کجای بحث بودیم؟ آهان، یادم آمد. چطور باید کار بگیریم.
ادامهی فوت اول: چطور کار پیدا کنیم؟
-
دومین راه، این است که به دنبال مصرف کننده باشیم.
از ده سال قبل تا به امروز، بهترین راه برای پیداکردن مصرفکننده اینترنت است. حتی در همان زمانی که کار با اینترنت تفریح و بچهبازی حساب میشد، بهتر از آن راهی وجود نداشت.
کانالهای اینترنتی امروز به قدری متنوع و زیاد شدهاند که کسی نمیتواند همهشان را بشناسد. ولی به طور کلی، چند دستهی مشخص دارند:
-
پلتفرمهای تعاملی اجتماعی
فیسبوک، توییتر، گوگلپلاس و لینکداین چند مورد از پلتفرمهای اجتماعی هستند. حتما اینها را میشناسید. احتمالا برای مصارف شخصیتان هم چندینبار به آنها مراجعه کردهاید. ولی وقتی پای بیزینس به میان میاید، قضیه کمی متفاوت میشود. در این باره، این چند نکته را از من داشته باشید:
با اسم و مشخصات خودتان فعالیت کنید. بالاخره میخواهید برند خودتان را جا بیاندازید، نه برند «هویج باگزبانی» یا «شلغم بااراده». فعالین بدون هویت، اعتماد کسی را جلب نمیکند. از طرف دیگر، کسی که با اسم خودش مینویسد مجبور است حرف بیپشتوانه نزند. تصور کنید که برای خط به خط حرفهایتان مطالعه کنید؛ بعد از مدتی، تبدیل به استاد بلامنازع کارتان میشوید.
از گفتن رمز و رموز کارتان نترسید. چیزی که در این دوره و زمانه کم پیدا میشود، حرفِ به دردبخور است. کافی است بتوانید تخصصتان را با زبان ساده در اختیار دیگران بگذارید؛ مخاطبهایی وفادار پیدا میکنید که بیشترشان میتوانند تبدیل به مشتری شوند. نگران هم نباشید؛ چیزی که شما را منحصر به فرد میکند، اطلاعات نیست؛ مهارتتان است. مهارت هم با حرف انتقال پیدا نمیکند.
تخصصی صحبت کنید. اجازه بدهید تا شخصیت برندتان به عنوان فردی حرفهای جا بیافتد. اگر از همهچیز صحبت کنید، تصویری ناموزون از خودتان میسازید. به دنبال محتوای مخاطبپسند (همان محتوای زرد تلگرامی که فالوور بالا میبرد) نباشید. کانالهای تلگرام (اینستاگرام و فیسبوک هم مثل تلگرام) به دنبال بالا بردن تعداد مخاطب و جذب تبلیغات هستند. برایشان مهم نیست که تبلیغ چقدر اثربخش است؛ همین که تعداد بالا باشد، کافی است. بیشترشان هم جز تبلیغات درآمد دیگری ندارند و تبلیغاتشان هم چیزی عاید سفارشدهنده نمیکند. ولی شما میخواهید بیزینس خودتان را گسترش دهید؛ نه بیزینس دیگران.
تاکیدم روی حرفهای شخصی است. آنها را برای دفترچهی خاطراتتان کنار بگذارید؛ نه پروفایلی که قرار است برایتان شبکهسازی کند.
ایراد نگیرید؛ حرف خودتان را بزنید. گفتن ایراد نیازی به تخصص ندارد و شما را هم متخصص نشان نمیدهد. برای مثال اگر در حوزهی بازاریابی کار کنید، میتوانید بدون هیچ تخصصی از کمپینهای مختلف ایراد بگیرید و نقدشان کنید. من هم میتوانم (با این که دربارهی بازاریابی چیز زیادی نمیدانم). مهم این است که مدلی به دردبخور و مفید بسازید که بتواند کار دیگران را راه بیاندازد و جز به جز شرحش دهید.
با بعضی از افراد باید برخورد کرد. بزرگترین مردان تاریخ هم جاذبه و دافعه داشتهاند. پرارزشترین برندها هم مخالف و مدافع دارند. عدهی زیادی اپل را میپرستند و عدهی زیادی فحشش میدهند. قرار نیست همه شما را دوست داشته باشند؛ بلکه عدهای بلاکتان میکنند و شما هم عدهای را بلاک میکنید. فراموش نکنید که شبکههای اجتماعی، همیشه ترول (این واژه را جستجو کنید) به همراه دارند. نباید اسیر دام این افراد بیمار بشوید. البته در نظر داشته باشید که هرگز نباید غیر منطقی رفتار کنید.
نگران تخطئه شدن نباشید. تجربه نشان داده است که اگر دربارهتان صحبت شود، مخاطبتان بیشتر میشود. مخصوصا اگر نقدتان کنند (و حتی به شما توهین کنند)، مردم بیشتر به سمتتان گرایش پیدا میکنند.
صبر کنید. مثل هر بیزینس دیگری، جا افتادن در این کار هم خاکخوری دارد. صبر داشته باشید و دست از تلاش برندارید.
پست گذاشتن کافی نیست؛ در بحثهای دیگران شرکت کنید. در ابتدای کار کسی شما را نمیشناسد. نظرها و کامنتهای شماست که باعث میشود دیگران از وجودتان باخبر شوند.
سه مورد دیگر هم مانده است که در نوشتههای بعدی به آن میپردازیم؛ پلتفرمهای فریلنسری، وبسایت و ارتباطهای فیزیکی. این موارد، بحث مفصلتری میطلبد که در نوشتههای دیگری به آنها خواهیم پرداخت.
فوتهای کوزهگری در دنیای فریلنسری (۴)
نویسنده: محمد مرتجی