اکوسیستم نوآوری پدیدهای جدید نیست، اما مطمئناً دارای ویژگیهای جدیدی است. جورن بنگ اندرسن به تکامل اکوسیستم نوآوری نگاه میکند و اینکه چگونه شرکتها میتوانند استراتژیهای اکوسیستمی را توسعه دهند.
ازآنجاکه جیمز مور در سال ۱۹۹۳ اصطلاح "اکوسیستم کسبوکار" را معرفی کرد، اصطلاح "اکوسیستمهای نوآوری" در مواردی همچون شرکت ها، مشاوره مدیریت، در مقالات دولتی برای توسعه اقتصادی و مقالات علمی حوزه نوآوری و رقابت جهانی کاربرد داشته است. مفاهیم جدیدی همچون "اکوسیستمهای نوآوری" اغلب نشاندهنده خروج از یک واقعیت قدیمی و شروع پارادایمی جدید است و (حداقل) دو سؤال مهم را مطرح میکند:
- چگونه باید به درکی وسیع از اکوسیستمهای نوآوری در زمینه تکامل اقتصادی و نوآوری جهانی برسیم؟
- چگونه باید از دیدگاه سازمانی با اکوسیستمهای نوآوری بهصورت استراتژیک کارکنیم؟
زمینه تکاملی اکوسیستمهای نوآوری:
باید توجه داشته باشیم که مسیری تکاملی برای سیستمهای اقتصادی وجود دارد. در حال حاضر فکر باور داریم که ایالاتمتحده را در موقعیت جهانی غالب بر فنآوری، سیستمهای سازمانی و فرهنگ متمرکز کنیم، اما واضحا همیشه اینطور نیست.
تقریباً در سال ۱۸۵۰، جورج فریدریش، اقتصاددان آلمانی، استدلال کرد که آلمان نیاز به سیستمی ملی برای توسعه اقتصادی دارد تا انگلستان عقبنشینی کند. بدون در نظر گرفتن جزئیات یکی از مهمترین مشارکتهای فریدریش؛ فهرستی بود که در آن بر ساختن پایگاه تولید ملی و محافظت از "صنایع استراتژیک نوزاد" از رقابت خارجی تأکید شده بود. نفوذ او در میان کشورهای درحالتوسعه قابلتوجه است. ژاپن هم از مدل او پیروی کرده است.
در سال۱۸۹۹، آلفرد مارشال، اقتصاددان انگلیسی، اصطلاح "تراکم و انباشتگی" را مطرح کرد و مزایایی را که برای شرکتها در نزدیکی سایر شرکتهایی که در همان صنعت قرار داشتند، نام برد.
در سال ۱۹۵۰ ، اقتصاددان سوئدی اریک دامان، اصطلاح "بلوکهای توسعه" را به عنوان دستورالعملی برای توسعه اقتصادی و تغییرات صنعتی سوئد راهاندازی کرد. پایاننامه دکترای دامان بسیار تحت تأثیر جوزف شومپیتر و مفاهیمی همچون نقش کارآفرینان، سرمایه، تخریب خلاق و از سوی دیگر تمرکز بر صنایع خاص توسعه قرار داشت.
در اواخر دهه ۱۹۸۰، کریستوفر فریمن و بنگت ئک لاندوول مفهوم سیستم ملی نوآوری را معرفی کردند. این مفهوم شامل نهتنها بازیگران اصلی مثل کارآفرینان، شرکتها و سرمایه، بلکه تنظیمات ملی بازار کار، بازارهای عامل، آموزش و دیگر سیاستها در چارچوب توسعه اقتصادی است. مطالعات موردی برای سیستمهای نوآوری ملی شامل ژاپن و کشورهای شمال اروپا بود.
در سال ۱۹۹۰، "مزیت رقابتی ملل" مایکل پورتر منتشر شد و مفهوم "خوشه" را به عنوان وسیلهای برای توسعه اقتصادی صنایع، مناطق و ملل معرفی کرد. مفهوم خوشه مایکل پورتر شامل بسیاری از عناصر مشابه از مفاهیم توسعه اقتصادی قبلی است که در بالا ذکر شده است.
در سال ۲۰۱۰ ، دانشگاه استنفورد شبکه بینالمللی اکوسیستمهای نوآوری را با همکاری شرکای انتخابی خود در فنلاند، چین و ژاپن راهاندازی کرد. درعینحال، اکوسیستمهای نوآوری، فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی مانند آی پد اپل، اندروید گوگل، محاسبات ابری و سیستمعاملهای نرمافزاری تحت سلطه شرکتهایی مانند مایکروسافت، آمازون و غیره را نشان میدهند.
پیش به سوی درک اکوسیستمهای نوآوری:
اما میخواهیم بدانیم اکوسیستم نوآوری چیست؟ وقتیکه امروز دربارهی اکوسیستمهای نوآوری صحبت میکنیم،۹۰ درصد مفهومی ترکیبی از نمونههای پیشین و مفاهیم قبلی را ارائه میدهیم.
