مکاتب فکری مختلفی در مورد نحوهی یافتن ایدههای خطشکن کسبوکار کوچک وجود دارند.
برخی افراد میگویند تلاش برای بازطراحی چیزی که موجود است، اتلاف وقت محسوب میشود. من شخصا با این نظر مخالفم. در واقع کپی کردن ایدهها یا مدلهای کسب و کار، کاری پر از ریسک و زیانبخش است. در دنیا چیزهای بسیار زیادی هستند که باید اختراع شوند یا بهبود یابند. این شما هستید که باید محدودیتهای خود را کنار زده و به خاطر نوآوری، قید راحتی خود را بزنید، در زندگی مردم تفاوت ایجاد کنید و در نهایت دنیا را تغییر دهید.
هرچند مدلهای کسب و کار موجود وسوسه برانگیز هستند، ولی مقاومت کنید!
از این مسیرهای آسان دوری کنید. از ورود به مدلهای توزیع سنتی در حمل و نقل، خردهفروشی سنتی در مدارس، کسب و کار رستوران و غیره خودداری کنید. مگر اینکه بتوانید با یک ایدهی خلاقانه، مدلهای کسب و کار را بازطراحی نمایید.
به قول «پیتر تیل»: «هر لحظه در کسب و کار فقط یک بار رخ میدهد. بیلگیتس بعدی، یک سیستمعامل نخواهد ساخت. لریپیج بعدی، یک موتور جستجو نخواهد ساخت و زاکربرگ بعدی، یک پلتفرم رسانهی اجتماعی ایجاد نخواهد کرد. اگر شما از کار این افراد کپیبرداری کنید از آنها چیزی یاد نمیگیرید و قطعا خلاق و نوآور نخواهید بود.»
با استفاده از شش گام زیر میتوانید یک ایده با پتانسیل اجرایی بالا پیدا کنید:
1. از یک منظر کلان به دنیا نگاه کنید.
به مشکلات شناختهشده مثل بهداشت جهانی، دسترسی به مراقبتهای پزشکی، آموزش، امنیت سایبری، دموکراسی، زبالههای صنعتی، ترافیک، ایمنی زنان، دسترسی به آب، تغییر آب و هوا، سواد بزرگسالان، مصرف بیش از حد، و نابرابری نگاه کنید.
لیست مشکلات شناختهشده در دنیا نامحدود است و همگی در انتظار شما هستند تا با راهحلهای خلاقانه و نوآورانه، به حل آنها بپردازید.
بنابراین در این مرحله به یک ایدهی کلی برسید که کدام مشکل جهانی برای شما جذابیت دارد.
2. از یک منظر خرد به دنیا نگاه کنید.
سعی کنید ببینید این مشکلات کلان (که در گام 1 بیان شدند) چگونه به طور روزمره بر جامعهی شما تاثیر میگذارند.
به عنوان مثال ترافیک چگونه بر شهر شما تاثیر میگذارد؟ آیا نواقصی را در سیستم آموزشی مشاهده میکنید؟ در بین محصولات خود به تمام محصولاتی که بستهبندی بیش از حد دارند یا قیمت بسیار پایینی دارند و در یک محیط تجاری عادلانه هرگز تولید نمیشوند، نگاه کنید. در خانهی خود مقدار زبالههای روزانهی خود را در نظر بگیرید.
در این مرحله سعی کنید بفهمید مشکلات جهانی بیانشده در گام اول، چگونه صریحا در زندگی شما شکل میگیرند و یک یا دو مشکلی را که میخواهید برای حل آنها وقت بگذارید، انتخاب کنید.
3. خارج از چارچوب فکر کنید.
از سناریوهای آشکار فاصله بگیرید و فرایندهای جایگزین، سیستمهای جایگزین، رویکردهای جایگزین، مدلهای جایگزین و غیره را شناسایی نمایید. مثلا بیایید مشکلات ترافیک در شهر شما را در نظر بگیریم. راهحلهای بسیار بدیهی در این زمینه وجود دارند مثل ساخت خطوط بیشتر، افزودن جادههای بیشتر، افزودن وسایل حمل و نقل عمومی و غیره. همهی اینها بدیهی هستند و فرصت هرگز در سناریوی بدیهی یافت نمیشود. حال بیایید مشکل ترافیک را به طور متفاوتی در نظر بگیریم.
