انكها مؤسساتي هستند كه تعهدات كوتاهمدت را به داراييهاي بلندمدت تبديل ميكنند. مشكل اصلي در انجام اين فرآيند، اجراي يك مديريت نقدينگي كارآمد است، به شكليكه بانك بتواند به درخواستهاي برداشت از حساب مشتريان پاسخ گفته و درخواستهاي وام را نيز بهخوبي برآورده كند. براي مديريت نقدينگي بايد اجزاي مختلفي در تعامل با يكديگر فعاليت كنند. ساختار سازماني مناسب، وجود ابزارهاي كمهزينه و متنوع و سيستم اندازهگيري و پايش ريسك نقدينگي، اجزاي يك مديريت نقدينگي كارآمد را تشكيل ميدهند. در سيستم بانكداري اسلامي، مشكل اصلي در مديريت نقدينگي، كمبود ابزارهاي كافي است. در سالهاي اخير در پاسخ به اين نياز، كشورهاي اسلامي به توسعه ابزارهاي مديريت نقدينگي اسلامي اقدام كردهاند. هدف از اين مقاله، بررسي مختصر ابزارهاي متداول مديريت نقدينگي در بانكهاي غيراسلامي و ابزارهاي تازه توسعهيافته مديريت نقدينگي در بانكهاي اسلامي است.
مؤسسات اعتباري معمولاً تعهدات سيال كوتاهمدت را به داراييهاي غيرسيال بلندمدت تبديل ميكنند و در راستاي افزايش رفاه مشتريان، امكان هموارسازي مصرف و سرمايهگذاري را براي آنها فراهم ميآورند. هر چند بانك با اين فعاليت از مشتريان خود در برابر مشكلات نقدينگي حفاظت ميكند، ولي خود در معرض ريسك نقدينگي قرار ميگيرد. بر اين اساس مفهوم «مديريت نقدينگي» بانك به يكي از مفاهيم اساسي در مديريت ريسك اين مؤسسات تبديل شده است.
مديريت نقدينگي، توانايي كوتاهمدت بانك در پاسخگويي به برداشتهاي مشتريان و تقاضاهاي جديد براي وام است. بروز مشكل نقدينگي براي يك بانك علاوهبر زيان هنگفتي كه براي مشتريان بانك دارد، به سرعت ميتواند به ديگر مؤسسات اعتباري نيز سرايت كند و باعث سقوط سيستم مالي يك كشور شود. نظر به اهميت و ميزان اثرگذاري اين مطلب، ابزارهايي مانند بيمه سپرده، ذخيره قانوني نزد بانك مركزي و دسترسي به نقدينگي بانك مركزي براي مديريت نقدينگي بانك ايجاد شدهاند.
روشهاي مديريت نقدينگي در طول زمان با تحولات اساسي روبهرو شدهاند. در گذشته مديريت نقدينگي معمولاً به مديريت داراييها تعبير ميشد، ولي با توسعه بازارهاي مالي و بهويژه بازارهاي بين بانكي، مديريت نقدينگي براساس مديريت تعهدات، گسترش پيدا كرد. به اين معنا كه بانك براي تأمين نقدينگي از بازار بين بانكي يا ديگر بازارهاي سرمايه، قرض ميگيرد و تعهداتي براي خود ايجاد ميكند. استفاده از مديريت تعهدات در مديريت نقدينگي با توجه به محدوديتهايي كه در اسلام بر مبادلات قرض گذاشته شده است، براي استفاده در سيستم بانكي اسلامي بايد مورد توجه قرار گيرد.
در مديريت نقدينگي، داراييها و تعهدهاي بانك را به دو دسته اختياري و غيراختياري تقسيم ميكنند. آندسته از داراييها و تعهدهايي كه مقدار آنها در كنترل كوتاهمدت بانك است، به دسته اختياري تعلق دارند. اين دسته شامل استقراض از بانك مركزي، سرمايهگذاريها و گواهيهاي سپرده ميشود. دسته غيراختياري، داراييها و تعهداتی هستند كه كنترل كوتاهمدت آنها در اختيار بانك نيست و بانك تنها ميتواند پيشبينيهايي از تغييرات اين اقلام داشته باشد. اين گروه شامل سپردهها، وامها و برخي ديگر از اقلام ترازنامه بانك است. براساس اين تقسيمبندي، ايجاد تغييرات در اقلام اختياري ترازنامه براي جبران خالص تغييرات اقلام غيراختياري ترازنامه، بهعنوان مديريت نقدينگي شناخته ميشود. از آنجا كه اقلام اختياري ترازنامه متفاوت هستند، در پاسخ به نياز نقدينگي، بانك ميتواند از ابزارهاي متفاوتي براي تأمين آن استفاده كند. هزينه استفاده از اين ابزارها متفاوت است و با توجه به زمانبندي نياز به نقدينگي، بانك ميتواند در مورد استفاده از هر يك از اين ابزارها تصميم بگيرد. در واقع بانك براي انتخاب ابزار، به دو اصل كلي توجه ميكند: اول، عقايد گروه مديريت بانك و دوم، كمينه كردن هزينه مديريت نقدينگي.
