هنوز هم در فوت اول گیر کردهایم. هنوز، دربارهی بهدست آوردن مشتری صحبت میکنیم. تا به الان، دربارهی تماس با بنگاهها و استفاده از پلتفرمهای اجتماعی گپ زدهایم. الان میخواهیم دربارهی راه دیگری حرف بزنیم که چندسالی است به کشور ما هم راه باز کرده است، ولی جادهی آسفالتهای برایش نساختهاند.
راه بعدی کسب مشتری: پلتفرمهای برونسپاری
اگر با سایتهایی مثل «پونیشا» و «پارسکدرز» آشنا باشید، معرفیشان آنچنان لازم نیست. در این سایتها (یا اپلیکیشنها) عضو میشوید، پروفایل میسازید، نمونه کار قرار میدهید و بهدنبال کار میگردید. تا این جای کار را اکثر ما میدانیم، ولی موضوع ناشناس و عجیب برایمان، «فوتهای کوزهگری» کار در این سایتها است. دوست دارم صحبت دربارهی این پلتفرمها را هم با چند نکته ادامه دهم؛ همانطور که پیش از این هم فقط به گفتن نکته بسنده میکردم:
1- صبور باشید
حضور در این سایتها مثل شروع کسب و کار است. در ابتدای کار کسی شما را نمیشناسد و کارش را به شما نمیسپارد. ولی با بالا رفتن تعداد پروژههایتان، شناخته میشوید و میتوانید راحتتر پروژه بگیرید. بسته به این که رقابت در حیطهی کاریتان چقدر فشرده باشد، این مدتزمان هم طولانیتر یا کوتاهتر میشود. به قول معروف، باید «خاک کار را بخورید.» گریزی هم نیست؛ باید صبر کنید تا مردم شما را بشناسند و به شما اعتماد کنند.
2- توقعتان را تنظیم کنید
نه میگویم به کم قانع باشید و نه میگویم بلندپروازی کنید. حرف من این است که باید توقع را «تنظیم» کرد.
آیا رادیوهای پیچی را یادتان میاید؟ کلید Scan نداشتند. حتی طول موجشان هم با عدد و رقم تنظیم نمیشد. باید صدایش را کم میکردیم، گوشمان را به بلندگو میچسباندیم و با توجه به «صدا»، آنقدر «طول موج» را بالا و پایین میکردیم تا صدایی شفاف بشنویم. امروز هم آنتن تلویزیون برایمان باقیمانده است. باید به «صدا و تصویر» توجه کنیم و با توجه به آن، «جهت آنتن» را تنظیم کنیم تا تصویر و صدای تلویزیون شفاف شود.
تنظیم توقع هم چنین ساز و کاری دارد. باید به چیزی توجه کنیم (مثل صدای رادیو یا تصویر تلویزیون) و چیزی را تغییر دهیم (مثل جهت آنتن یا طول موج رادیو) تا به شرایط مطلوب برسیم.
چیزی که باید به آن توجه کنیم، درآمدمان در هفته، ماه یا سال پیش است. اگر میخواهیم برای سال بعد برنامه بچینیم، باید به درآمد سال قبلمان توجه کنیم. اگر برای ماه آینده برنامه میچینیم، درآمد ماه قبل و اگر میخواهیم همین الان برای قیمت پیشنهادیمان تصمیم بگیریم، به درآمد هفتهی قبلمان نگاه میکنیم.
چیزی که باید تغییرش دهیم، «متوسط قیمت پیشنهادیمان» است. در نظر داشته باشید که در پلتفرمهای برونسپاری، پروژهها به صورت آگهی گذاشته میشود و افراد برای این آگهیها «پیشنهاد» ثبت میکنند. در این پیشنهادها قیمت، مدت زمان تحویل پروژه و پیامی کوتاه (که با نام Cover Letter شناخته میشود) گذاشته میشود. کارفرما هم با توجه به سوابق، قیمت، مدت زمان و چنین فاکتورهایی تصمیم میگیرد که کار را به چه کسی واگذار کند.
تصور کنید که هر روز، برای سه آگهی پیشنهاد میفرستید. برای هرکدام از اینها هم ساعتی ۱۵ هزار تومان دستمزد پیشنهاد میدهید. اگر ظرف یک هفته درآمدی نداشتید، برای موارد بعدی باید قیمتتان را پایین بیاورید. اگر متوسط قیمتهای پیشنهادیتان در یک ماه هم ۱۵ هزار تومان در ساعت بود و درآمد کمی داشتید، پس قاعدتا باید برای ماه آینده توقعتان را پایین بیاورید و قیمت کمتری پیشنهاد کنید.
البته درآمد نباید تنها شاخص باشد. شاید کل زمانتان پر شده باشد و کار داشته باشید، ولی باز هم درآمد کمی داشته باشید. در این صورت، باید به «تعداد پاسخهای دریافتشده از سوی کارفرماها» هم توجه کنید. اگر از هر پنج پیشنهادی که ارسال میکنید یک نفر شما را استخدام میکند، بهتر است توقعتان را بالا ببرید.