اگر در یک شهر بزرگ زندگی میکنید قطعا مطلع هستید که یافتن یک پارکینگ در شهر واقعا کار سختی است. چه میشود از پارکینگ بهعنوان یک پاداش استفاده کنیم تا افراد را تشویق کنیم از وسایل نقلیهی تکسرنشین استفاده نکنند (یک راهحل بالقوه برای حل معضل ترافیک).
فرض کنید برای هر کسی که با ماشین خالی سفر نمیکند و دیگران را هم سوار میکند یک پارکینگ رایگان در نظر گرفته شود. با پر شدن صندلیهای خالی خودروها، تعداد خودروهای موجود در جادهها دائما کاهش مییابد، حمل و نقل عمومی تسهیل میگردد و نیاز به جادههای جدید و زیرساختهای بیشتر کاهش پیدا میکند. بنابراین به جای میلیونها دلار سرمایهگذاری بودجهی عمومی برای ساخت جادههای جدید، یک مدل خلاقانه را تصور کنید که مشکل یک فرد (یافتن یک پارکینگ) را حل میکند و سپس از آن برای حل مشکل بزرگتر دیگر (یعنی ترافیک) استفاده میکنید.
با تفکر خارج از چارچوب میتوانید یک راه ساده و جایگزین پیدا کنید، راهی برای سازماندهی بهتر یک سیستم موجود برای یافتن راهحلی برای یک مشکل بزرگ.
این مثال نشان میدهد که برای مطرح کردن یک ایدهی هوشمندانه برای یک کسبوکار کوچک، نیازی نیست یک نابغهی فنی باشید. چالش واقعی این است که مدل کسب و کار مناسبی را در نظر بگیرید و تمام قطعات را کنار هم بگذارید تا این مدل موثر واقع شود.
بنابراین در این مرحله باید تمام جنبههای مشکل خود را در نظر بگیرید، در مورد آن زیاد مطالعه کنید تا در مورد هر چیزی که مربوط به مشکل موردنظر شماست متخصص شوید.
4. راهحلهای خود را تست کنید.
اگر در مورد مساله و چالش پیش رو متخصص شدید باید دانش و بینش کلی برای شناسایی جایگزینها و راهحلهای نوآورانهی بالقوه را داشته باشید. این راهحلها در واقع فرضیه هستند، زیرا شما نمیدانید که آیا راهحلهای شما واقعا موثر خواهند بود یا نه.
بنابراین آنچه که باید در این مرحله انجام دهید این است که هر یک از فرضیات خود را تست کنید، پاسخ را بسنجید، راهحل خود را تنظیم کنید و این کار را دوباره انجام دهید تا زمانی که به مفهوم مناسبی برسید. این کار زمان میبرد ولی لحظهای که یک چرخهی خوب را کشف کردید ایدهی بزرگ خود برای کسب و کار کوچک را به دست میآورید و اگر آن را درست اجرا کنید برای همیشه زندگی شما را تغییر خواهد داد.
5. مفهوم خود را با تست 7 پرسش به چالش بکشید.
پیتر تیل در کتاب خود با عنوان «صفر تا یک» مجموعهای از 7 پرسش مفید را برای سنجش اعتبار ایدهی خطشکن کسب و کار کوچک شما ارائه میکند. این پرسشها به صورت زیر هستند:
1 . سوال مهندسی: آیا شما با ایدهی خود، تکنولوژی پیشرو یا بهبود افزایشی قابلتوجهی دریک محصول، فرایند، مدل و غیره ایجاد میکنید؟
2 . سوال زمانبندی: آیا اکنون زمان مناسبی برای آغاز ایدهی شماست؟ ممکن است شما بهترین ایده در جهان را داشته باشید ولی اگر بازار برای آن آماده نباشد ایدهی شما شکست خواهد خورد. گاهیاوقات وقتی خیلی جلوتر از زمان خود حرکت میکنید صنعت ممکن است آمادهی پذیرش ایدههای شما نباشد.
