یک: بسیاری از آدمها تمایل دارند بیشتر روی دهانشان سرمایهگذاری کنند اما حاضر نیستد یک پاپاسی روی گوش هایشان سرمایهگذاری کنند. آنها بدرستی فکر میکنند که سرمایهگذاری روی گوش در کوتاه مدت جواب نمیدهد، مثلاً کسی که در یک جمع نشسته و به دنبال جلوه گری در آن جمع است نمیتواند واقعاً روی گوشهایش سرمایهگذاری کند، اما کارآفرین موفق و اصیل به جای اینکه بیشتر روی دهانش سرمایهگذاری کند، روی گوشهایش متمرکز میشود.
دو: آیا ما بسیاری از فرصتهای زندگیمان را با خوب گوش ندادن از دست نداده ایم؟
سه: امروز در فضای رسانهها از هنر گوش دادن در بهبود روابط خانوادگی بویژه رابطه زوجها با همدیگر سخن به میان میآید اما هنر گوش دادن در فضای کسب و کار هم یکی از عناصر تعیینکننده در پیشرفت یک برند میتواند باشد. کسانی که فقط در فضای ذهنی و ایدهها و ایدهآلهای خود سیر نمیکنند و میتوانند صداهای بیرون را هم به خوبی رصد کنند و آن صداها را به مثابه متغیرهایی مهم از بیرون برای تطبیق دادن کسب و کار خود به حساب آورند موفقتر عمل خواهند کرد.
چهار: کارآفرین موفق به دنبال آن است تا موانعی که منجر به خوب گوش ندادن میشود، از میان بردارد. پس میتوانیم روی موانع نابودکننده در گوش دادن درست متمرکز شویم. میتوان از «پیشداوری» بهعنوان جدیترین مانع در گوش دادن به دیگری نام برد. ما پیش از اینکه با کسی یا فضایی بخوبی در تماس باشیم و به برآورد دقیق و جامع تری از آن شخص یا فضا برسیم، تصویری وهم آلود از آن شخص یا فضا میسازیم و طولی نمیکشید که آن تصویر وهم آلود را بهعنوان واقعیتی محتوم از آن فرد یا فضا در نظر میگیریم و در ادامه وقتی با آن شخص یا فضا مواجه میشویم با پیشداوری، سخنان او یا مختصات آن فضا را ارزیابی میکنیم.