واقعيت اين است كه اكثر استارتاپها با شكست مواجه ميشوند. من در چند سال اخير مشاور يا مربي بيش از 500 استارتاپ بودم. در اينجا خلاصهاي از مشكلاتي كه در اين استارتاپهاي معيوب به طور مكرر با آنها مواجه شدم را برايتان ميگويم تا با اجتناب از آنها بتوانيد شانس موفقيت خود را افزايش دهيد.
ايدهي كوچك يا غيرقابل توسعه
سرمايهگذاران معمولا ايدههايي را كه مشتريان بالقوه را ناديده ميگيرند دوست ندارند . آنها به جاي اينكه یک كسب و كاركوچك با بازاری محدود را مدنظر داشته باشند، بيشتر ترجيح ميدهند روی پروژه هایي شبیه Google که مخاطبان و مشتریان بسیاری دارد؛ سرمایه گذاری کنند.
موقعيتيابي اشتباه بازار
اغلب اوقات كارآفرينان كسب و كارهايي را كه به نظرشان ايدههاي خوبي به نظر ميرسند راهاندازي ميكنند، ولي هرگز براي تحقيق صحيح در مورد بازار وقت نميگذارند. به عنوان مثال، سرمايهگذاران معمولا يكي از استارتاپهايي كه در رديفهاي بالاتر قرار دارند را براي سرمايهگذاري انتخاب ميكنند و ديگر در مورد همهي آنها و بخصوص استارتاپهايي كه در انتهاي ليست قرار دارند تحقيق نميكنند.
نداشتن استراتژي ورود به بازار
كارآفرينان معمولا خيلي روي ساخت محصولاتشان تمركز ميكنند، و به اندازهي كافي در مورد استراتژي خود براي ورود به بازار در آينده و نحوهي اثبات خود در بازار به منظور جذب سرمايهگذاري فكر نميكنند.
عدم تمركز
راهاندازي يك كسب و كار به اندازهي كافي سخت است، ولي با اين حال سعي ميكنيد به تنهايي چند كسب و كار را به طور همزمان راهاندازي كنيد. لطفا" سعي نكنيد خود را يك فرد همه كاره جلوه دهيد، چون به خاطر نداشتن تخصص در هيچ يك از آنها، شكست خواهيد خورد.
عدم اطلاع از زماني كه بايد جلوي ضرر گرفته شود
وضعيت فعلي دارد شما را از پا در ميآورد و شما به هر قيمتي و با هر زحمتي كه شده بايد خودتان را نجات دهيد. كارآفرينان وقتي كه هنوز سرمايهي كافي در بانك و زمان كافي براي اجراي تغييرات دارند، بايد به اين فكر باشند كه چه زماني به نقطهي عطف و تغيير مسير نياز خواهند داشت.
عدم اشتياق و پشتكار
اگر يك كارآفرين در مورد محصولات خودش هيچ شور و اشتياقي نداشته باشد، استارتاپ خود را هم به اندازهي كافي دوست نخواهد داشت تا بتواند پستيها و بلنديهاي مسير را طي كند. بدون توجه به موانعي كه در سر راهتان وجود دارد بايد يك طرز فكر دائمي داشته باشيد و از بين اين موانع، يك راه براي خودتان پيدا كنيد.
رهبري نادرست يا ناقص
کسب و کارهای نوپا روشهای هدایت و راهبری خاص خود را نیاز دارند و قراردادن افرادیکه زمانی در شرکتهای بزرگ و جاافتاده هدایت امور را برعهده داشته اند به عنوان رهبر این شرکت ها؛ نامناسب به نظر می رسد. بنابراین هرگز سعي نكنيد از افراد و یا تيمهايي استفاده كنيد كه روششان با اصول و طرز كار استارتاپها هماهنگ نيست.
|
يك تيم بدون انگيزه
تيم مديريت و موسس كسب و كار، بايد انگيزههاي يكساني داشته باشند. اگر 15 تا 20 درصد شركت را به دست كاركنان بسپاريد، انگيزهي بسيار زيادي پيدا كرده و به شركت وفادار خواهند شد.
|
|
نبود مربي يا مشاور
كارآفرينان نبايد تنها باشند و بايد درك كنند كه فقط خودشان در اين نبرد حضور ندارند. بسياري از شهرها اكوسيستمهاي استارتاپ براي كارآفرينان ايجاد كردهاند تا بتوانند از مربيان استفاده كنند.
نبود مدل درآمدي
من درك ميكنم كه خيلي از استارتاپها ممكن است يك روز مدل درآمدي نداشته باشند. ولي بهتر است يك برنامهي درآمدي ابلاغشدهي واضح براي آينده وجود داشته باشد. اين برنامهي درآمدي بايد به اندازهي كافي اصولي و مبتني بر مفروضات معتبر باشد تا بتواند سرمايهگذار را جذب كرده و ارزش فعلي شما را توجيه نمايد.
سرمايهي كمتر از مقدار موردنياز
اول از همه مطمئن شويد كه به اندازهي كافي پول جمع كردهايد. یعنی به اندازهاي كافي باشد كه محصول خود را بسازيد و ترجيحا بتوانيد عملي بودن ايدهي خود را اثبات كنيد. اين مقدار پول، حداقل براي 12 تا 18 ماه بعد كافي خواهد بود. هر مقدار سرمايهاي كه فكر ميكنيد نياز داريد، احتياطا دوبرابر آن را در نظر بگيريد، چون محاسبات هميشه اشتباه از آب در ميآيند.
نبود نقشهي راه طولانيمدت براي بازگشت سرمايه
مهم نيست در حال سرمايهگذاري در كسب و كار خود هستيد يا در حال افزايش سرمايه از طريق سرمايهگذاران بيروني، به هر حال در هر دو حالت به يك نقشهي راه واضح نياز داريد تا بتوانيد حداقل به بازگشت 10 برابر سرمايهي خود اميدوار باشيد.
بدشانسي يا زمانبندي بد
گاهي اوقات كسب و كارها بدون اينكه خودشان تقصيري داشته باشند شكست ميخورند(مثلا بنا به دلايل اقتصادي). در اين روزهاي بد، معمولا بهتر است به خواب زمستاني برويد و منتظر بهبود اوضاع باشيد تا دوباره بتوانيد كار خود را ادامه دهيد.
منبع: سایت Entrepreneur.com