زنی است از جنس هنر، حتی کلامش هم با نظم چیده و ادا میشود. بوی توت فرنگی میدهد. سفید میپوشد و هنرمندانه خلق میکند. نیره زارعین زنی است 47 ساله که پنج سال است کسب و کار خود را راهاندازی کرده. کسب و کارش خانوادگی است و با تمام عشقی که دارد هنر را به دخترش آموخته تا ادامه دهنده راهش باشد. زارعین لیسانس مترجمی زبان دارد و میگوید هرگز نمیتواند حتی تصور کند یکجا ساکن مانده باشد. او درباره راهاندازی کسب و کارش اینگونه میگوید: از جوانی علاقه بسیاری به هنر داشتم و هر چیزی را در هر جایی میدیدم تلاش میکردم تا از طرحش سر در بیاورم و یکجورهایی بفهمم که چگونه آن چیز درست شده. با این روحیه از هر وسیله هنری یا دستسازی که خوشم میآمد از لباس گرفته تا صنایع دستی را به هر نحوی بود میساختم. برایم تفریح بود و انگار با کنار هم چیدن الگوها، قطعات پازلی را حل میکردم. تمام زندگیام را این گونه گذراندم، عادت نداشتم چیزی که خودم میتوانستم درست کنم، بخرم. از همان ابتدای ازدواج هم تمام وسایلم را خودم دوختم یا ساختم؛ از سوزن دوزیها گرفته تا لحاف و رختخوابها را. کم کم به فکر کار برای تولیدیها افتادم و از تولیدیها سفارش گرفتم. البته بیشتر در حوزه لوازم خواب کودکان فعالیت میکردم؛ چند سالی اینگونه گذشت تا اینکه بهدلیل رکود در بازار این کار را رها کردم. حدود چند سال گذشته بهصورت اتفاقی خانه خواهرم خالی شد و فرصتی بود تا کارگاهم را راهاندازی کنم.
در این راه تنها نبود و هنری را که داشت به دخترش نیز آموخت: دخترم متولد سال هفتاد است و گرافیک خوانده. از همان کودکیاش متوجه شدم مثل خودم به هنر علاقهمند است و هر موقع که من سراغ کار هنری میروم با علاقه به دنبالم میآمد یا مواقع کار در خانه در کنارم مینشست. برای همین همان چیزهایی که خودم یاد گرفته بودم به او نیز یاد دادم. زمانی که میخواستم کارگاهم را راهاندازی کنم خیلی دودل بودم که شروع کنم یا نه اما با دلگرمیهای دخترم و با اتکا به پشتکارش قوت گرفتم. همچنین با توجه به آنکه جوانان بیشتر از ما سر از شبکههای اجتماعی در میآورند توانستیم مشتریان خوبی جذب کنیم. پس برند توت فرنگی را راهاندازی کردیم و من در تولید لوازم کودک و دخترم در حوزه سوزندوزی مشغول شدیم.
از او میپرسم شاخص اصلی موفقیت یک خانم در کسب و کار چیست؟
زارعین اینگونه پاسخ میدهد: اینکه هنر و سلیقه در کارهایی که با هنر ارتباط دارند حرف اول را میزند شکی نیست. اما به نظر من چیزی که یک کسب و کار را روی هم نگه میدارد نظم است. با نظم شما میتوانید براحتی خلأها و مشکلات را شناسایی کنید. اما اگر همه چیز درهم بر هم باشد یا رشته توالی مشخص نباشد قطعاً شناسایی ایرادها و حفرهها سخت میشود. نکته دیگر اینکه قدیم میگفتند بازار جای زن نیست و هر کس که وارد بازار میشد و میخواست کار کند به نحوی رفتارش تغییر میکرد و حالت مردانه میگرفت. این درست نیست به نظر من یک خانم قابلیت این را دارد در عین حال که یک تاجر یا کاسب است یک زن تمام عیار و کدبانو هم باشد.
خانم زارعین درباره تکنیکهای مشتری مداریاش میگوید: شما اگر بخواهید کسب و کارتان را راه بیندازید از در خانهتان که بیرون میروید در خیابان که راه میروید و وقتی در خانه نشستهاید حتی وقتی سفر رفتهاید ذهن شما باید با پسندها و ذائقه مشتریتان در ارتباط باشد و این اتصال گم نشود. این طور نیست که بگوییم فقط در ساعات اداری به مشتری فکر میکنم و بعد او را کنار میگذارم. من به همه به چشم مشتری نگاه میکنم همه افرادی که شاید به نحوی با محصولات ما ارتباط داشته باشند. در حال حاضر اغلب مشتریان ما در شبکههای اجتماعی با ما ارتباط برقرار میکنند اما اکثر مشتریان اولیهام که به من انگیزه ادامه راه دادند از دوستان، آشنایان و همه آنهایی که قبلاً همکار بودیم هستند. ارتباطات اهمیت زیادی در کسب و کار دارد. خیلیها در جامعه ما معنی ارتباط گرفتن را در پارتی بازی میدانند ولی چنین نیست. وقتی با خیلیها حرف میزنید آنها کاملاً وارفته به خود و دنیایشان نگاه میکنند و وقتی میگویی چرا کاری نمیکنید میگویند چون نه پول داریم و نه پارتی اما من این طور فکر نمیکنم.
یک نکته دیگر در این کار، گشاده رویی است که نباید اجازه بدهید از دست برود. تا شما با کسی با لبخند و روی باز استقبال نکنی به جایی نخواهی رسید. همه افرادی که در حال حاضر با هم کار میکنند شاید روزی همدیگر را نمیشناختند یا اگر هم فامیل یا دوست بودند نحوه ارتباطشان کاری نبوده. مشتری که از سیاره دیگر نمیآید، خود ما هستیم که باید از هم بخریم و به هم بفروشیم.
از او درباره آینده کسب و کارش میپرسم:
سرمایه من بچههایم هستند. قصد دارم به پرورش دخترم بپردازم و به نحوی او را به جلو هدایت کنم. البته در وجود او انگیزه پیشرفت وجود دارد اما میخواهم به او هر چه که خودم نکردم یا احساس میکنم نیاز بود که انجام دهم و ندادم به او بیاموزم تا کارش را بینقص انجام دهد و موفقیت بیشتری کسب کند. او گرافیک خوانده و میتواند دانش آکادمیکاش را با آنچه من به صورت عملی به او میآموزم ترکیب کند و هنر منحصر بفردی را ارائه دهد. ما برای یادگیری دانش هنریمان زحمت کشیدیم، پس ارزش آن را دارد که به دیگران هم بیاموزیم. با این تفکر شاید آموزشگاهی هم در کنار کارگاه راهاندازی کنم تا هم آموزش دهم و هم کسانی که آموزش میبینند را به کار بگیرم.
راه اندازی کسب و کار؛ از کجا باید کسب و کارم را شروع کنم؟
کسب و کارتان را از اینجا آغاز کنید