بهطور مشخص، اکوسیستمهای نوآوری بر اساس مثالهای موفقیتآمیز از همکاری در شرایط جغرافیایی، اقتصادی، صنعتی یا کارآفرینی استوار است. به گفته شومپیتر، اکوسیستمهای نوآوری عمدتاً در مورد مناطق نوآورانه موفق (دره سیلیکون، بنگلور)، سیستمعاملهای موفق آیفون؛ اندروید و یا صنایع جدید (محاسبات ابری) و کارآفرینان و سرمایهگذاران از سراسر جهان،متمرکز است. به همین ترتیب، در مورد اکوسیستمهای نوآوری درک نسبتاً کمی نسبت به مفاهیم قبلی مانند بلوکهای توسعه یا خوشهها وجود دارد.
در واقع میتوان گفت که تنها۱۰ درصد از مفاهیم گفته شده در رابطه با اکوسیستم نوآوری را میتوانیم کاملا جدید قلمداد کنیم اما همین میزان اندک را نباید دست کم بگیریم.
در مقایسه با زمانهای گذشته؛ نوآوریهای اصلی برای اکوسیستمهای نوآوری میتواند در ابعاد پلتفرم سیستمهای اینترنت/ موبایل /ICT و وب یافت شود. این به این دلیل است که امروزه هر کارآفرین با ایدهای خوب -صرفنظر از موقعیت جغرافیایی- میتواند یک برنامه تجاری را برای پلتفرمهای آیفون یا آیپد اپل یا یک شرکت تجاری موفق ایجاد کند.
با این وجود، در سال ۲۰۱۱ اکثر اکوسیستمهای نوآور هنوز هم براساس بعضی از تراکمهای جغرافیایی کارآفرینان، سرمایهگذاران، استعدادها، دانشگاهها و اینترنت ایجادشدهاند. اما تعریف مفهوم اکوسیستم نوآوری با همین محدودیت نیز ممکن است برای هر شرکتی یک نقطهی استراتژیک محسوب شود. به این نکته این را اضافه کنید که انقلاب فناوری اطلاعات و ارتباطات، تمایز بین کالاهای فیزیکی و خدماتی را مبهم ساخته است.
حال بیایید به این نکته توجه کنیم که در قرن بیست و یکم و از منظر جهانی، شرکتها چگونه باید نوآوری را متناسب با شرایط خود بسازند؟
استراتژیهای اولیه برای موقعیتیابی در اکوسیستمهای نوآوری:
حال این سوال مطرح میشود که چگونه اکوسیستم نوآور مناسب را از نظر شبکه و تطابق با وضعیت فعلیمان بیابیم؟ یک راه مهم میتواند ارزیابی اولیه از ابعاد کلیدی استراتژیک اکوسیستم مذکور و مقایسه با شرایط کنونیتان باشد. بعضی از این ابعاد استراتژیک عبارتند از:
اکوسیستم چگونه اداره میشود؟ آیا به یک یا چند بازیکن برجسته مانند اپل، گوگل، مایکروسافت متمرکز است، یا اینکه اکوسیستم غیرمتمرکز و باز است. کنترل اکوسیستمها منبعی جدید از مزیت رقابتی است، بنابراین باید دقت کنید که شرکتتان با چه سطوح کنترلی پیش میرود و آیا این سطوح کنترلی با اکوسیستم مورد نظرتان مطابق است؟
-
تکنولوژی مقابله درمواقع خطر:
بهرهبرداری از تنها یک اکوسیستم یا پلت فرم معمولا استراتژی بسیار خطرناکی است. شاید بهتر باشد با استفاده از پروژههای کسبوکار کوچکتر برای دسترسی به تعدادی از اکوسیستمهای مختلف و تست مزایای آن؛ سطح خطر را کاهش دهید.
برونسپاری اقداماتی از قبیل تولید مواد غذایی و کالاهای مصرفی به بازارهای در حال ظهور '' اکوسیستمهای تولید '' باید یک نمونه دیگر از خطر با توجه به کیفیت و مسئولیت اجتماعی در کل زنجیره تأمین اکوسیستم در نظر گرفته شود. رسوایی با شیرهای مضر از Sanlu و Chongqing در چین و موارد مربوط به کار کودکان Nike نمونههایی هستند که نشان میدهد که جوامع آنلاین مانند فیس بوک و You-tube میتوانند به راحتی به برند و شهرتهای پیشرو جهانی شرکت آسیب برساند.
پیشنهاد میکنیم اکوسیستمهای نوآور را در سراسر جهان بررسی کنید. این مقوله حداقل کمکی که به شما میکند این است که با ویژگیها و روندهای تاثیرگذار بر اکوسیستمهای نوآور آشنا میشوید و میتوانید با الگوبرداری مناسب، خودتان نیز به یکی از انها تبدیل شوید.
مارال مختارزاده(کارشناس ارشد کارآفرینی)