در بخش پیش، گفتم که فوت کوزهگری از شما استاد نمیسازد. ولی خب؛ در هر صورت من به شما میگویم. بالاخره در آیندهی نزدیک مهارتهای استادی را هم پیدا خواهید کرد. شاید هم همین الان این مهارتها را داشته باشید و چرخ زندگیتان با فریلنسری بگذرد.
ممکن است نکات دیگری هم به ذهنتان برسد. در این صورت، لطف کنید و این نکتهها را با ما و خوانندههای دیگر این صفحه هم به اشتراک بگذارید. این کار باعث رشد همهی ما میشود؛ این باور من است و با همین باور هم این پست را مینویسم.
فوت اول: از کجا کار پیدا کنیم؟
از چند طریق میتوانید به دنبال کار باشید:
- اولین راه، این است که به دنبال بنگاههای سنتی باشید. دارالترجمهها، دفاتر فنی، کانونها و شرکتهای تبلیغاتی و شرکتهای نرمافزاری چند مورد از اینها هستند. این مراکز معمولا برایتان کار دارند و ریسک کمی را به زندگیتان وارد میکنند. به حکم رابطهی معکوس بازده و ریسک، همین ریسک کم باعث میشود که قدرت چانهزنی نداشته باشید و هر دستمزدی را از آنها بپذیرید. معمولا این دستمزدها نصف (یا کمتر از نصف) چیزی است که از مشتری به دستتان میرسد.
در زمان کار با بنگاهها این چند نکته را مد نظر داشته باشید:
- قرارداد بنویسید و امضا کنید. بدون قرارداد با هیچ بنگاهی همکاری نکنید؛ حتی اگر صمیمیترین دوستتان مدیرش بود. قرارداد باعث میشود تا همهچیز شفاف باشد و بعدا از خاطر نرود. همچنین، باعث میشود تا به دام کلاهبرداران نیافتید. در نظر داشته باشید که یک کار خوب، بهتر از ده کار بد و بدون پول است.
- هرگز اصل مدارک شناساییتان را به بنگاه ندهید؛ حتی اگر تهدید به قطع همکاری شدید. گرفتن اصل مدارک چه برای ضمانت و چه برای هر منظور دیگری توجیه ندارد. ممکن است مدارکتان گم شود، ممکن است از آن سواستفاده شود و حتی به ازایش از شما باج گرفته شود. به خاطر یک شغل، ممکن است سیمکارتی به نامتان زده شود و مسئول تمام کارهایی باشید که با آن انجام میشود.
- در ابتدا به کم قانع باشید. بنگاههای سالم نیاز به اعتمادسازی دارند. بنابراین کارهای کوچک و کمارزش را به شما میسپارند تا محکتان بزنند. البته در نظر داشته باشید که نباید نرخ کارتان پایین بیاید. نباید به عنوان آزمون از شما کار رایگان درخواست شود. برای مثال اگر برای هر ساعت کار ده هزار تومان توافق کردهاید، کارهای نیمساعته به شما محول میشود. ولی کاری که چهار ساعت طول میکشد را کمتر از چهل هزار تومان قبول نکنید. فراموش نکنید که قیمت ابتدای کار را نمیتوان به راحتی تغییر داد؛ قیمت را خراب نکنید.
- هیچ بنگاه سالمی از شما حق عضویت نمیخواهد. اگر حق عضویت خواستند، از طرف بنده در اتاق را بکوبید و بیرون بروید!
- بنگاهها نه زالوصفت هستند، نه اضافه، نه تنبل. بنگاهها مثل شما محترم و متخصص هستند و هزینهای که دریافت میکنند هم حقشان است. اگر آنها نبودند، مردم بین انبوهی از فریلنسرها گم میشدند که نمیدانستند کدامشان اعتبار دارد و کدام ندارد. شاید با زحمت کسی به خوبی شما را پیدا میکردند، ولی ممکن بود بار بعدی که به شما مراجعه کنند سرتان شلوغ باشد و نتوانید برایشان وقت بگذارید. وجود بنگاهها، در هر اقتصاد سالمی ضروری است.
