«زهرا یوسفی» بانوی کارآفرینی است که نه تنها توانست برای خود شغلی دست و پا کرده و چندین نفر را مشغول به کار کند، بلکه الگویی برای دیگر زنان روستایی شد تا به فکر درآمدزایی برای خود باشند، این بانوی کارآفرین علاقه خود را در تهیه ترشیجات دنبال کرد و حالا برای خودش اسم و رسمی پیدا کرده است.
نسرین صفربیرانوند، درحالی که بسیاری از بانوان در شهر و روستا به دلیل نبود شغل دولتی دست روی دست گذاشته و وقت خود را صرف کارهای روزمره میکنند، اما هستند زنانی هم که با سرمایه اندک و تنها با تلاش و پشتکار برای خود درآمدزایی کسب کنند.
«زهرا یوسفی» ۳۵ سال سن دارد و اهل روستای برخوردار شهرستان دلفان است، از سال ۸۶ با ثبت نام در کلاسهای صندوق خرد زنان روستایی کار تهیه ترشیجات را آغاز کرد، اما اکنون محصولات متنوعی را تولید میکند و برای خودش جایگاهی پیدا کرده، به گونهای که سال ۹۳، به عنوان تسهیلگر نمونه زن بخش کشاورزی برگزیده شد.
او میگوید: حضورم در این عرصه راه را برای دیگر بانوان روستایی هموار کرد و به تعبیری الگویی بود برای زنانی که علاوه برعلاقه نیاز به شغل و درآمدزایی هم داشتند، موفقیت من انگیزه و مشوقی بود برای اینکه دیگران هم قدم در این راه بگذارند و این باعث خوشحالی من است.
نقش توسعه کارآفرینی در کاهش مهاجرت روستاییان
تجربههای موفقی از این دست نشان میدهد توسعه کارآفرینی بین زنان روستایی علاوه بر ایجاد اشتغال و درآمدزایی میتواند در کاهش مهاجرت روستاییان به شهرها نیز نقش بسزایی داشته باشد، نکتهی که باید مورد توجه مسوولان قراربگیرد تا بستر مناسب را برای توسعه کارآفرینی فراهم کنند.
صندوق خرد زنان؛ عامل کارآفرینی این بانوی کارآفرین که در صحبتهایش سرزندگی و هیجان موج میزند، از چگونگی ورودش به این عرصه میگوید: سال ۸۶ یکی از کلاسهای صندوق خرد زنان روستایی روستایبرخوردار شرکت کردم، در آنجا مطرح کردند که به طور گروهی هر ایده و کاری را که دوست دارد عنوان کند من ایده تهیه ترشیجات را به واسطه علاقه و تا حدودی سلیقهی که در این زمینه داشتم مطرح کردم و همان سال با چند نفراز بانوان روستا کار را در محلی که خدمات روستایی در اختیار ما قرارداد شروع کردیم.
زهرا یوسفی ادامه میدهد: بلافاصله شروع به خرید بشکه، دبه و دیگر وسایل ابتدایی برای تهیه ترشیجات کردیم در همان آغاز راه نیز همسرم که کارش خط کشی جاده بود کمک زیادی به ما کرد محصولاتی که نیاز داشتیم از سر راه تهیه میکرد، نکته جالبی که خوب است بدانید صندوق خرد زنان تنها کمکش وام ۳۵۰ هزار تومانی بود که سال ۸۶ پرداخت کرد، اما سرآغازی بود برای قدم گذاشتن در مسیری که در آن توانستم موفق شوم.
زمانی که کار را شروع کردم فرزند خردسالی داشتم و ناچار بودم او را هم همراه خودم به محل تهیه محصولات ببرم و همین موضوع اعتراض هم گروهیهایم را به دنبال داشت، در همین گیر و دار صاحب فرزند دیگری شدم و همین ادامه کار را برایم سختتر کرد و از هم گروهایم جدا شدم، البته در همان سال همسرم تصادف کرد و ما تقریبا همه چیزمان را از دست داد و به ناچار در خانه پدرم زندگی میکردیم.
طعم خوش کارآفرینی
آغازی دوباره برای فعالیت، کنجکاو بودم وی میگوید: من که کارکردن را دوست داشتم مجدد ایده تهیه ترشیجات را مطرح و در همان نزدیکی مغازه کوچکی اجاره کردم و بساط آبلیمو و آبغورهگیری و خردکردن سبزی و ترشیجات را به راه انداختم که با استقبال مردم روبرو شد، به تدریج وسایل و محصولات را اضافه کردم و پس از مدتی چند نفر از همان بانوانی که از من جدا شده بودند دوباره پیشنهاد همکاری را مطرح کردند و کار را با شدت بیشتری ادامه دادیم.
