تبلیغات بسیار سخت تر از فضانوردی ست. دلیل عمده برای مطرح شدن چنین بحثی وجود محیط پویا و مخاطبان غیر قابل پیش بینی برای این امر است.
اما برای تبلیغات موفق و اثر بخش باید به چه نکاتی توجه کرد؟
برای رسیدن به تبلیغات موفق باید پایه و اساس بسیار محکمی را در نظر گرفت و به سوالهای زیر پاسخ داد.
1.بازار هدف ما کجاست و ما چه هدفی برای تبلیغات خود در نظر گرفتهایم؟
همانطور که میدانید ما باید به شرح بازار هدف خود بپردازیم و بازار خود را از طریق متغیرهایی نظیر متغیرهای روان شناختی، فرهنگی، اجتماعی و ... تقسیم بندی کنیم. برای مشخص کردن هدف تبلیغات می توان از تدوین آبشار استراتژی استفاده کرد! ما برای پیروزی و رهبری بازار تلاش میکنیم یا صرفا برای باقی ماندن در این عرصه؟ اهداف تبلیغات بهطورکلی می تواند برای یادآوری محصول، ارائه اطلاعات در راستای آگاهسازی مشتریان و ... باشد.
برای مثال در بازار کسب و کار دو برند Aو B را برای خرید پنیر در نظر بگیرید .
برند A شرکتیست که از تبلیغات گسترده استفاده میکند در یکی از تبلیغات خود با عنوان «هر ماه یک محصول جدید» کمک گرفته و انواع محصولات نظیر پنیر خامهای، پنیر با زیره و ... را عرضه کردهاست. در مقابل برند B را در نظر بگیرید که برای مدت طولانی از همان محصول همیشگی خود با همان بسته بندی و ... استفاده میکند.
به شرح بازارهدف آن ها میپردازیم:
بازار هدف A برای محصول جدید عرضه شده تحت عنوان پنیر با زیره میتواند اینگونه تدوین شده باشد:
پنیر زیره دار برای مشتریان سنین بالا که از فشار خون رنج میبرند. این پنیر با قیمت کمی بالاتر از سایر محصولات در هایپر مارکتهای مناطق ثروتمندنشین کلان شهرها توزیع میشود .
اما بازارهدف برند B میتواند این گونه تعریف شود:
محصولات با قیمتی متوسط برای تمامی افرادی که به دنبال برند و محصولات جدیدی نیستند و از سطح درامدی متوسطی برخوردار هستند.
2.برای برند خود چه موقعیتی را در نظر گرفتهایم؟
منظور از موقعیت، جایگاه و تصویر ذهنیست که برند ما در ذهن مخاطبان خود دارد. برای مثال ماشین های volvo را در نظر بگیرید، در طی سالهای متوالی این ماشین ها مفهوم امنیت بالا را برای مشتریان تداعی کردهاند. یا BMW را در نظر بگیرید شما با شنیدن نام این ماشین ها به یاد گران قیمتی و کیفیت بالای این محصولات خواهید افتاد.
اما به سراغ مثال خود میرویم :
برند A با توجه به فعالیتهای خود تلاش دارد تا نام خود را همراه با تنوع و نوآوری مطرح کند. به گونهای که مشتریان با شنیدن نام A، به یاد تعدد محصولات جدید آن بیفتند.
اما برند B با عرضه همیشگی محصولات خود بدون کمترین تغییری در تلاش است تا حس قدیمی بودن را برای مخاطبین تداعی کند و به یاد قدمت آن بیفتند.
هر کسب و کاری با توجه به آمیخته بازاریابی خود میتواند موقعیتی را برای برند خود بسازد.
3.انتخاب رسانه تبلیغاتی:
ما میتوانیم یکی از روشهای زیر را برای تبلیغات خود در نظر بگیریم:
1.تبلیغات پاسخ مستقیم: در لحظه نمایش تبلیغات ما به دنبال واکنش از مشتریان هستیم. تبلیغات تلویزیونی را در نظر بگیرید که اعلام میکنند اگر هم اکنون در این آگهی محصولات ما را سفارش دهید، محصولات ما را با تخفیف خریداری کنید!
2.پیشبرد فروش: استفاده از محرکهایی مثل در نظر گرفتن جوایز و ... برای مثال یکی از این راهها استفاده از شخص ثالث است! شما فرض کنید محصول جدیدی وارد بازار کردهاید برای معرفی آن میتوانید از سایت دیجی کالا در خواست کنید تا به شرح و توصیف و حتی انتقاد از محصولات شما بپردازد! مشتریان با این روش اعتماد بیشتری به برند شما خواهند داشت!
3.فروش فروشنده: استفاده از فروشندگانی که از اطلاعات زیادی راجع به محصول شما برخوردارند و میتوانند مشتریان را ترغیب به خرید کنند یکی از بهترین روشهاست!
4.تبلیغات: تبیلغات به شما کمک میکند در یک زمان واحد به چندین میلیون نفر دسترسی پیدا کنید. شانسی که دیگر روش ها کمتر از آن برخوردارند.
نکته قابل توجه آن است، تبلیغات به شما کمک بسیاری زیادی میکند، اما به یاد داشته باشید تبلیغات تنها یکی از ابزارهای ترفیع برای شما محسوب میشود و اگر در سایر ابزارهای توزیع، محصول و قیمت دچار ضعف بودید، نمیتوانید روی کمک تبلیغات حساب کنید. برای افزایش موفقیت باید آمیخته بازاریابی و جز به جز عناصر آن مورد توجه شما قرارگرفته باشد !
نویسنده: ملیکانصیر (کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی)