مرتضی مهرعلی تبار (عضو هیات علمی مرکز پژوهشهای توسعه و آیندهنگری) نوشت: در مطالعات اخیر، کارآفرینی بهعنوان پیشران توسعه اقتصادی درنظر گرفته شده است و حتی برخی کارآفرینی را بهعنوان عامل چهارم تولید در تابع تولید اقتصاد کلان در نظر میگیرند. برجستهترین متغیر نشاندهنده وضعیت کلان یک کشور، میزان تولید آن کشور است. این متغیر دربرگیرنده ارزش کلیه کالاها و خدمات نهایی تولید و ارزشگذاریشده به قیمت جاری بازار طی یک سال مالی است. بنابراین به نظر میرسد کشوری که تولید ناخالص ملی بیشتری دارد، از ثروت، قدرت و مکنت بیشتری برخوردار است و نیازمندیهای رفاهی آحاد جامعه را به نحو مطلوبی تامین میکند. در واقع تولید به مثابه موتور محرکه رشد و توسعه اقتصادی در هر کشور همیشه بهعنوان یکی از اهداف اصلی متولیان و مجریان توسعه بوده است. در این راستا میتوان گفت هدف اقتصادی همه کشورها برای افزایش ثروت و رفاه مردم جامعه، رشد و توسعه اقتصادی است. رشد و توسعه اقتصادی میتواند از طریق ارتقای سطح تولید در جامعه بهواسطه بسیج منابع، بهکارگیری ظرفیتهای خالی و افزایش بهرهوری عوامل تولید اتفاق افتد.
یکی از راههای ارتقای کمی و کیفی تولید تقویت و توسعه کارآفرینی است. آلفرد مارشال اولین کسی بود که بهطور رسمی وجود کارآفرینی را برای تولید ضروری دانسته است و همچنین ریچارد کانتیلون بهعنوان اولین کسی که مفهوم کارآفرینی را در نظامهای اقتصادی به کار برده است، معتقد است کارآفرینی «ترکیب ابزارهای مورد نیاز برای تولید کالای جدید» است. همچنین در مطالعات اخیر کارآفرینی بهعنوان پیشران توسعه اقتصادی در نظر گرفته شده و حتی برخی کارآفرینی را بهعنوان عامل چهارم تولید در تابع تولید اقتصاد کلان درنظر میگیرند.
کارآفرینی به گفته شومپیتر «انقلاب در تولید» است. به آن معنا که کارآفرینی تبدیل شیوه تولید سنتی به شیوه تولید نوین است. در واقع کارآفرینان با بهرهمندی از خلاقیت، نوآوری و قدرت ریسک خود مسیر متفاوت را پیش گرفته و روندی نو را در تولید نوآورانه ایجاد میکنند. کارآفرینی عامل تمایز بین رشد اقتصادی و توسعه اقتصادی است. این مفهوم را شومپتر به این صورت بیان میدارد که رشد اقتصادی روند تدریجی گسترش تولید است؛ تولید میزان بیشتری از یک کالا با استفاده از شیوههای قبلی تولید. ولی توسعه اقتصادی عبارت است از بهکارگیری ترکیبهای جدیدی از ابزارهای تولید بهگونهایکه شرایط تولید کالاهای موجود دگرگون شود یا کالای جدیدی ارائه شود یا منابع جدید عرضه یا بازارهای تازهای گشوده شود یا آنکه صنعتی نو سازماندهی شود. بهطور کلی باید در شیوههای تولید، نوع محصول، بازارها یا صنایع نوآوری صورت گیرد. در این راستا میتوان به دیدگاه حسین عظیمی اشاره کرد که معتقد بود توسعه اقتصادی، تحول در مبانی علمی فنی از حالت سنتی به حالت مدرن است که میتوان چنین استنباط کرد که این تحول از مسیر کارآفرینی اتفاق خواهد افتاد.
از دیگر سو، یکی از عرصههای تولید در هر کشور عرصههای روستایی آن کشور است. در گذشته اساسا، روستاها را مساوی با تولید دانسته و شکلگیری و بقای این قبیل از سکونتگاهها را با تولید؛ خصوصا در بخش کشاورزی همگام دانستهاند. امروزه نیز این نواحی سهم بسزایی در تولید ناخالص داخلی کشورها داشته و در حتی در جوامع توسعه پهنههای روستایی نقش مهمی در تولید و بالطبع رشد اقتصادی آن کشورها دارد. در ایران این مناطق حدودا یکچهارم از کل تولید خالص داخلی کشور را به خود اختصاص دادهاند. در توسعه اقتصادی و ارتقای سطح تولید در مناطق روستایی بهعنوان خردهنظام اقتصادی از نظام کلان اقتصاد ملی موضوع «توسعه کارآفرینی روستایی» اهمیت فراوانی دارد. اما بررسیها حکایت از آن دارد که نقش مناطق روستایی در تولید روبه کاهش است. تولید بهویژه در فضاهای روستایی همواره از حیثهای گوناگون با چالش و موانع جدی همراه بوده است و همچنین در یک دهه اخیر نرخ بیکاری روستایی رو به افزایش بوده و از ۱/۷درصد در سرشماری نفوس و مسکن مرکز آمار ایران سال ۱۳۸۵ به ۹/۸ درصد در سال ۱۳۹۵ رسیده است که نشانگر عدم پایداری اشتغال و عدم پویای در تولید است. بنابراین آنچه روستا را به جایگاه اصلی خود برمیگرداند، تقویت و ارتقای سطح تولید در مناطق روستایی است و آنچه موجبات ارتقای سطح تولید را فراهم میکند، تقویت و توسعه کارآفرینی است.
امروزه تلاشهای مردم مناطق روستایی برای دستیابی به پایداری اقتصادی میتواند با استفاده از کارآفرینان محلی افزایش یابد؛ زیرا تمرکز بر منابع اقتصادی محلی از طریق توسعه کارآفرینی محلی یکی از شیوههای توسعه اقتصادی این مناطق است؛ ولی باید توجه داشت که شکلگیری کارآفرینی نیازمند فراهم بودن بسترها و زمینههایی است. به عبارت دیگر، توسعه کارآفرینی مشروط به وجود ظرفیتهای کارآفرینانه در فضاهای جغرافیایی و همچنین بین نیروهای انسانی فعال مستقر در آن است. در نواحی روستایی مسلما ظرفیتها و پتانسیلهایی نهفته است که با شناسایی آنها میتوان فعالیتهای متنوعی در زمینههای کشاورزی، گردشگری، ورزش، صنایع دستی و... در روستاها انجام داد و در نتیجه نابرابریهای درآمدی و بیکاری را کاهش داد و راه توسعه اقتصادی روستایی را فراهم کرد. بنابراین با عنایت مطالب گفته شده؛ بررسی و شناخت موانع، چالشها، فرصتها و در نهایت سیاستها، راهبردهای و راهکارهای عملی مساله تحقق هدف توسعه کارآفرینی در مناطق روستایی برای پویایی چرخه تولید و تحقق توسعه اقتصادی در کشور از مسائلی است که برای برنامهریزان توسعه کشور بسیار مهم مینماید.