عناصر مديريت نقدينگي
كميته بال، چهار عامل را بهعنوان اجزاي يك مديريت نقدينگي كارآمد معرفي كرده است: وجود سيستمهاي مديريت اطلاعات، تحليل نياز خالص به نقدينگي در گزينههاي مختلف، متنوعسازي منابع تأمين نقدينگي و وجود برنامههاي مشروط براي تأمين نقدينگي. اين عوامل در واقع ناظر بر جنبههاي مختلف مديريت نقدينگي هستند كه بايد بهصورتي هماهنگ عمل كنند. شايد ساختار سازماني مديريت نقدينگي و اينكه نقش و مسئوليت هر يك از ردهها چگونه باشد، مهمترين عامل در اجراي مديريت نقدينگي است، ولي ابزارهايي كه براي مديريت نقدينگي در اختيار بانك قرار دارند، بهعنوان عوامل مهمي در مديريت نقدينگي بايد مورد توجه قرار بگيرند. سرانجام بايد توجه كرد كه اندازهگيري و پايش نقدينگي، يكي از جنبههاي جداييناپذير مديريت نقدينگي است. در صورت نبود شاخصهايي براي اندازهگيري ميزان ريسك نقدينگي در بانك، سياستگذاري براي كنترل نقدينگي، ميتواند با مشكلات اساسي روبهرو شود. در ادامه هر يك از اين جنبهها بررسي شده است.
ساختار سازماني مديريت نقدينگي
براي اجراي مديريت نقدينگي كارآمد، بايد ساختار سازماني مناسب آن نيز طراحي شود. اين ساختار معمولاً شامل يك هيأت مديره يا هيأت عامل است كه تصميمگيريهاي كلي و جهتگيريها را مشخص ميكند. پيشنهادها درباره مديريت نقدينگي، توسط كميته داراييها و تعهدات يا كميته مديريت ريسك به اين هيأت ارسال ميشود. همخواني شاخصهاي عملكرد با سياستها، توسط قسمت كنترل ريسك ارزيابي ميشود. قسمت خزانهداري، مسئوليت مديريت عملياتي نقدينگي روزانه را برعهده دارد، كه خود نيز ميتواند به قسمتهاي مختلفي تقسيم شود.
ساختارهاي ديگري نيز براي سازمان مديريت نقدينگي وجود دارد. بهعنوان مثال در برخي از ساختارها، مديريت نقدينگي بهصورت استاني انجام ميشود و مديريتهاي استاني از اختيارات نسبي در اين امر برخوردارند. بانك مركزي جمهوري اسلامي ايران نيز ساختاري را براي سازمان مديريت نقدينگي پيشنهاد كرده است.
ابزارها
ميزان تنوع ابزارهاي مديريت نقدينگي به ميزان توسعهيافتگي مالي كشور بستگي دارد. اگرچه ساختار اصلي اين ابزارها با سرعت كمي دچار تغيير و تحول ميشوند، ولي هر ابزار با توجه به وضعيت بانك و شرايط كشور موردنظر، ميتواند به اشكال مختلفي اعمال شود. در اين قسمت، ابزارهايي كه بهصورت سنتي در مديريت نقدينگي بانكها استفاده ميشوند، معرفي شدهاند. در اين بخش سازگاري ابزار مورد نظر با شرع اسلام در نظر گرفته نشده است و ابزارهاي موجود فقط معرفي شدهاند.
گواهي سپرده
گواهي سپرده، نشاندهنده پولي است كه براي مدت مشخصي (بين 30 تا 90 روز) در بانك سپردهگذاري شده است. اين ابزار براي جذب نقدينگي شركتها يا افراد، كه معمولاً براي مدت كوتاهي راكد است، ايجاد شده است. اين ابزارها ميتواند قابل مذاكره (مثلاً مذاكره درباره مدت زمان سپردهگذاري) باشد كه در اين صورت در بازار ثانويه مبادله ميشود. اين سپردهها معمولاً مشمول قوانين بيمهاي و حداقل موجودي نزد بانك مركزي ميشوند.
قرارداد بازخريد
قرارداد بازخريد، يك جابهجايي كوتاهمدت بين دارايي و ارزش نقدي معادل آن است. در اين قرارداد، بانك يك دارايي را به يك شركت تجاري يا مشتري دولتي ميفروشد و سپس در زمان مشخصي (كه در قرارداد ذكر شده) دوباره آن را ميخرد. به اين ترتيب بانك اين توانايي را مييابد كه دارايي خود را در زمان نياز به منابع نقدي تبديل كند. از آنجا كه قيمت و زمان بازخريد دارايي توسط بانك، در قرارداد بازخريد ذكر ميشود، اين ابزار به دقت شبيه به يك وام با بازدهي ثابت و سررسيد مشخص است كه دارايي مورد مبادله بهعنوان پشتوانه (وثيقه) وام خواهد بود.
