راهبردی ویکپارچه است که از طریق بهبود عملکرد منابع انسانی و توسعه قابلیتهای فردی و تیمهای کاری به موفقیت سازمان کمک میکند.
هدف این مقاله، شناسایی نقاط قوت و ضعف عملکرد مدیریتی مدیران مالی مستقر در دستگاههای اجرایی کشور و بررسی علل نواقص و ضعف های ایجاد شده درچارچوب قوانین و مقررات جاری کشور و چالشهای بوجود آمده در دستگاههای اجرایی و راهکارهای پیشنهادی برای بهبود عملکردها و پیشرفت به سوی ارتقا سلامت نظام مالی و اداری لازم در سیستم های دولتی و ارتقا سطح علمی و فرهنگی مدیر مالی و استحکام جایگاه وی در دستگاه های اجرایی میباشد.
ارزیابی عملکرد، فرآیندی است که در آن مدیران وسرپرستان رفتار کارکنان را مشاهده و بررسی میکنند تا بتوانند بازخوردهای لازم را درباره نقاط قوت و ضعف رفتارشان به آنها ارائه کنند. همیچنین میتوان گفت که ارزیابی عملکرد، عبارتست از تعیین درجه کفایت و لیاقت کارکنان از لحاظ انجام وظایف محوله و قبول مسئولیتها در سازمان که این ارزیابی باید به طور عینی و منظم انجام پذیرد. به عبارت دیگر، ارزیابی عملکرد، یعنی سنجش نسبی عملکرد انسانی در رابطه با نحوه انجام کار مشخص در یک دوره زمانی معین درمقایسه با استاندارد انجام کار و همچنین تعیین استعداد و ظرفیتهای بالقوه فرد به منظور برنامه ریزی در جهت به فعلیت در آوردن آنها.
بررسی عملکرد مدیریتی مدیران مالی و عوامل موفقیت و عدم موفقیت آنها در مدیریت بهینه وزارتخانهها و دستگاه های اجرایی و شناسایی موانع سر راه و قوانین متناقض در فعالیتهای مالی آنها، میتواند اثر بخشی و کارآیی آنها در مدیریت مؤثر را مختل کرده و تا مرز تشنج پیش برد. بر اساس آمار و ارقام جمع آوری شده که حاکی از این است، عملکرد مدیریتی مدیران مالی تا مرز متوسط پیش رفته و برای ارتقا آن نیاز به عوامل بیرونی، درونی و محیطی بسیار قوی ، اثر بخش و کارآیی زیادی دارد تا بتوانیم نظام اداری و مالی سلامتی را در آینده ای روشن ببینیم . لذا تمام این آمارها فقط میتواند بخشی از هنر مدیریت لازم در عملکرد مدیران مالی به منظور تصمیم گیریهای خرد و کلان اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را رقم بزند و بخش اصلی آن به ذات، اخلاق، منش، کردار فرد، توانمندیهای فردی و خصوصیات شخصیتی وی بر میگردد که خود میتواند بحثهای روانشناختی بسیار پیچیدهای در محیطهای اداری و مالی دستگاههای اجرایی، شرکتها و مؤسسات مالی را دنبال کند که خود هر کدام میتواند موضوع جداگانهای برای مجموعهای از مقالات باشد.
عوامل موثر بر عملکرد عبارتند از
ویژگیها و تواناییها
مشخص بودن و مقبولیت نقش
موقعیت مناسب برای عملکرد
دفهای ارزیابی عملکرده
برنامه ریزی نیروی انسانی
کارمندیابی و انتخاب
آموزش وپرورش
تعیین حقوق و مزایا
تعیین مسیر پیشرفت شغلی
شناخت استعداد کارکنان
تعیین روایی آزمون های استخدامی.
