تبدیل به اوراق بهادار كردن داراییها، فرایندی است كه در آن واسطههای مالی مانند بانكهای تجاری، اوراق بهادار قابل خرید و فروش را مستقیماً به سرمایهگذاران میفروشند. پدیده تبدیل به اوراق بهادار كردن داراییها در دهه ۱۹۸۰ پای گرفت و بر نقش واسطههای مالی در بازار سرمایه عمیقاً اثر گذاشت. "تبدیل به اوراق بهادار كردن داراییها"، فرایندی است كه در آن واسطههای مالی مانند بانكهای تجاری اوراق بهادار قابل خرید وفروش را مستقیماً به سرمایهگذاران میفروشند. در این فرآیند، دارایی های مؤسسه وام دهنده به طریقی از ترازنامه آن موسسه جدا میشود، در عوض تأمین وجوه توسط سرمایه گذارانی انجام میشود كه یك ابزار مالی قابل مبادله را میخرند و این ابزار نمایانگر بدهی مزبور است، بدون این كه به وام دهنده اولیه مراجعهای صورت پذیرد.
فرآیند تبدیل به اوراق بهادار كردن داراییها
در فرآیند تبدیل دارایی ها به اوراق بهادار، شركت یا مؤسسه ای كه نیاز به تأمین مالی دارد، اقدام به تأسیس یك شركت با مقصد خاص میكند (كه به چرخهِ ویژه پروژه نیز معروف است) و آن دسته از دارایی های مالی خود را كه دارای جریان های نقدی آتی هستند به شركت با مقصد خاص( SPE) میفروشد. شركت با مقصد خاص یا SPE برای این كه وجه لازم برای خرید دارایی های مالی مذكور را فراهم كند، اقدام به انتشار اوراق بدهی با پشتوانهِ دارایی كرده و آن را به عموم سرمایه گذاران عرضه میكند. سپس شركت با مقصد خاص(SPE) وجوهی را كه از محل فروش اوراق بدهی به دست آورده است، بابت خرید دارایی های مالی به شركت اصلی پرداخت میكند. سرمایه گذارانی كه اوراق بدهی با پشتوانهِ دارایی را خریدهاند، از محل جریان های نقدی حاصل از داراییهای مالی شركت با مقصد خاص بازدهی كسب میكنند.
مباحث مربوط به اوراق بهادار سازی و مسائل مرتبط به آن با توجه به دو عامل زیر اهمیت بسیار یافته است
- 1-افزایش بسیار زیاد این فرآیند
- 2-وقابع اخیر بازار مالی
قبل از بحران مالی توسعه ی قدرتمند اوراق بهادار سازی منجر به یک مدل جدید بانکداری تحت عنوان O&D شد که بانک ها را به عنوان منبع وام دهی و توزیع وام های داده شده و ریسک های مرتبط با آن ها مطرح می کرد که در مقابل تئوری ها پیشین بود که تحت آن ها بانک ها به عنوان تامین کننده و نگهدارنده ی وام مطرح بودند.
مدل O&D باعث دو اتفاق شد
- 1-اهمیت زیر نظر گرفتن اعتبار مشتریان را در طول دوره ی وام زیر سوال برده
- 2-محول کردن ریسک نقدشوندگی وام ها به خریداران وام
از ابتدای رکود (2007-2009) تعداد زیادی از دانشمندان بر رابطه ی بین اوراق بهادارسازی و به هم ریختگی مالی (turmoil) تاکید داشتند.
همچنین تعدادی از دانشمندان بحران جهانی اعتباری را ناشی از این فرآیند یا حداقل ناشی از حجم بالای انجام آن می دانند.
فروش وام ها که تا قبل از ایجاد این فرآیند به عنوان یک دارایی غیرقابل فروش مطرح بود تاثیر بسیار عمیقی بر فعالیت بانکی گذاشت.
اوراق بهادارسازی مثل یک شمشیر دولبه ( edged-sword) است
- 1-از دیدگاه مثبت : یک نوآوری مالی که منجر به جمع آوری وجوه بیشتر می شود.
- 2-از دیدگاه منفی : وسیله ای است که منجر به تحریف اعتباری جهت وام دهی بیشتر و نتیجتاً بحران اعتباری می شود.
دیدگاه اول (دید مثبت) : تا سال 2007 بیشتر رواج داشت و بر کارآیی بیشتر در جمع آوری و تخصیص وجوه تاکید داشت و به تبع آن مدیریت ریسک مطلوب ، توانایی اعتباردهی(ناشی از فروش وام های قبلی) و افزایش شفافیت و نقد شوندگی در بازار را در نظر داشتند.
دیدگاه دوم(دید منفی) : با اینکه این دیدگاه همزمان با شروع فرآیند اوراق بهادار سازی وجود داشت اما بعد از دوران بحران مالی این دیدگاه بر دید مثبت غلبه پیدا کرد. افراد معتقد به این دیدگاه اظهار می دارند که : این عمل باعث انحراف در انگیزه های مربوط به وام دهی خواهد شد که تبعات آن به بخش های مختلف سرایت می کند و سبب بحران جهانی اعتباری می شود.
اولین مطالعات آکادمیک و تخصصی مربوط به چگونگی و اجرای اوراق بهادارسازی به عنوان یک رشته ی دانشگاهی در سال 1980 اجرا شد. تحقیقات آکادمیک امروزه در مورد این فرایند بیشتر تاثیرات آن را مورد نظر ، نقد و بررسی قرار می دهند. ( تاثیرات بر نقدینگی ، ریسک ، مخاطرات اخلاقی و ...)
چهار دلیل عمده جهت تبدیل به اوراق بهادار سازی وجود دارد.
- 1-نیاز به منابع جدید نقدینگی
با توجه فروش وام ها و تامین مجدد نقدینگی دیگر نیاز نیست بانک ها به دنبال سپرده های خرد جدید با هزینه های مختلف بروند و بانک به جای افزایش سپرده به فرآیند تبدیل می پردازد.
این فرآیند در عین تامین وجوه برای بانک از بیمه ی سپرده و الزامات ذخیره ( دخایر قانونی و غیره) بی نیاز است و این سبب انگیزه ی بیشتر بانک جهت انجام اوراق بهادارسازی است.
اوراق بهادار سازی یکی از مهم ترین ابزار انتقال ریسک است.
در این مورد نیز دو نظر متفاوت وجود دارد
الف : بانک ، وام های پرریسکش را تبدیل به اوراق بهادار کند و با نقدینگی حاصل وام های مطمئن بدهد.
ب : بانک ، وام های با کیفیتش را تبدیل به اوراق بهادار کند و منابع حاصل را به وام های ریسکی با بازده بالا اختصاص دهد.
- 3-جستجو برای فرصت های سرمایه گذاری دیگر
وقتی ارزش بازار وام ها از ارزش دفتری وام ها بیشتر شود بانک می تواند سود حسابداری در نظر بگیرد.
بانک ها با اوراق بهادار سازی منابع نقدینگی جدید بدست می آورند و می توانند این منابع را به فرصت های سوآورتر اختصاص دهند.
- 4-نقش سرمایه (خروج وام ها و تغییرات در ترازنامه)
اوراق بهادارسازی نسبت های ترازنامه ای را بهبود می بخشد و شکل متفاوت و قابل دفاعی از ترازنامه ایجاد می کند.