نوآوری در مدل کسب و کار در ساده ترین حالت نه نیازی به فناوری های جدید دارد و نه ایجاد بازارهای جدید بلکه همان ارائه ی محصولات موجود است که توسط فناوری های موجود برای بازارهای موجود تولید می شود. نوآوری در مدل کسب و کار اغلب شامل تغییراتی است که می تواند مزایایی را در مرحله نهایی ایجاد کند به گونه ای که کپی برداری از آن برای دیگران دشوار باشد.
چالشی که در اینجا مطرح می شود این است که تعریف «نوآوری در مدل کسب و کار» دقیقا چیست؟
بدون تهیه چارچوبی برای شناسایی فرصت ها، عملکرد سیستماتیک دشوار خواهد بود و اغلب به همین دلیل است که نوآوری به صورت موقت در کسب و کار ایجاد می شود. در واقع هر مدل کسب و کار مجموعه ای از تصمیمات کلیدی است که به طور کلی چگونگی درآمدزایی کسب و کار و هزینه های آن را نشان می دهد تا مدیران بتوانند ریسک های موجود را شناسایی و مدیریت کنند.
اغلب نوآوری ها در مدل های کسب و کار با اعمال تغییراتی در تصمیمات مذکور، مشاهده می شود و به تغییرات موفقیت آمیز و بهبود در ترکیب درآمد، هزینه و ریسک شرکت می انجامد. در ادامه چارچوبی ارائه خواهد شد که به مدیران کمک می کند تا نوآوری در مدل کسب و کار را به سطح قابل قبولی برسانند.
چه ترکیبی از محصولات یا خدمات را باید ارائه دهید؟
تقاضای نامشخص، چالشی است که همه ی مشاغل با آن روبرو هستند و در بیشتر موارد، آنها منبع اصلی ریسک می باشند. یکی از راه های کاهش این ریسک ایجاد تغییراتی در محصولات یا خدمات شرکت شما ست. اگر در بحث امور مالی، دو کارنامه دارید که در نهایت بازدهی 20 درصدی را ارائه می دهند، رویه ای را انتخاب کنید که میزان ریسک کم خطرتری را به همراه دارد، زیرا با گذشت زمان ارزش افزوده ی بیشتری ایجاد می کند. این امر در مورد سبد محصولات نیز صدق می کند.
شرکت هایی که به دنبال ارزیابی مجدد محصولات یا خدمات خود هستند، سه گزینه را در اختیار دارند:
1- تمرکزتان را محدود کنید:
به نظر می رسد فروش اینترنتی برای محصولی مانند پوشک نوزاد "Diapers" بسیار دشوار باشد. چرا که این محصول نیاز به حمل و نقل با وسایل نقلیه ی بزرگ دارد که منجر به هزینه ی زیاد برای شرکت می شود و حاشیه ی سود کمی نیز دارد. زیرا همه فروشگاه ها، از مغازه های معمولی گرفته تا فروشگاه های زنجیره ای بزرگ، این محصول را می فروشند.
اما این پوشک ها یک مزیت برای فروشندگان دارند: تقاضا برای آن بسیار قابل پیش بینی است، زیرا نوزادان به دنیا می آیند و همواره نیاز به پوشک نیز برقرار است. هم چنین تنوع محصول محدود است. زیرا فقط 3 یا 4 تولید کننده ی عمده ی پوشک وجود دارد و آن ها فقط در چند سایز تولید می شوند. بنابراین با توجه به اینکه هر مشتری جدید (نوزادان تازه متولد شده)، به مدت دوسال یا بیشتر به طور مکرر از این محصول استفاده خواهند کرد، این شرکت می تواند برای این مدت روی جریان درآمدی ثابت با ریسک کم یا حتی بدون ریسک حساب کند.
مدل های کسب و کار متمرکز وقتی تاثیرگذار خواهند بود که بخش های متمایز بازار با نیازهای واضح مشخص شوند. بنابراین اگر در حال حاضر کسب و کار شما به چندین بخش، خدمات متفاوتی ارائه می دهد، بهتر است به جای استفاده از یک مدل واحد، آن را به واحدهای کوچکتر و متمرکز تقسیم کنید.
اشکال اصلی برای یک کسب و کار متمرکز این است که باید به یک محصول، خدمت رسانی یا بخش مشتری متکی باشد و این امر ممکن است باعث شود تا نیازهای دیگر مشتری را فراموش کند. به خاطر داشته باشید که مشتریان به طور همزمان نیازهای متفاوتی دارند. مردم هم نان می خرند و هم کره.
