بزرگترین چالش استارتاپها و كسب و كارهای نوپا این است كه بر این طرزفكر كه نباید فورا برندسازی كنند غلبه نمایند. حقیقت این است كه شما از لحظهای كه متولد میشوید و از لحظهای كه از مردم میخواهید از شما حمایت كنند در حال ساختن برند خود هستید. بسیاری از استارتاپها نمیتوانند تمام تواناییهای بالقوهی خود را شكوفا كنند، چون برای درك كامل معنای مهم برند خود و ارتباط با آن وقت نمیگذارند. در واقع بسیاری از آنها تمام تلاش خود را برای توسعهِی محصول به كار میگیرند، ولی خیلی طول میكشد تا به عنوان یك برند به آن فكر كنند. آنها مهمترین جزء ساخت یك برند(مبنای استراتژیك و جایگاهسازی) را نادیده گرفته و به راحتی از آن عبور میكنند.
توسعهی یك برند در اصل دارای دو بخش است: استراتژی و طراحی. من به عنوان یك مشاور برندسازی كه با صدها كارآفرین كار كرده است متوجه شدم كه استارتاپهایی كه از مرحلهی توسعهی استراتژیك پریده و وارد مرحلهی طراحی شدهاند به مراتب نسبت به استارتاپهایی كه فرایند صحیح را طی میكنند وضعیت بدتری دارند. برندسازی، فرایندی است كه طی آن میتوانیم نقاط قوت و ضعف خود را شناسایی كنیم(قبل از پول درآوردن، باید دلیل ماندن خود در كسب و كار را درك كنیم). اگر مثل همهی كارآفرینهای دیگر میخواهید از دل و جان برای كسب و كار خود مایه بگذارید، باید هدف عمیقتری داشته باشید كه به شما انگیزه داده و شما را به سمت موفقیت و پیشرفت سوق دهد.
من وقتی كارآفرینها را راهنمایی میكنم تا جایگاه برند خود را پیدا كرده و تثبیت نمایند، سوالات دشواری از آنها میپرسم تا واقعا بفهمم شركت آنها قرار است چكار كند. برخی سوالات احساسی هستند و برخی منطقی، ولی چیزی كه بین عموم آنها مشترك است این است كه آنها همیشه مشتریان ما را به چالش میكشند.
در اینجا پنج سوال مطرح میكنیم كه هر استارتاپی باید به آنها پاسخ دهد. پاسخ به این سوالات باعث میشود در مركز كسب و كار خود، به ایدهی معنیداری دست پیدا كنید.
1 . شعار شما چیست؟
شعار، عبارتی در مورد هدف و باور شماست و یك اصل راهنما و دلیل اصلی پیشرفت شما میباشد. من از خیلی از كارآفرینها پرسیدم كه شعارشان چیست و اغلب آنها در جواب گفتند"ما هیچ شعاری نداریم" یا "نمیدانم". اگر چیزی را كه به آن اعتقاد دارید تعریف كنید و آن باورها را در شعار برند خود جای دهید، این شعار به شما، تیمتان، و به مشتریانی كه دارید یك ایدهی الهامبخش میدهد و همگی میتوانید از آن ایده حمایت نمایید. شعار شما باید هستهی اصلی تصمیمات، رفتارها، پیامها، و استراتژی برند شما باشد.
2 . چرا حكایت كسب و كار شما اهمیت دارد؟
حكایتها الهامبخش ما هستند و باعث میشوند كه بین برندها و مخاطبین آنها رابطهی عاطفی معنیداری ایجاد شود. در حكایتها مستقیما در مورد شرایط انسان، و احساسات و غرایز غیرقابلتغییر ما صحبت میشود. از خودتان بپرسید كه حكایت ما چیست؟معنیدار است؟و چرا باید كسی به آن توجه كند؟
3 . بزرگترین رویای شما چیست؟
اگر پول، زمان، و انرژی مانعی برای شما ایجاد نكنند چكار میكنید؟ بسیاری از مردم میگویند"زمان، پول، و انرژی مانع كار ما هستند". این نوع تفكر شما را محدود كرده و نمیگذارد فكرهای بزرگ به سراغتان بیاید. اگر رویای خود را بدون محدودیت بیان كنید میتوانید آنچه را كه واقعا میخواهید تصور نمایید و برای پیش بردن كسب و كار خود به سمت آن رویا، گامهای لازم را بردارید.
4 . چه برنامهای برای رشد دارید؟
هر كسب و كاری از یك مسیر پیروی میكند و آن مسیر هم بدون شك شامل پیچها، موانع، و تغییر مسیرهایی میباشد، این ماهیت كسب و كار است. داشتن شغل موردعلاقه، با داشتن یك مدل كسب و كار موردعلاقه و مقیاسپذیر تفاوت دارد.
هر كاری كه دوست دارید انجام دهید، ولی همیشه به دنبال پول باشید. باید بدانید كه دارید به كجا میروید، مقصدتان كجاست و چطور به آنجا خواهید رسید.
5 . چرا فكر میكنید موفق خواهید شد؟
من این سوال را دوست دارم، چون كارآفرینها و سازمانها را مجبور میكند با دقت بررسی كنند كه آیا چیزهایی كه برای موفقیت لازم است را دارند یا نه. آیا شما چشمانداز دارید؟ آیا روشی برای غلبه بر موانع دارید؟ و اینكه آیا اصالت دارید و میتوانید ثابت كنید كه هر چیزی كه انجام میدهید و میگویید دلیل وجودی شما را به طور صحیح بیان میكند و توسط مخاطبین شما به وضوح درك میگردد؟ بدین ترتیب با پاسخ به این سوالات میدانید كه موفق خواهید شد. شما باید چشم انداز، نظم و ترتیب، و اصالت را با هم یكجا داشته باشید و اگر یكی از اینها نباشد موفق نخواهید شد.
برگرفته از سایت linkedin.com