نه تنها موفقیت اتفاقی نیست، بلکه هیچ گاه بدون از خود گذشتگی هم امکان پذیر نیست. کارآفرینانی که امروزه به موفقیت فوق العادهای رسیدهاند، راههای پیشرفت و موفقیتشان را با ما در میان میگذارند. در این مطلب کارآفرینان موفق درباره بعضی از کارهایی که لازم است تا رویاها به واقعیت بپیوندند صحبت میکنند.
1- من از سرگرمیهایم گذشتم
گرنت کاردن، کارشناس فروش برتر
یک امپراطوری واقعی املاک به ارزش ۵۰۰ میلیون ساخته و نویسنده یکی از پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز به نام «وسواس داشته باشید یا معمولی بمانید» است.
« قبل از سال ۲۰۰۸ هفتهای سهبار گلف بازی میکردم. تمرکز را از دست داده بودم. حواسم به مسایل دیگری پرت شده بود و به خودم مغرور شده بودم. به افتخارات گذشته تکیه کردم و خانوادهام را در خطر انداختم. تصمیم گرفتم برروی کار و درآمدم متمرکز شوم، حتی اگر به قیمت گلف بازی نکردن یا به خطر افتادن موقعیت اجتماعیام باشد. هیچ اشکالی ندارد اگر سرگرمی و خوشگذرانی امروزتان را فدای آزادی فردا بکنید. من خودم را مجبور کردم از تفریحاتم بگذرم. هر روز از خودم میگذشتم و کارهایی را انجام میدادم که شاید نمیخواستم، اما به هر حال برای رسیدن به آینده بهتر آنها را انجام میدادم.»
2- من تا پنی آخر پولم را خرج کردم
یولی زیو، موسس و مدیر عامل استایل کوالیتیشن
او یکی از پرفروشترین نویسندگان آمازون و پیشگام در بازاریابی تاثیرگذار است. یولی مهاجری بنیانگذار بود که تجارت خود را از صفر شروع کرد و به میلیون رساند.
«برای من تقریبا دو سال طول کشید تا ایدهام را به یک تجارت تبدیل کنم. باید انتخاب میکردم که به بازار کار برگردم یا آخرین شانس را به تجارتم بدهم. آن موقع من ۴۰۱ هزار دلار از آخرین کارم داشتم که تنها داراییام بود و میتوانستم با آن، چند ماه دوام بیاورم. صرف کردن آخرین پنیهایم برای شرکت و تجارتم ترسناک بود، اما دست برداشتن از رویاهایم ترسناکتر به نظر میرسید. در طول آن چند ماه، من یک شراکت درآمدزا با مجله «ال» آغاز کردم. این از خودگذشتگی باعث شد به تواناییهای خودم اعتماد کنم و به سمت موفق شدن گام بردارم.»
3- یک سال دور از خانوادهام زندگی کردم
جان هانا، مدیر عامل گروه فیرچایلد
جان مدیر یک موسسه راهنمای سرمایهگذاری است و کتاب پر فروش «راه ثروتمند شدن» هم تالیف اوست. «زمانی بود که من و همسرم نمیتوانستیم اجاره خانه را پرداخت کنیم. پس تصمیم گرفتیم همسرم با خواهرش و من با مادرم زندگی کنم. در واقع ما همدیگر را ترک نکردیم و فقط تا وقتی که من روی پای خودم بایستم، جدا از هم زندگی میکردیم. اخیرا پسرم که حالا ۲۵ ساله است این موضوع را به من یادآوری کرد. به او توضیح دادم آن کار برای این که تجارتم را بسازم و زندگیای که لیاقتش را دارد به او بدهم، ضروری بود. پسرم امروز در شرکت من کار میکند و این نتیجه و پاداش سختیهای گذشته است. برای من دوری از خانواده در آن یک سال اصلا آسان نبود اما میدانستیم این از خود گذشتگی ارزشش را دارد. اگر امروز ثروتمندیم به خاطر اینست که من کاری انجام دادم که باید برای ساختن رویایم انجام میدادم.»
4- سبک زندگیام را ساده کردم
تام شیا، مدیر ارشد Crimcheck که یک موسسه بررسی پیشینه و تایید اعتبار است.
« در طول سالهای اولیه ساختن بدنه یک بنیاد مالی من و همسرم خانهمان را ترک کردیم. به زیر زمین خانه خانواده همسرم اسبابکشی کردیم و خانه خودمان را اجاره دادیم. ما تقریبا با ده درصد درآمد زندگی میکردیم و نود درصد آن صرف گسترش تجارتمان میشد. در مراحل اولیه کارآفرینی، میتوانید سبک زندگی سادهای داشته باشید یا ثروت. اما هر دو را نه! ما انتخاب کردیم که ساده زندگی کنیم تا ثروت و دارایی بسازیم و اجازه دادیم گذشت زمان تلاشهای ما را جمع و ترکیب کند. تصور کنید با کنار گذاشتن ۲۵ یا ۵۰ یا حتی ۹۰ درصد از درآمد خود برای سرمایهگذاری روی تجارتتان، پنج سال بعد کجا خواهید بود. این همان کاری است که ما کردیم و با وجود همه سختیهایش، میارزید.»
5- من از زمان گذشتم.
جوکاکاتی، بنیانگذار و رییس سنترال
« شغل من به عنوان بنیانگذار و ریاست شرکت، تمام وقتم را میگیرد، اما انجمن لوسمی و لنفوم از من خواست که برای تحقیقات سرطان خون به آنها کمک کنم، این یعنی پذیرفتن یک تعهد بزرگ و صرف زمان و منابع و انرژی. سرطان همه جا هست و بر همه تاثیر میگذارد. مادربزرگ من که یک مهاجرسوری بود همیشه میگفت اول خانواده. من این کار خیر را به عنوان عضوی از خانوادهام پذیرفتم و به همین خاطر زمان زیادی را صرفش کردم و برای دنبال کردن رویاهای خیریهام از تجارتم فاصله گرفتم.»
برگرفته از مجله موفقیت، سال نوزدهم