بیشتر بخوانید: 4 مزیت نوآوری برای کسب و کارها
2- اجزای مشترک را در بین محصولات جست و جو کنید:
موفقیت شرکت فولکس واگن مدیون یک استراتژی است که به موجب آن ماشین های تولیدی این شرکت از اجزای مشترک برخوردار هستند. اگرچه این استراتژی فولکس واگن را در برابر نوسانات تقاضای عمومی محافظت نمی کند، اما از تنوع تقاضا برای اجزای منفرد می کاهد، زیرا اجزای مشترک باعث می شود فولکس واگن هر زمان که تقاضا برای مدل های خودرو تغییر کند، تولید خود را از یک مدل به مدل دیگر تغییر دهد.
موارد مشترک فقط اجزای مشترک بین محصولات مختلف نیستند. بلکه ممکن است شامل قابلیت های مورد نیاز برای خدمت به بخش های مختلف محصول، مشتری و بازار باشد. در نتیجه، شرکت ها می توانند محصولات یا خدمات ترکیبی خود را که نشان دهنده ی کاربردهای جدید توانایی آن ها است، به این بخش اضافه کنند. به عنوان مثال، در اواخر دهه ی 1990 آمازون از فروش کتاب به موسیقی، ویدیو و بازی کار خود را گسترش داد. زیرا همه ی این موارد به همان توانایی های لجستیکی مورد نیاز کتاب ها نیاز داشتند. این استراتژی ایجاب می کند که محصولات با اجزای مشترک، تقاضای زیاد و کم را به طور همزمان تجربه نکنند.
3- مجموعه ای از محصولات و بازارها را در نظر بگیرید:
همانگونه که موسسات مالی سعی می کنند نمونه فعالیت های سرمایه گذاری ایجاد کنند که ریسک های یکدیگر را جبران کنند، شرکت ها نیز می توانند مجموعه ای از محصولات یا بازارها را برای کاهش ریسک کلی مدل کسب و کار انتخاب کنند. به عنوان مثال خطوط هواپیمایی LAN شیلی چنین رویکردی را اتخاذ می کند: برخلاف اکثر شرکت های بزرگ حمل و نقل، که کمتر از 5% درآمد خود را از طریق حمل بار به دست می آورند، LAN از هواپیماهای غول پیکر همان پروازهای بین المللی برای حمل مسافر و بار استفاده می کند.
از آنجا که تقریبا همه ی سفرها از قاره آمریکا به اروپا با پروازهای یک شبه انجام می شود، شرکت های هواپیمایی فقط برای مسافران، هواپیماهای خود را برای مدت طولانی روی زمین نگه می دارند. شرکت LAN از زمان اضافی خود برای حمل بار استفاده می کند.
این روش ریسک های مرتبط با تصمیمات مربوط به ظرفیت LAN را کاهش می دهد. شرکت های هواپیمایی چنین تصمیماتی را به ندرت اتخاذ می کنند، با سفارش هواپیماهای جدید، و تغییر دادن این روند برای آن ها دشوار است، که این امر باعث می شود که شرکت ها در معرض دوره های با ظرفیت استفاده ی کم یا حداقلی قرار بگیرند که در نتیجه تاثیرات مخرب شدیدی بر درآمدها خواهد داشت. از سوی دیگر جابه جایی مسافران به همراه بار این خطر را کاهش می دهد. زیرا منحنی تقاضای مربوط به آن ها به ندرت به صورت هماهنگ افزایش یا کاهش می یابد. هم چنین حمل بار به شرکت هواپیمایی اجازه می دهد تا با مسافر کمتر پرواز سودآوری داشته باشد، بنابراین می تواند از عهده ی سرویس دهی به مقاصدی برآید که سایر شرکت های هواپیمایی از آن اجتناب می کنند.
واضح است که این رویکرد عمدتا برای ترکیب محصول و بازاری کاربرد دارد که در آن نوسانات تقاضا در بخش های مختلف با یکدیگر متفاوت است. به عنوان مثال، تولید کننده پوشاک اسکی می تواند فروش منفی در آمریکای شمالی در ماه های گرم سال را، با فروش مثبت در طی همان ماه ها در آمریکای جنوبی (اختلاف فصل در دو قاره) جبران کند. در این صورت تقاضای کلی تقریبا ثابت باقی می ماند.
مسیرهای دیگر برای نوآوری در مدل کسب و کار را اینجا بخوانید
مترجم: عاطفه جولانی
برگرفته از سایت www.hbr.org