نکات مورد ارزیابی
نظام ارزشیابی مبتنی بر خصایص یا ویژگیهای شخصی
نظام ارزشیابی مبتنی بر رفتار
نظام ارزشیابی نتیجهگرا
نظام ارزیابی (مدیریت) عملکرد مبتنی بر شایستگی
ویژگیهای ارزیابی کنندگان
داشتن دانش و اطلاعات
داشتن انگیزه برای ارزیابی عملکرد
داشتن اعتماد به نفس
داشتن توان قضاوت
احساس مسوولیت
داشتن فرصت و موقعیت نظارت بر نحوه کار ارزیابی شونده
سنجش عملکرد مدیریتی مدیران مالی، پرداختن به فرآیند مدیریت منابع انسانی، در دستگاههای اجرایی است. لذا لزوم توجه به طراحی و تدوین سیستمهای ویژهای برای این کار همچون سیستم نیازسنجی آموزش، سنجش عملکرد ، آسیب شناسی شغلی، جامعهپذیری مدیران مالی و دیگر سیستمهای تدوین شده و پیادهسازی آنها که نیازمند نگرش باز و صحیح مدیریت مذکور میباشد.
در سطح اول ارزیابی افراد، عملکرد شخصی افراد در مشاغل مطرح است و ارزشیابی معمولاً با تعیین شرح شغل، اهــداف و عملکرد افراد قابل اندازه گیری است. سطح دوم ارزشیابی بر روی عناصر سازمان از قبیل برنامه یا بخش منابع انسانی و... تأکید دارد و تأثیر هریک از قسمتها بر روی رسیدن به اهداف را ارزشیابی میکند. سطح سوم به اهداف کلی سازمان یا ماموریت اشاره دارد و آن را در راستای رسیدن به اهداف بخشهای سازمانی فرض میکند. و درنهایت سیستم اجتماعی از سازمانهای مختلفی تشکیل شدهاند که دارای بخشهای مختلفی هستند.
فناوری اطلاعات
فناوری اطلاعات و ارتباطات نقش بسیار مهمی را در طراحی و توسعه سازمانها ایفا میکند. سازمانهای عصر جدید در کنار مدیران توانمند، نیازمند کارکنان دانشی هستند تا بتوانند از این تکنولوژیها به بهترین شکل در ارتقا سطح بهره وری خود کمک بگیرند. مثل اتوماسیون اداری، اینترنت، اینترانت، اکسترانت، تجارت الکترونیک، تیمها و سازمان های مجازی و ... از این نوع محسوب میشوند.
نتیجه گیری
به منظور ایجاد مدیریت کارآمد در دستگاه های اجرایی، نیاز به مدیریت خردمندانه، منطقی، بهنگام و استفاده بهینه از منابع در اختیار دستگاه های اجرایی، ایجاد تعادل در منابع و مصارف، جلوگیری از توسعه تصدیگری در فعالیتها، ضمن تأکید بر مسئولیت بالاترین مقام دستگاه اجرایی برای تحقق اهداف در چارچوب تکالیف و قانون بودجه کشور و پرهیز از ایجاد کسری اعتبارات میباشد. ضوابط اجرایی بودجه کل کشور برای وزارتخانهها، مؤسسات دولتی، شرکتهای دولتی، بانکها و بیمههای دولتی امری ضروری میباشد. این پژوهش برآن است تا با درنظر گرفتن موارد استثنا و حالات مختلف مدیریت مالی، قوانین و مقررات، نیروی انسانی، کنترل در هزینهها بتواند پارهای از مسایل و موارد خاص را بر اساس دو سؤال زیر مطرح نماید:
- مهارت های مالی مدیران شامل چه مهارت هایی می شود؟
- آیا قوانین و مقررات لازم و کافی دستگاههایی که همزمان با انجام فعالیت ها و وظایف قانونی خود، بطور مستمر از بروز مفاسد مالی جلوگیری مینمایند، وجود دارد؟
چراغ هدایت دستگاههای اجرایی در رسیدن به چشم انداز اهداف دستگاه، مدیران مالی با درایت، صاحب تجربه، توانمند و دارای علم روز فناوریها و سیستمهای اطلاعاتی مدیریتی پیشرفته در حیطه فعالیتهای خود هستند.