نوآوری مخرب اصطلاحی در مدیریت کسبوکار است و به نوعی نوآوری اشاره دارد که بازار و شبکه ارزش جدیدی را ایجاد کرده و درنهایت در شرایط قبلی اختلال ایجاد میکند و به این صورت موازنه شرکتها در بازار را تغییر میدهد. این اصطلاح بهعنوان تأثیرگذارترین ایده کسبوکار در قرن بیست و یکم شناخته شده است.
همه نوآوریها، مخرب و ناسازگار نیستند. بهعنوانمثال، خودروهای اولیه در اواخر قرن نوزدهم نوآوری مخرب به حساب نمیآمدند، چرا که این خودروها وسایل گران قیمت و لوکسی بودند که بازار وسایل نقلیهای مثل درشکه و اسب را مختل نکردند. بازار حملونقل به همان شکل باقی ماند تا زمانی که اولین خودرو فورد مدل T با قیمت پایین در سال 1908 تولید شد. تولید انبوه خودرو؛ نوآوری مخرب بود، زیرا بازار حملونقل را تغییر داد، درحالیکه سی سال قبل از این نوع اتومبیلها خبری نبود.
نوآوریهای مخرب تمایل به تولید کالاهای جدید و شناختهنشده و کارآفرینی در حوزه همین نوع محصولات را دارند. شاید دیگر شرکتها برای تبدیل شدن به شرکتهای پیشرو در بازارهای فعلی تلاش کنند، اما محیط کسبوکار به رهبران بازار اجازه نمیدهد که از ابتدا به دنبال نوآوریهای مخرب باشند؛ چراکه این نوآوریها در ابتدا بهاندازه کافی سودآور نیستند. فرآیند نوآوری مخرب میتواند توسعه بیشتری پیدا کند و ریسکهای مرتبط با آن بالاتر از دیگر شکلهای نوآورانه و تکاملی است، اما هنگامیکه در بازار به کار گرفته میشود، نفوذ بسیار سریعتر و درجه بالاتری از تأثیر را در بازارهای پایدار برجای خواهد گذاشت.
شرکتی کوچک با منابع کمتر میتواند کسبوکارهای موفق و مبتکرانه کنونی را از سر راه خود بردارد. اما چگونه؟
این نوع شرکتها با تمرکز بر بخشهایی از بازار که به دلیل سودآوری کمتر توسط دیگر رقبا نادیده گرفتهشده است؛ رشد میکنند. همانطور که کسبوکار بزرگتر به بهبود محصولات و خدمات برای مشتریانی که خواستار آن هستند تمرکز میکند، کسب و کار کوچک هم با بهرهگیری از بازاری جدید -که هنوز کسی متوجه آن نشده است- فعالیت خود را شروع میکند.
این نوع کسبوکار معمولاً با تکنولوژیهای نوین یا نوآورانه که به منظور ارائه محصولات یا خدمات مناسبتر به نیازهای پنهان مشتری ایجادشده است؛ توسط شرکتهای معتبر به بازار عرضه میشود (همچون اوبر؛ اسنپ؛ آمازون و ...)، که قیمتی پایینتر از کالاهای مشابه دارد. سپس آن را بهطور مداوم به بازار عرضه میکند تا زمانی که عملکردی را که مورد انتظار مشتریهای اصلی کسبوکار است را ایجاد کرده و درعینحال مزایایی را که ضامن موفقیت اولیه شرکت است، حفظ کند.
شرکتها چگونه میتوانند در خلال این تخریب و اختلال زنده بمانند؟
گوگل در حال توسعه خودروهای بدون راننده است، آمازون هواپیماهای بدون سرنشین را برای فروش عرضه میکند و احتمال دارد که در آینده ما بتوانیم داروهایمان را در خانه به صورت سهبعدی چاپ کنیم. با این نوآوریها که بهطور بالقوه مخرب هستند، شرکتهای موجود چگونه باید مقابله کنند؟ این اختلال ممکن است ترس را در قلب بسیاری از شرکتهای بزرگ بیندازد. توجه کنید که به جای تقویت روابط با مشتریان کلیدی؛ با سرمایهگذارانتان در «حفظ نوآوری» مشارکت کنید. علاوه بر این، شرکتها میتوانند با ایجاد بخش جدیدی در سازمان به منظور یافتن فرصتهای رشد؛ نتایج ناشی از اختلال را کاهش دهند.
البته، همانطور که کسبوکارهایی با ایدههای مخرب؛ به شکل مستقل و تهاجمی رشد میکنند، درنهایت میتوانند مشتریان را به آهستگی از شما بربایند. توجه داشته باشید رهبران شرکتها نباید از خود انتظار داشته باشند قبل از اینکه مشکلات اساسی را برطرف کنند؛ بتوانند از پس اختلالات ناشی از نوآوری مخرب برآیند.
مارال مختارزاده (کارشناس ارشد کارآفرینی)