در این مطلب قصد دارم با بررسی زندگی شخصیتی الهامبخش به نام «واکلاو اسمیل»، بعضی اصول شفاف اندیشیدن را ترسیم کنم.
اسمیل فردی ناشناس بود تا وقتی که به لطف «بیل گیتس» به شهرت رسید. گیتس بیشتر کتابهای اسمیل را خوانده است. بسیاری از کتابهای او بر موضوعات محیطی مثل «رشد جمعیت» و «تغییرات آب و هوا» متمرکز هستند. این حوزهها پر از تعصبات و استدلالهای عاطفی هستند ولی اسمیل سعی کرده است، مطالب جذاب و مهم را به دور از تعصب و فریبخوردگی بیان کند.
در ادامه، چیزهایی را که از او در مورد شفاف اندیشیدن آموختهام با شما در میان میگذارم.
1.در حوزه های مختلف و با حداکثر کنجکاوی مطالعه کنید:
شفاف اندیش ترین افراد تمایل دارند از رشتههای مختلف بهره ببرند. آنها میتوانند کارهای زیادی انجام دهند و از زوایای مختلفی به دنیا نگاه کنند. درست مثل سنجاقکها که چشمهای زیادی دارند.
اسمیل هم اینگونه است. او در سن 74 سالگی بیش از 80 کتاب را در سال میخواند و با این حال باز هم فرصت کافی برای نگارش بیش از 3 کتاب را در سال دارد. او میگوید:
«من تلفن همراه ندارم. وقتی تمام وقت خود را صرف بررسی پیامهای تلفن همراه یا به روز رسانی فیسبوک تان میکنید، دیگر فرصتی برای مطالعه نخواهید داشت.»
2.ابتدا واقعیت، بعد مدل و تئوری:
یکی از خطاهای اصلی شفاف اندیشی این است که مدلها با واقعیت اشتباه گرفته میشوند. اگر به مدل خود در مورد دنیا اعتقاد متعصبانه داشته باشید، احتمالا شواهدی را که نشان میدهند مدل تان اشتباه است را نادیده می گیرید.
اسمیل از مدلها طرفداری نمیکند.
اگر به تاریخ نگاه کنید، متوجه میشوید که انسانها چقدر راحت میتوانند با پیشبینیهای نادرست و نظریههای افسانهای، خودشان را گول بزنند. درمقابل، به نظر من تنها رویکرد مناسب، تواضع فکری است. اسمیل تواضع دارد. او پیشبینیهای طولانیمدت انجام نمیدهد، چون میداند که فایدهای ندارند و در عوض تنها برگفتن چیزهایی که ارزش گفتن دارند تمرکز می کند.
او میگوید: «به نظر من هیچ کس تمام راهحلها را در اختیار ندارد. من سعی میکنم پیچیدگیها را تصریح کنم و تعدادی ابزار مطلوب و نتیجهی قابلقبول پیشنهاد بدهم.»
این امر برخلاف آن چیزی است که اکثر متخصصین انجام میدهند. جایی که هیچ قطعیتی وجود ندارد، افراد همیشه به قطعیت نیاز خواهند داشت. کسانی که علاقهمند به حقیقت هستند، باید زندگی با عدمقطعیت را بیاموزند.
3.شهرت و ثروت را در اولویت خود قرار ندهید:
اسمیل اصولی برای خودش دارد. ارزشی که او برای صداقت فکری قائل است، به مراتب بیشتر از ارزشی است که برای شهرت یا ثروت مادی قائل است. زندگی او بسیار ساده است، از مصاحبه بیزار است و حتی تلفن همراه هم ندارد.
در اقتصاد، چیزی به نام «قانون کمپبل» وجود دارد. ایدهی اصلی این قانون این است که وقتی مطابق معیاری خاص (مثلا کلیک کردن، خرید کردن، لایک کردن و ...) به افراد پاداش میدهید، آنها راهی برای «بازی» با سیستم خواهند یافت.
مثلا اگر پذیرش در دانشگاه مستلزم ارائهی مقاله باشد، افراد ثروتمند به مقالهنویسان پول خواهند داد تا آن مقالهها را برای شان بنویسند.
نمونه ای دیگر در هند اتفاق افتاد. دولت برای کسانی که می توانستند مارها را بگیرند و بکشند، پاداش پیشنهاد می کرد. نتیجهی غیرمنتظره این بود که مردم مارهای بیشتری را پرورش دادند تا بیشتر جایزه بگیرند.
برای درمان این آفت باید به شهرت و موفقیت مالی کمتوجهی شود. در این صورت افرادی که به ثروتمند شدن و جلوافتادن از دیگران به هر قیمتی علاقه دارند، با نگاههای تحقیرآمیز دیگران مواجه خواهند شد.
4.هویت خود را مدیریت کنید:
وقتی افراد در معرض شواهدی قرار دارند که با هویت یا وابستگیهای قومیشان در تعارض هستند، به آنچه که به آن باور دارند بیشتر تمایل نشان می دهند. به همین خاطر وقتی میخواهیم روشن و بدون تعصب بیندیشیم مهم است که سعی کنیم در زمرهی هیچ گروه یا قوم خاصی قرار نگیریم.
انسانها موجوداتی گروهی هستند و به زندگی جمعی تمایل دارند. ما نمیتوانیم از این نیاز (نیاز به گروه) فرار کنیم. اگر باید یک گروه را انتخاب کنیم، بهتر است گروهی را انتخاب کنیم که برای «حقیقت» ارزش قائل باشد.
5.به توصیههای خودتان عمل کنید:
نمیدانم این مسئله تا چه حد به «شفاف اندیشی» مربوط است ولی موردی الهامبخش در مورد اسمیل این است که شعار نمی دهد. زندگی شخصی او مطابق با همان توصیههایی است که به دیگران میکند.
مطالعه در مورد اسمیل مرا تشویق کرده است تا زندگیم را مجددا سازماندهی کنم. شاید طرز تفکر او نسبت به زندگی برای شما نیز الهام بخش و راهگشا باشد.
مطالب پیشنهادی:
آنچه فاتحان موفقیت را متمایز میکند
برای رسیدن به موفقیت، همین حالا روش زندگیتان را تغییر دهید!
دوازده تمرین جهت کسب خودآگاهی که موفقیت شما را درپی دارد
نویسنده: Charles Chu
مترجم: طاهره منیری شریف (کارشناس ارشد MBA)
برگرفته از سایت medium.com