- در نظر داشته باشید که به چه کسی گزارش میدهید. آیا او در تخصصتان سررشته دارد؟ آیا فرق بین کار خوب و کار بد را تشخیص میدهد؟ اگر جواب مثبت است، همکاریتان با بنگاه را ادامه دهید. در غیر این صورت ممکن است اذیت شوید.
- قرار نیست هر بنگاهی که سر زدید، به شما کار بدهد! لیستی از شماره تماس، آدرس و ایمیل بنگاهها را بسازید. برای این کار میتوانید هر کلیدواژهای که به ذهنتان میرسد را در گوگل سرچ کنید و آگهیها، وبسایتها و دفترچه تلفنها را بازدید کنید. کل اطلاعات را در جدولی که از قبل با اکسل درست کردهاید بگذارید. بعد از آن، شروع کنید به فرستادن ایمیل و تماس گرفتن. معمولا از هر صد ایمیلی که میفرستید، یک ایمیل به همکاری منجر میشود.
- ایمیلها را به صورت فلهای و با کپیپیست ارسال نکنید. در نظر داشته باشید که بازاریابی، بخشی از کار شماست و باید برایش وقت بگذارید. روزانه چندین ایمیل از طرف فریلنسرها به دست بنگاهها میرسد. بسیاری از این ایمیلها فقط خط اولشان خوانده میشود و بعد پاک میشوند. اگر میخواهید ایمیلتان خوانده شود، باید در همان خط اول مخاطب را جذب کنید. مشخص کنید که ایمیل قرار است به دست چه کسی برسد. او را به اسم خطاب کنید (سرکار خانم رضایی، جناب آقای دکتر توانگر). این کار نشان میدهد که شما هدف دارید و برای خودتان ارزش قائلید؛ نشان میدهد که با هر بنگاهی کار نمیکنید و ایمیلتان را دستچین شده ارسال کردهاید. در خط اول، کمی از مزیتهای آن بنگاه بگویید. قبل از ارسال ایمیل نقدهای بنگاه را بخوانید و سعی کنید مزیتهایی که مشتریها به آنها اشاره کردهاند در خط اول ایمیلتان باشد (از این که توفیق دارم با دارالترجمهای مثل شما مکاتبه کنم، احساس رضایت دارم. شما کارها را به سرعت به انجام میرسانید/شما همیشه در نگاه مشتریهایتان به حرفهای بودن شناخته شدهاید).
- دربارهی خودتان غلو نکنید. تواناییهایتان را بگویید و سعی کنید مزیت رقابتیتان را چشمگیر کنید. برای بنگاه استدلال کنید که چرا بهترین شخص (و نه فردی مناسب و خوب) برای انجام کارش هستید. در انتهای ایمیل، ضربهی نهایی را بزنید و بگویید که تمایل دارید با آن بنگاه همکاری کنید (خوشحال خواهم شد اگر بتوانم به عنوان عضوی کوچک، در خدمت شما و مجموعهتان باشم./لطف میکنید اگر شروع همکاری با بنده را مد نظر قرار دهید).
- رزومهای شکیل بسازید و به همراه مدارکتان ارسالش کنید. در بخش تجربههای شغلی، ابتدا کارهای چشمگیر و معتبر را بیاورید. سپس به ترتیب اهمیت و بزرگی ادامه دهید و کماهمیتترینها را در انتهای این بخش بنویسید. کارهایی که از مشتریاش راضی نبودید (یا برعکس، مشتری از شما راضی نبوده است) را در رزومه نیاورید. در نظر داشته باشید که یک گرم طلا، زیباتر از چند تن آهن است. برای ساخت رزومه میتوانید از فرمهای آمادهی Word و Google Docs استفاده کنید. همچنین، در بخش Add-ones (افزونهها) نرمافزار Google Docs هم افزونهای به نام Visual CV وجود دارد که میتواند کمک زیادی به شما کند. اگر دوست داشتید، نصبش کنید و لذت ببرید.
راههای دیگری هم برای گرفتن کار وجود دارد. در پستهای آینده خدمتتان عرض خواهم کرد.
فوتهای کوزهگری دنیای فریلنسری(۳)
نویسنده: محمد مرتجی