برای بسیاری از افراد، موفقیت شغلی چیزی است که در دنیای کسب و کار، اغلب با شهرت یا ثروت سنجیده می شود. اما این درک کاملی از موفقیت شغلی نیست.
موفقیت شغلی واقعاً چیست؟
به افراد سرشناس در هر صنعت نگاهی بیندازید، این محبوبیت و موفقیتشان به خاطر برنامهریزی به موقع و صحیح آنهاست. در واقع افراد موفق هستند که کسب و کارهای موفق را ایجاد میکنند نه بالعکس.
آنها توصیه میکنند، این روشهای ساده و هوشمندانه را برای ترسیم سفر شغلی خود امتحان کنید:
۱. کاری را انجام دهید که واقعا به آن علاقه دارید:
بی تردید، موفقیت در کسب و کار نیاز به انگیزه دارد. به ویژه وقتی که از موانع سر راه خود عبور میکنید، برایتان لذت بخش میشود.
«وارن بافت» در یکی از گفتگوهایش با دانشجویان MBA گفت: «وقتی زمان آن فرا رسید که کاری را شروع کنید، شغلی را انتخاب کنید که صبحها برای انجام آن با شوق بیدار شوید»
همچنین «استیو جابز» بنیانگذار اپل معتقد بود، «اشتیاق و علاقه همه چیز است.»
جابز در سخنرانی آغازین سال 2005 در دانشگاه استنفورد گفت: «چیزی را پیدا کنید که عاشقش هستید و این واقعیت «عشق به کار» همانند عشق شما به معشوقهتان است. شغلتان بخش بزرگی از زندگی شما را در بر میگیرد، و تنها یک چیز شما راضی میکند. این که باور کنید «آنچه که انجام می دهید، کار بزرگی است.» تنها راهی که بتوانید کارتان را به خوبی انجام دهید این است؛ «عاشق کارتان باشید.»
اگر هنوز آن را پیدا نکرده اید، به دنبال آن باشید. دست نکشید و هرگز تسلیم نشوید. آن چیزی را که در قلبتان به دنبالش هستید، مطمئنا پیدا خواهید کرد. درست مثل رابطه خوبی که طی گذشت سالها میتواند بهتر و بهتر شود.»
نکته کلیدی: آنچه را که انجام می دهید دوست داشته باشید. چنین اشتیاقی به شما کمک می کند تا بر موانع غلبه کرده و همچنین در کار خود شادی و معنا پیدا کنید.
|
«شغلی را انتخاب کنید که صبحها برای انجام آن با شوق بیدار شوید.» |
|
۲. از شکستها بیاموزید:
«توماس ادیسون» مدبرانه گفت: «من شکست نخوردم. من فقط 10،000 راهی را پیدا کردم که کار نمیکنند.»
در حالی که اکثر مردم شکست را مایه ننگ و سرزنش خود میدانند، باید گفت این تفکر کاملا اشتباه است، در واقع شکست یک هدیه است.
«بیل گیتس»، مؤسس مایکروسافت، میگوید: «موفقیت، معلم بسیار بدی است، چراکه افراد باهوش را با تصور اینکه شکست چیز خوبی نیست، فریب می دهد."
علاوه بر این، گیتس به همه متخصصان هشدار می دهد: «ممکن است موفقیت را لذت بخشتر از شکست بدانید، اما این شکستها هستند که بیشترین یادگیری و بهترین فرصتها را برای رشد شما به ارمغان میآورند.»
نکته اصلی: هدف این نیست که شکست بخوریم. بلکه باید شکستها را بپذیریم و از آنها یاد بگیریم.
۳. فرصت ها را از دست ندهید:
فرصتها همیشه آشکار نیستند؛ گاهی آنقدر از آنها غافل هستید تا از دست می روند. شاید ذهنتان را بیش از حد درگیر برنامههای روزمرهتان کردید. یا سرگرم مسایل کوچک و بی اهمیت شدید. شاید هم آغاز را به عنوان پایان تلقی کردید و از دری کوچک برای خود دیواری قطور ساختید. درحالیکه باید در همان مرحله اول فرصتها را به چنگ آورد. حتی اگر هم به نظر مشکل باشد.
کارآفرین بزرگ، «ریچارد برانسون»، میگوید: «اگر کسی فرصتی شگفت انگیزی را به شما پیشنهاد میدهد، اما شما مطمئن به انجام آن نیستید آن را قبول کنید، سپس یاد بگیرید که چگونه آنرا انجام دهید!»
گاهی اوقات باید فرصتها را برای خود بوجود آورید. همانطور که «میلتون برل»، کمدین مشهور گفت: «اگر فرصتها در نمی زنند، شاید شما دری نساختید»
نکته اصلی: فرصتها بسیارند. چه آنها که به راحتی در دامان شما مینشینند، چه آنها که با چالشهایی همراهند، همیشه باید آماده بهره برداری از آنها باشید.
اکنون سفر شغلی خود را طراحی کنید:
توصیه میکنم در هر کجا که زندگی میکنید و شغلی دارید، انرژی خود را روی کاری که پیش رو دارید، متمرکز کنید، زیرا موفقیت یا شکست امروز، شما را به سوی فرصتهای فردا سوق میدهد. دستاوردها مهم هستند، اما در پایان، آنچه که میآموزید و افرادی که در مسیر با آنها ملاقات میکنید، بیشترین دستاوردها را برای شما به همراه خواهند داشت.
«هرمینیا ایبارا»، نویسنده و روانشناس سازمانی میگوید: «شما خودتان را در عمل محک میزنید، نه در تئوری و حرف». به عبارت دیگر، شما می توانید در مورد حرفه ایی که دوست دارید تامل و برنامه ریزی کنید، اما تا بطور واقعی وارد بازی نشوید، متوجه خوب بودن خود در آن نخواهید شد. این مساله در مورد همه صدق میکند.
آنچه را دوست دارید انجام دهید. از شکستها بیاموزید. فرصتها را به چنگ آورید. نقشه راه شما مثل یک سفر است، شاید که خط مستقیمی را دنبال نکنید، اما به مکانهایی می روید، با افراد مختلف ملاقات خواهید کرد و به مواردی خواهید رسید که هرگز تصور نمیکردید. اگر نگران آینده هستید، در مسیری که به آن علاقه دارید قدم بردارید و خود را دست کم نگیرید. در نهایت خواهید دید که چقدر آینده تغییر خواهد کرد.
نویسنده: Chuck Swoboda
مترجم: شیدا انصاری
برگرفته از سایت forbes.com