رؤیاهایی که به واقعیت پیوست
بی خوابی کلافه ام کرده بود و در تمام طول شب از فرط هیجان نمی توانستم افکار از هم گسیخته ام را مهار کنم. فردا می خواستم از کارم با عنوان مهندسی فنی در مرکز تحقیقات هانیول استعفا بدهم. شرکتی که یک یک تازه فارغ التحصیل مهندسی الکترونیک از دانشگاه براون برای پنج سال در آن کار کرده بود. شغلم بسیار پویا و مهیج بود، در طول این مدت پنج بار ترفیع گرفته بودم و هر سال مسئولیت هایم بیشتر می شد. این شروع بسیار موفقی در زندگی حرفه ایم بود اما از رؤیای شروع یک کسب و کار گریزی نداشتم. می خواستم محصول جدیدی را طراحی کنم. سال ها بود که آرزوی مدیرعاملی و کارت ویزیتی که این عنوان و اسم من روی آن باشد را داشتم. حالا من در سن 27 سالگی می خواستم به دنبال بلندپروازی های خود بروم.
پنج نفر از ما همگی مهندسان هانیول و اسپیری یونگ شش ماه بود که با هم کار می کردیم. هوای سرد زمستانی میناپلیس زمان مناسبی بود تا شب ها و آخر هفته ها روی ایده مان کار کنیم. برای یک مهندس برق، توسعه یک نرم افزار تخصصی که بتواند کار طراحی و تحلیل مدارهای پیچیده را انجام دهد بسیار مهیج بود. طراحی و تولید نرم افزار مدار الکترونیکی، صنعت جدیدی بود. آن قدر جدید که حتی نامی هم نداشت. این نرم افزارها اختصاصاً ابزارهای طراحی با کامپیوتر 1 نامیده می شدند.
روز موعود فرا رسید. در روز 15 ماه می 1985 من مرد اول و مدیر عامل شرکت جدیدمان ایکس.کت(X-CAT) شدم. شش ماه کار شبانه روزی به تسعه محصولی منتهی شد که به باورمان بهترین ایده ای بود که در نظر داشتیم. ما برنامه ریزی کرده بودیم تا یک سرمایه گذار- فرشته نجات- در طرح ما مشارکت نماید. به این صورت که در ازای درصد کمی از سهام شرکت، به مدت ده ماه، هرماه پنجاه هزار دلار به ما بدهد. همچنین سرمایه گذار موافقت کرد تا بصورت موقت انبارش را دفتر مرکزی کسب و کارمان نماییم.
اولین ماه تأسیس شرکت ده نفر بودیم که در انبار شروع به کار کردیم. کار در هفت روز هفته و چهارده ساعت در روز نیز کم به نظر می رسید و اگر کسی می خواست زودتر از ده شب به خانه رود از نگاه ملامت آمیز دیگران در امان نبود. تلاش بی وقفه و خستگی ناپذذیر ما نهایتاً به ثمر نشست. هنگامی که نرم افزار برای اولین بار خروجی های دقیق را محاسبه کرد، فریاد شوق همکاران سر به فلک کشید اما این شادی دیری نپایید! این اتفاق مربوط به 17 جولای 1985 بود.
رؤیاهایمان نقش بر آب شد
دو سال به سرعت گذشت. همه چیز به کلی عوض شد. در این هنگام، همه 44 کارمند شرکت در اتاق کنفرانس جمع شده بودند. هدف از برگزاری این جلسه، اعلام خاتمه خدمت همه به جز شش نفر از همکاران و انتصاب مدیرعامل جدید از طرف سرمایه گذار بود. کسی که اصلاً اطلاعی از این صنعت و محصولاتش نداشت، محصولاتی که ما به سختی روی آنها کار کرده بودیم.
ما را به دو گروه مختلف تقسیم کرده و هر گروه را به اتاقی راهنمایی کردند. بعد از چند دقیقه اعلام کردند که کلیه کسانی که در اتاق اول هستند اخراج و تنها تعداد اندکی که در اتاق دوم بودند می توانند به کارشان ادامه دهند. تنها کارشان نیز از این به بعد فروش دارایی های شرکت است. من هم یکی از افراد این تیم بودم. چه اتفاقی افتاده بود؟ چگونه این تیم کارآفرین و مستعد می توانستند اینگونه غیرمنتظره متوقف شوند؟ گذشته از همه اینها، ما چند سال برای شناساندن محصولات مان در این صنعت نوپا تلاش کرده بودیم. ما در این حوزه بهترین بودیم و نمی دانستم کجای کارمان اشتباه بود؟
اشتباهات ما
باوجود شور و هیجان وصف ناپذیر در انجام کار، ما مرتکب اشتباهات اساسی شدیم. اشتباهات مشابهی که ممکن است کارآفرینان نیز در شروع کسب و کارشان مرتکب شوند:
- ما روی محصولی تمرکز کردیم که خودمان می خواستیم و می شناختیم، نه آنچه که نیاز مشتریان بالقوه بود.