3 . سوال انحصاری: آیا کار خود را با سهم بزرگی از یک بازار کوچک آغاز میکنید؟
4 . سوال مربوط به افراد: آیا تیم مناسبی دارید یا (آیا ظرفیت کنار هم جمع کردن افراد مناسب برای تبدیل ایدهی خود به واقعیت را دارید)؟
5 . سوال توزیع: آیا روشی برای ارائهی محصول خود به مشتریانتان دارید؟
6 . سوال مربوط به دوام و ماندگاری: آیا موقعیت بازار شما از اکنون تا 10 و 20 سال بعد قابلدفاع خواهد بود؟
7 . سوال مخفی: آیا شما فرصت منحصر به فردی که دیگران ندیده باشند را شناسایی کردهاید؟
نیاز نیست به تمام این سوالات پاسخ مثبت بدهید. اگر به 5 یا 6 مورد پاسخ مثبت دادید بدانید که در موقعیت بسیار خوبی قرار دارید.
6. ایدهی کسب و کار کوچک خود را با یک تست ریاضی پایه به چالش بکشید.
کارآفرینان اغلب یک ایده را بدون انجام محاسبات سادهی ریاضی برای تایید امکانپذیری مالی ایدهی خود، اجرا میکنند. با تخمین معیارهای ساده مثل حاشیه سود، فروش و اندازه بازار میتوانید به سرعت امکانپذیری مالی ایده را ارزیابی کنید. معمولا اگر از گامهای قبلی پیروی کنید، در طولانیمدت بازار هدف شما باید از اندازهی قابلتوجهی برخوردار باشد و اگر با موفقیت یک ایدهی نوآورانه پیدا کردید این بازار باید قابلدستیابی باشد. به طور ایدهآل باید بخش بزرگی از یک بازار کوچکتر (نیچ مارکت) را هدف قرار دهید.
از لحظهای که مفهوم عملی را به دست میآورید، تمام تلاشهای شما باید به اجرا منتقل گردد. یافتن یک ایدهی خوب یک چالش است ولی اجرای آن چالش بزرگتری محسوب میشود و معمولا با یک بوم مدل کسب و کار(مدلی برای پیشنویس کردن بلوکهای اصلی کسب و کارتان) آغاز میگردد.
نتیجهگیری:
در نهایت باید گفت شش گام برای یافتن یک ایدهی خطشکن کسب و کار عبارتند از:
۱.مشاهدهی جهان از یک منظر کلان
۲.مشاهدهی جهان از یک منظر خرد
۳.تفکر خارج از چارچوب
۴.تست راهحلهای خود
۵.به چالش کشیدن مفهوم خود با تست 7 پرسش
۶.به چالش کشیدن ایدهی کسب و کار کوچک خود با یک تست ریاضی پایه
با پیروی از این گامها نه تنها کسبوکاری کوچک را راهاندازی خواهید کرد، بلکه کسبوکاری با پتانسیل بالا را آغاز خواهید کرد که به احتمال زیاد روی میلیونها نفر تاثیر خواهد گذاشت و دنیا را به شیوهی منحصر به فرد خودش تغییر خواهد داد.
شاید متوجه شده باشید که من از کلمهی ایدههای خطشکن کسب و کار "کوچک" در کل متن استفاده کردم، در حالی که این شش گام به وضوح میتوانند به یک موفقیت بزرگ و در نتیجه به یک کسب و کار بزرگ منجر گردند.
به نظر من تمام کسبوکارها با اندازهی کوچک شروع میشوند و به کار زیاد نیاز دارند.
برای موفقیت، مطمئن شوید که کسب و کار خود را با یک ایدهی کسب و کار خطشکن شروع میکنید و پایههای کسبوکارتان را در جامعهی خود بنا نمایید. مدل کسب و کار خود را با افراد تیمتان توسعه داده و تست کنید. قبل از کمک گرفتن از کارکنان بیشتر، مطمئن شوید که روی مفهومی قابل اجرا و قوی درحال کارکردن هستید.
نویسنده: David Gaudreault
مترجم: طاهره منیری شریف (کارشناس ارشد MBA)
برگرفته از سایت davidgaudreault.com