نکتهای که باید در نظر داشته باشید، این است که این دو شاخص تنها مراجع تنظیم توقعتان هستند. مهم نیست که از کدام دانشگاه مدرک گرفتهاید، معدلتان چقدر بوده یا این که چند سال تجربه دارید. کارفرماها میخواهند در کمترین زمان، با کمترین هزینه و بیشترین کیفیت ممکن کارشان انجام شود. همانطور که من و شما برای آنها حقی قائل نیستیم و تنها میخواهیم پولمان را بگیریم، آنها هم حقی برایمان قائل نیستند. اگر با آنها خوب برخورد میکنیم و کارشان را باکیفیت بالا انجام میدهیم، به دلیل این است که ما را به دیگران معرفی کنند؛ نه این که انسان خوبی باشیم. همانطور که برای ما مهم نیست که کدام شرکت و چه برندی به ما کار میسپرد (اگر هم مهم باشد، به دلیل اعتبار و پولش است؛ نه این که شرکتها و برندها به دلیل بزرگی و اعتبارشان حقی داشته باشند) برای کارفرما هم مهم نیست که دانشگاه، معدل و تجربهی ما چقدر است. اگر این مفهوم را نپذیرید، ممکن است درآمدتان به حدی کم شود که کار آزاد را به کلی کنار بگذارید.
3- پیامی که برای کارفرما میفرستید، اهمیت بسیار زیادی دارد
کارفرما براساس این پیام (همان Cover letter) تصمیم میگیرد که سوابقتان را چک کند یا نه. در این پیام، نباید تمام ویژگیهایتان را بیاورید. تنها چیزی که باید بگویید، این است که چرا کارفرما باید شما را استخدام کند. نگویید که سنتان چقدر است، نگویید که چه سوابقی دارید. فقط دربارهی پروژه صحبت کنید و استدلال کنید که بهترین گزینه برای این انجامش هستید. مهم نیست که گزینهی خوبی باشید، مهم این است که بهترین گزینه باشید.
حتما پیامتان را دو بار بخوانید. ابتدا آن را از نظر املایی و دستوری ویرایش کنید. غلط املایی ممکن است باعث شود که بهترین پیشنهادها هم رد شوند. بعد از آن، دوباره پیام را بخوانید و مطمئن شوید که جملهها دقیقا منظورتان را میرسانند و نیازی به توضیح ندارند. از خودتان بپرسید که آیا میتوان بهتر از این هم نوشت؟
4- رایگان کار نکنید
هرگز پلتفرمها را دور نزنید. قراردادتان را همانجا تنظیم کنید و از همان طریق هم پول دریافت کنید. اگر قراردادتان خارج از پلتفرم بسته شود، نمیتوانید برای کارفرما بازخوردی بنویسید. اگر پولتان را ندهد، دستتان به جایی بند نخواهد بود. کارفرما هم به خاطر این که بتواند برای دفعات بعدی روی فریلنسرها حساب باز کند، آزارتان نمیدهد تا بازخورد خوبی برایش ثبت کنید.
هرگز کار آزمایشی را قبول نکنید. اگر کارفرما از کارتان ناراضی باشد، میتواند به صاحبان پلتفرم شکایت کند. بنابراین آزمایشی کار کردن معنایی ندارد. در اولین ماه کاریام، نیمی از زمانم را به کار آزمایشی اختصاص دادم. به قول معروف «خرشان که از پل گذشت» دیگر پاسخم را ندادند. من برای این تجربه مقداری زمان، کمی انرژی و مقدار زیادی امید را پرداخت کردم. ولی شما اینها را پرداخت نکنید.
5- کمیسیون، حق پلتفرم است
شاید اگر در وبگردیهای چند روز پیشم، به آن جملهی عجیب و غریب برنمیخوردم الان هم این نکته را نمینوشتم. در یکی از انجمنهای فریلنسری گفته شده بود که:
«سایت فلان، سیهزارتومان از صد هزار تومانم را برداشت. مگر من برای آن سی هزار تومان زحمت نکشیدهام؟ چرا دزدی میکنند؟»
درست است که من و شما به عنوان فریلنسر زحمت میکشیم، ولی صاحب آن سایت هم برای این که پلتفرمش را درست کند زحمت زیادی کشیده است. در همان زمان که روی کارش زحمت میکشیده است، همه مسخرهاش میکردند. کسی به او پولی پرداخت نمیکرده است. حتی تشکری هم نشنیدهاست. کمیسیونی که دریافت میکند حق مسلمش است و اگر با دور زدن یا هر راه دیگر دورش بزنید، کلاهبرداری کردهاید.
شاید پلتفرمها محلی پر از رقابت، با قیمتهای پایین و بازارهایی بسته به نظر برسند. ولی در نظر داشته باشید که از هر طریق دیگری هم بخواهید وارد بازار شوید، همین شرایط را خواهید داشت. به نظر من هر فریلنسری در ابتدای کار باید در پلتفرمهای مختلف ثبتنام کند. پلتفرمها بهترین محل برای تمرین کسب و کار هستند؛ این که بین انبوه رقبا خودتان را بالا بکشید، صبر کنید، برای آینده سرمایهگذاری کنید و مهارتهای مختلف را تمرین کنید.
اگر به دنیای فریلنسری علاقمندید، برای مطالعه بیشتر مطالب زیر را پیشنهاد میکنیم:
دو راه برای شروع کسب و کار بدون کارمند
فوتهای کوزهگری در دنیای فریلنسری (۱)
فوتهای کوزهگری دنیای فریلنسری(۲)
فوتهای کوزهگری در دنیای فریلنسری (۳)
محمد مرتجی