اگر تا به حال کسب و کاری را اجرایی کرده باشید؛ احتمالا برایتان پیش آمده که در مهمانیها با افراد در مورد ظرفیت ریسکپذیری بالایتان صحبت کرده باشید یا اعتراف کنید تا زمانیکه افراد به حقوق ماهیانه و بیمه درمانی ناشی از کار کارمندی چشم دارند؛ نباید انتظار اتفاق شگفت انگیزی را در زندگی خود داشته باشند.
اما چرا کارآفرینی مقولهای پیچیده بهنظر میرسد؟ احتمالا شما هم در مورد این موضوع کنجکاو باشید.
شاید به این دلیل باشد که بسیاری از سازمانهای بزرگ از تفکر «پایداری» استفاده میکنند و آن را بهترین گزینه برای همه افراد میدانند. اگر کارکنان بر این باور باشند که در شغلهای شرکتی و دولتی امنیت بیشتری دارند، پس با استعدادترین و سختکوشترین افراد برای کسب این مشاغل با هم رقابت خواهند کرد. در همین حال، کارفرمایان قادرند در صورت تقاضای بیشتر و بیشتر کارمندان؛ دستمزد دلخواه خود را پیشنهاد دهند. دلیلش هم واضح است؛ تقاضا بیش از عرضه است. اگر افراد متقاضی شغل نمیتوانند کار تمام وقتی پیدا کنند؛ کارفرمایان بهراحتی میتوانند با اتخاذ جایگزینهایی همچون قرارداد پاره وقت با حداقل یا حتی بدون هیچ مزایایی؛ آنان را جذب کنند.
درعین حال کارمندانی که این توهم جمعی- مشاغل سنتی امنتر و پایدارتر از خوداشتغالی است- را باور دارند، مصرف کنندگان ایدهآلی هم هستند. هنگامی که ما دارای این احساس امنیت مزمن هستیم که البته نادرست است، هزینهها و میزان پرداختهایمان بهطور نامحدود ادامه مییابد، چراکه حس راحتی و امنیت کاذبمان باعث میشود بهصورت اقساط یا از طریق کارت اعتباری اقدام به خرید لوازم غیر ضروری کنیم. یا بهدنبال گرفتن وام برای خرید ماشین بهتر یا خانهای بزرگتر باشیم. همواره این اطمینان را داریم که میتوانیم چنین هزینههایی را از طریق حقوق ثابتمان پرداخت کنیم. اما اصلا فکر نمیکنیم که هیچ تضمینی وجود ندارد که با ادغام شرکت یا موج ضعیفی از رکود، شرکتی که در آن مشغول بهکار هستیم، میتواند تعدیل نیرو کرده و عملا از کار برکنار شویم.
اما افرادی که کسب و کار خودشان را شروع کرده یا در حال توسعه آن هستند؛ به خوبی میدانند که هیچ اطمینانی از جریان نقدیشان وجود ندارد؛ بنابراین اگر بخواهند سرپا باقی بمانند؛ باید به شیوهای متفاوت در مورد شیوهی خرید و مصرفشان فکر کرده و تصمیم بگیرند. بقای اقتصادی آنها بستگی به اجتناب از چرخه بیپایان هزینهها و بدهیهای غیر ضروری دارد.
اگر در مورد چگونگی تغییر الگوهای هزینههایتان فکر کنید، متوجه میشوید که در سبک زندگی کارآفرینانهتان مایل به صرفهجویی بیشتری هستید؛ زیرا همواره این حس در شما وجود دارد که باید کار مهمتری برای کسب و کارتان انجام دهید. این تغییر ذهنیت در مصاحبه با کارآفرینان متفاوت؛ کاملا مشهود است. آنها متوجه میشوند که پولی که در دست دارند؛ نجات دهندهی آنها و کسب و کارشان در برابر تغییرات اجتنابناپذیر شرایط اقتصادی است.
طبیعتا هزینههای مصرفی پس از رکود اقتصادی کمتر خواهد شد. همانطور که کارفرمایان شغلهای دائمی را با موقعیتهای کار نیمه وقت یا پاره وقت جایگزین میکنند، بسیاری از کارکنان هم داوطلبانه تبدیل به کارآفرین میشوند. در اولین گام آنها برای حفظ وضعیت مالی فعلیشان، توجه بیشتری به نحوه خرج کردن و صرفه جویی در هزینههای خود دارند. آنها مانند کارآفرینان فکر می کنند و کمتر احتمال دارد که در دسته الگوهای پرهزینه مصرفی قرار گیرند.
منافع این کارکنان درآن است که خودشان به دنبال راهاندازی کسب و کاری برای خودشان باشند. این کار باعث میشود آنها تصمیمات متنوع و سودآور بیشتری نسبت به کارهایی که انتخاب میکنند، اتخاذ کنند. بعضی از افراد که در حال حاضر در مشاغلی با دستمزد کم و ساعتهای غیرقابل پیشبینی مشغول به کار هستند، ممکن است در کسب و کار خودشان؛ خدمات بیشتر و بهتری را ارائه کنند. بسیاری از کارکنان از میزان درآمدزایی کسب و کارهای خدماتی آگاه نیستند. حتی اگر این نوع کسب و کارها نتوانند بهعنوان شغلی نیمه وقت برای بعضی کارکنان درآمدزایی کنند، میتوانند مکملی خوب برای کارآمدی اقتصادی محسوب شوند.
مارال مختارزاده(کارشناس ارشد کارآفرینی)