استقراض از بانك مركزي
استقراض از بانك مركزي بهعنوان آخرين ابزار در مديريت نقدينگي مطرح ميشود. دليل اين امر نيز مقررات بانك مركزي براي جلوگيري از ناپايداري در سيستم مالي و اعتباري است كه هزينه استفاده (نرخ بهره) از اين ابزار را افزايش ميدهد. زمان سررسيد اين وامها نيز كوتاه هستند و بيشتر براي رفع مشكلات موقت بانكها در نظر گرفته شده است.
اوراق قرضه خزانهداري
اين اوراق توسط دولت منتشر و معمولاً به قيمتي كمتر از قيمت اسمي (قيمت سررسيد) فروخته ميشود؛ از اينرو در سررسيد، سودي عايد دارنده آن خواهد شد. سررسيد اوراق قرضه خزانهداري در آمريكا، كوتاه (بين 3 تا 12 ماه) بوده و از آنجا كه دولت آنها را تضمين كرده است، بهعنوان يك سرمايهگذاري امن مطرح هستند. بهعلاوه تغييرات قيمت آنها نيز كم است. از اينرو اين اوراق بهعنوان يكي از داراييهاي نقدشونده بانكها به حساب ميآيند. در كشور ما اوراق مشاركت دولت (مثلاً براي پروژههاي راهسازي، نيروگاهي و...) نقشي مشابه اوراق قرضه خزانهداري دارند، با اين تفاوت كه بانكهاي دولتي بهعنوان عامليت فروش اين اوراق شناخته ميشوند.
بازار بين بانكي
بازار بين بانكي، يكي از مهمترين ابزارهاي مديريت نقدينگي در كشورهاي پيشرفته است. در اين بازار بانكهايي كه به نقدينگي نياز دارند، از ديگر بانكها بهصورت كوتاهمدت وام ميگيرند. معمولاً زمان سررسيد اين وامها يك شبه است (وامهاي تا يك سال نيز در برخي از كشورها وجود دارد). بانكهاي بزرگ معمولاً منابع راكد بانكهاي كوچكتر را براي تأمين نياز نقدينگي خود ميخرند.
اوراق تجاري
اوراق تجاري به منظور استقراض از بازار سرمايه توسط شركتها يا مؤسسات مالي و اعتباري منتشر ميشود. اين اوراق معمولاً بدون پشتوانه دارايي و براي تأمين مالي كوتاهمدت هستند. در زمان فروش، قيمت اوراق تجاري كمتر از قيمت اسمي نوشته شده روي آن است و در زمان سررسيد، شركت منتشركننده موظف است.
كه قيمت اسمي آن را پرداخت كند. از اينرو نرخ بهرهاي برابر با نرخ تنزيل (تخفيف) در نظر گرفته شده براي اوراق تجاري ايجاد ميشود. مبالغ اين اوراق معمولاً در حدي است كه تنها مؤسسات مالي و اعتباري ميتوانند به خريد آنها اقدام كنند.
تأييديه بانك
تأييديه بانك براي تسهيل معاملات تجاري ايجاد شده است و يك تأييديه مشخص به معامله مقدار معيني كالا مربوط ميشود. تأييديه بانك، نشانگر تعهد بانك در پرداخت مبلغ مشخصي در زمان مشخص شده است. اين تأييديه بنا به درخواست خريدار كالا (كه نزد بانك داراي اعتبار است) صادر ميشود. پس از صدور، اين تأييديه بهعنوان يكي از تعهدات بانك بهحساب ميآيد و بانك موظف است در موعد مقرر، مبلغ مندرج روي آن را به فرد حامل آن تحويل دهد.
با صدور تأييديه بانك، در واقع ارزش اعتباري بانك جايگزين ارزش اعتباري فرد ميشود. از اينرو اين روش بهعنوان يك روش مطمئن در انجام معاملات تجاري بينالمللي شناخته ميشود. پس از صدور، اين تأييديهها در بازار ثانويه قابل مبادله هستند. ارزش آنها براي مبادلات ثانويه، معمولاً كمتر از ارزش اسمي مندرج روي آن است و از اينرو نرخ بهرهاي به اين اوراق تعلق ميگيرد (نرخ تنزيل). با توجه به ضمانت بانك، تأييديهها داراييهاي ايمني بهشمار ميآيند و نرخ بهره آنها در حدود نرخ بهره گواهيهاي سپرده است.