این بانوی کارآفرین به کنجکاوی و پا فشاری برای تهیه محصولات جدید اشاره میکند و میگوید: دوسال طول کشید تا طرز تهیه ترشک را یاد بگیرم هر بار موادی را اضافه و کم میکردم، چندین بار به بازارچه بروجرد مراجعه کردم تا طرز تهیه ترشک را برایم بگوید اما قبول نکرد با اینکه بارها و بارها انواع ترشک را خریداری کرده بودم.
حضور در نمایشگاه و انگیزه برای ادامه کار یوسفی در ادامه به عرضه محصولاتش برای اولین بار در نمایشگاهی درخرمآباد اشاره میکند و میگوید: سال ۹۲ بود «مریم ظفری» مسوول امور زنان روستایی و عشایری سازمان جهاد کشاورزی که خیر ببیند و همیشه برای او آرزوی موفقیت میکنم با من تماس گرفت و پرسید میتوانی در نمایشگاه خرمآباد شرکت کنی و من پاسخ دادم بله میتوانم همه وسایل را آماده و در غرفهی که در پارک بانوان تدارک دیده شده بود جا دادم.
استرس داشتم که آیا محصولات عرضه شده با ذائقه بازدیدکنندگان همخوانی دارد، اما دیدم هر کدام از بازدیدکنندگان پس از تست خوششان میآید و خرید میکنند من هم لذت میبردم که محصولاتم مورد نظر مردم بود در آن نمایشگاه دو میلیون فروش داشتم، همین خود انگیزه مرا بیشتر کرد تا فکر راه اندازی کارگاه بزرگی در ذهنم خطور کند.
سال ۹۳ نیز برای حضور در هفته فرهنگی خرمآباد که در تهران برگزار شد دعوت شدم، در آن سال نیز با استقبال بالای بازدیدکنندگان مواجه شدم ۹ میلیون تومان ظرف ۱۰ روز فروش داشتم اما فارغ از موضوع مادی برای من علاقه مردم به خرید محصولات بود، بازیگران و توریستهایی زیادی از غرفه من دیدن کردند.
شرکت در آن نمایشگاه خاطره و تجربه خیلی جذاب بود، غرفه من پر فروشترین غرفه بودم حتی ۲۰ و ۳۰ هم با من مصاحبه انجام داد، حضور من برای اولین بار جلوی دوربین مانند توپ صدا کرد، قصد من از حضور در نمایشگاهها صرفا بحث فروش محصولات نبود بلکه هر روز موضوع تازه ی یاد میگرفتم.
راهاندازی کارگاه پس از چند سال فعالیت یوسفی میگوید: پس از چند سال کار و زحمت توانستم زمین ۲۴۰ متری خریداری و یک کارگاه در همان روستا راهاندازی کنم ، دریافت مجوز یکسال طول کشید، در حال حاضر تهیه انواع ترشیجات، آبغوره، آبلیمو خیارشو، خشک کردن انواع سبزی، لواشک، انواع میوه خشک و رب را انجام میدهم، سفارش را از جاهای مختلف میگیرم نگهداری از سه فرزند اجازه بازاریابی به شکل جدی را به من نداده است، بیشتر سفارش ها از طریق خود مردم انجام میشود، گاهی روزها پنج تا هفت نفر در کارگاه مشغول هستند گاهی هم یک یا دونفر بستگی به شرایط دارد.
حمایت خانواده، اصلیترین دلیل موفقیت
من بیشتر به دنبال تهیه محصولات طبیعی هستم و از مواد نگهدارنده استفاده نمیکنم زیرا نمیخواهم محصولی تولید کنم که به ضرر مردم باشد، همیشه در ذهنم بود چرا مردم از آبلیمو و یا آبغوره کارخانهی استفاده میکنند.
وی در بخش دیگری از صحبتهایش علاقه، پشتکار و حمایت خانواده و دوستانش را اصلیترین دلیل موفقیت خود عنوان میکند و میگوید: همسرم واقعا ظرف این سالها همواره مرا تشویق کرده و همین باعث پیشرفت من شد، البته دوستان خوبی مانند خانم ظفری که همواره من را راهنمایی کردند هم نقش بسزایی در موفقیتم داشتهاند.
یوسفی میگوید: حضور من به عنوان اولین بانوی کارآفرین روستای برخوردار و دیگر روستاهای اطراف راه را برای دیگر بانوان روستایی هموار کرد و به تعبیری الگویی بودم برای زنانی شد که علاقه و حتی نیاز مادی داشتند، موفقیت من انگیزه و مشوقی بود برای دست و پا کردن شغل برای بانوان و این باعث خوشحالی من است، هر کدام از بانوان که میخواهند پا در این عرصه بگذارند راهنماییشان میکنم، زیرا معتقدم علاوه بر درآمدزایی یک سرگرمی است و از فرسودگی بانوان جلوگیری میکند.