خرید و فروش سهام و اوراق بهادار (به طور عام) به صورت حرفه ای جهت کسب سود را سفتهبازی می نامند. این نوع فعالیت بهویژه در مورد سهام شرکتها در بورس بورس بازی نیز خوانده می شود. روش معمول کسب سود در بازار سهام سرمایهگذاری از طریق خرید سهام شرکتها است که معمولا در دراز مدت می تواند سود آوری داشته و از ریسک نسبی پایینی برخوردار است در صورتیکه سفتهبازی یا بورس بازی توسط کسانی انجام می شود که مایلند در زمان کوتاهی به سود رسیده و معمولا ریسک بالاتری را متحمل می شوند. سفتهبازان جهت تصمیم گیری راجع به خرید یا فروش سهام به طور معمول نیاز به اطلاعات اقتصادی منطقه ای و جهانی داشته و بر اساس پیشبینی بازار و پارامترهای تصمیم به خرید یا فروش سهام می گیرند ولی علاوه بر این روشهای فریبکارانه مبتنی بر جهل طرف معامله، شایعه پراکنی، تبانی و انجام معاملات صوری هم از ابزارهای سفتهبازان جهت کسب سود بیشتراست. به طور کلی سفتهبازی در حالت حرفه ای مخل جریان سالم اقتصادی است و قوانین تجاری کشورها و بورسهای معتبر به گونه ایی است که بتوانند این جریان ناسالم اقتصادی را کنترل کنند.
در چه سهم هایی سفتهبازی می شود؟ سفتهبازی عمدتا در سهم هایی اتفاق می افتد که از لحاظ بنیادی خوب هستند. در واقع سهم های گمنام مورد سفتهبازی قرار نمی گیرند. سهم هایی که تحلیل بنیادی خوبی دارند و به هر دلیل مدت کوتاهی متروکه بوده اند، برای سفتهبازان جذابیت دارند.
تکنیکال یعنی پیگیری روند عرضه و تقاضا و به دنبال مسیر پول بودن. در تحلیل تکنیکال اهمیتی ندارد که پول از کجا می آید. مهم این است که پول به چه سمت می رود؛ اما در روانشناسی بازار مهم است که پول از کجا می آید. در روش روانشناسی بازار شناخت از مسیر روند پول به دست می آید و برای معامله گر تفسیر خبر بسیار مهم است. البته بهره گیری از خبر یا روانشناسی بازار مشکلی که دارد این است که بسیار کوتاهمدت است.
به هر حال هر سهمی که بالا می رود به هر دلیل مثل تکنیکال، بنیادی، خبر، مذاکرات و یا هر دلیل دیگری، با پول بالا می رود. پول در هر سهمی بیاید و تقاضا برای آن وجود داشته باشد، آن سهم بالا می رود. تمام سهم های بازار که رشد می کنند، با پول بالا می روند. پس ما با آوردن پول به سهم مشکلی نداریم.
نکته دوم این است که سفتهبازان بر سهم هایی کار می کنند که حجممبنای کم داشته باشد و یا فرابورسی باشد تا اوقاتی که می خواهند سهم را چاق کنند، هزینه زیادی برای حجم مبنا ندهند و سهم راحت بالا برود .
نکته بعدی در مورد سهم هایی که سفتهبازان انتخاب می کنند این است که این سهم ها بهصورت غیرعادی رشد می کنند. سفتهبازان اجازه نفس کشیدن به سهامداران در این سهام را نمی دهند و به مدت دو ماه به حداکثر رشد خود می رسند؛ و به قول معروف جو روانی پرقدرت ایجاد می کنند و این سهم ها همیشه در چشم هستند. در هر زمانی این سهم ها وجود دارند. این سهم ها بالا می روند و کسی که پول می اورد و سهم را بالا می برد کار خوبی می کند.
پس بدی سفتهبازی چیست؟
این افراد وقتی سهم را بالا می برند، اجازه ورود نوسان گیر را نمی دهند و در محدوده ای که قصد دارند از این سهم خارج شوند، از رسانهها و از سایتها استفاده می کنند و خبر منتشر می کنند. در اینجا کلاه بر سر سایرین می رود. خبرهای زیادی مثل تعدیل سود یا افزایش سرمایه باعث بهبود هر سهم می شود اما نوسانگیران قبل از اینکه این اخبار منتشر بشود می فهمند و با بالا بردن انتزاعی سهام، ارزش اخبار را از بین می برند و عبارت پیش خورد کردن سهم در بازار مطرح می شود.
در علم تکنیکال درصدهای فیبوناتچی داریم که حد نهایی آن 161 درصد رشد است. بعضی از سهم هایی که از 200 به قیمت های بالا رسیده اند، بسیار پر ریسک هستند. سهمی که 100 یا 200 درصد رشد کرده است و در محدوده ای است که حمایت ندارد،خطرناک است. سهمی که در نقطه حمایت قرار دارد، برای خرید خوب است. به هر حال برای مقاومت و حمایت ها باید مواظب بود و فعالان بازار باید سعی کنند از این سهم ها دوری کنند. سهم های مورد نظر سفتهبازان وقتی می خواهند خالی کنند، به قدری حرفه ای عمل می کنند که حتی حرفه ای های بازار هم متوجه نمی شوند؛ زیرا بازه مثبت می دهند. در حالی که خریدار اگر خریدار باشد، سهم را از پایین جمع می کند و نیازی به بازه مثبت ندارد.
این بازه مثبت به این علت است که می خواهند بار روانی ایجاد کنند. مثل صف های سنگین خرید که از سر صبح می چینند و همه به امید این که روز بعد مثبت می شود، سهم را نگه می دارند و یا این که در روزی که همه سهم ها منفی هستند با یک شارژ اندک سهم را مثبت می کنند. هدف از این کار ایجاد بار روانی است؛ زیرا سهامداران به این فکر می کنند که سهمی که در روز منفی مثبت است، در روزهای مثبت کولاک می کند.