- به نظرات کاربران و مشتریان احتمالی محصولاتمان توجه نکردیم.
- حجم بازار را پیش بینی نکرده بودیم و نمی دانستیم آیا بازار واقعاً می تواند پاسخ گوی انتظارات ما باشد یا نه
- از فروش و بازاریابی سررشته ای نداشتیم. همچنین ترس از دست دادن ایده مان ما را از مشاوره با صاحب نظران بر حذر می داشت.
- درستی هیچ یک از فرضیات خود را در بازار نسنجیده بودیم.
آنچه آموختیم
تنها چند هفته مطالعه و تحقیق قبل از شروع کار می توانست مانع از شکست قلب تیم ایکس.کت و گشودن درهای موفقیت شود. متأسفانه علت این شکست تنها جهل و ناآگاهی بود. ما اصلاً به فکر صحبت با مشتریان و شناسایی نیاز آنان نبودیم. تصورمان این بود که خودمان همه چیز را می دانیم و هرآنچه بازار به آن نیازمند است رامی شناسیم. اصلاً به دنبال بهره گیری از راهنمایی و مشاوره با متخصصان کسب و کار نبودیم. خلاصه اینکه، ما تمام اشتباهات ممکن در کسب و کار را مرتکب شدیم و تاوان آن را هم پرداخت کردیم.
شکست برای کسانی که می خواهند کار خود را تازه شروع کنند خیلی گران تمام می شود. کارآفرین هم با وقت و هم با پول خود سرمایه گذاری می کند و چنانچه موفق نشود هر دو را از دست می دهند مگر اینکه از اشتباهات خود درس بگیرد.
همه کارآفرینان نسبت به ایده خود ذوق زده هستند و مقدمات ضروری را فراموش می کنند و اصطلاحاً از چاله در آمده در چاه می افتند. و هنگامی که موفق نمی شوند روحیه خودرا به کلی از دست می دهند. پس مراقب باشید شما یکی از آنها نباشید. نکته قابل توجه این است که ابتدا نسبت به همه جوانب کار مطمئن شوید. فبل از اینکه خود را به مخاطره بیندازید و ریسک شروع یک کسب و کار را بپذیرید شغل قبلی تان را از دست ندهید.
هیچ شکی نیست که شروع یک کسب و کار جدید ریسک دارد. آیا می دانید آمار انحلال کسب و کارهای جدید از هر چیز دیگری در دنیا بیشتر است و علت اصلی آن ضعف برنامه ریزی و عدم آمادگی قبلی کارآفرین است. فاز مطالعاتی، تدارک مقدمات و برنامه ریزی در شروع یک کسب و کار جدید نقش های کلیدی دارند. مرز بین موفقیت و شکست همین است.
هیچ یک این اتفاقات تقدیر و سرنوشت نیست.
آمار شکست کسب و کارهای جدید واقاً نگران کننده است. آنقدر که شاید از کارآفرین بودن پشیمان شوید و هیچگاه نخواهید کسب و کار خود را شروع کنید. اگرچه راه اندازی یک کسب و کار جدید پردغدغه و خطرناک است اما تجربه زندگی به سبک یک کارآفرین مزایای بیشماری دارد. شما رئیس شرکت خود می شوید. قوانین خود را وضع می کنید. استراتژی های کسب و کارتان را خودتان تدوین می کنید و شاهد پیاده سازی آنها خواهید بود. لذت بخش ترن نتیجه آن دست یابی به آرزوهاتان با شتابی است که شما می خواهید. شاید از شورانگیزترین کارها در زندگی هر فرد پایه گذاری کاری است تا بتواند نظاره گر مراحل رشد و تکامل آن در طول زمان باشد. کارآفرینان راستین برای به حقیقت پیوستن رویاهای شان شور و اشتیاقی وصف ناپذیر دارند. به امید آن روز!
برگرفته از کتاب هفت گام برای شروع موفق یک کسب و کار نوشته نعیم ظفر، ترجمه محسن حاجیانی و سحر بحریه، انتشارات سازمان مدیریت صنعتی