آنچه كه به موفقترين استارتاپها انگيزه ميدهد و هدف آنها محسوب ميشود، پول نيست. بنيانگذاراني كه ميخواهند براي خود و سرمايهگذارانشان بزرگترين ارزش را ايجاد كنند، چشمانداز متفاوتي دارند و به دنبال اين هستند كه به نحوي دنيا را تغيير دهند. مردم وقتي اين تناقض آشكار را مشاهده ميكنند كه شركتهاي هدفدار، به دنبال كسب درآمد زياد هم هستند، گيج و سردرگم ميشوند.
جيم باركسدال مديرعامل نتاسکایپ معتقد است:"وقتي ميگوييم هدف يك شركت درآمدزايي است، مثل اين است كه بگوييم هدف شما در زندگي، نفسكشيدن است". بديهي است كه اگر نفس نكشيد ديگر مهم نيست كه چه هدفي در زندگي داريد. به عبارت دیگر؛ درآمدزایی بخش لاینفکی از هر کسب و کار است ولی می تواند هدف اصلی آن نباشد.
بنيانگذاراني كه فقط به خاطر پول و درآمدزايي در دنياي كسب و كار حضور دارند، قبل از اينكه بتوانند به موفقيت بزرگي برسند به دلايل زياد و به شيوههاي مختلفي ممكن است كار خود را رها كنند.
علاوه بر همهي اينها، شروع يك كسب و كار از نقطهي صفر هم واقعا كار سختي است. گاهي برخي افراد به خاطر اينكه پول ندارند يا به خاطر اينكه مشتري محصول را دوست ندارد كار خود را متوقف ميكنند.
برخي افراد هم به طور ناملموس و خيلي آرام كار خود را متوقف ميكنند. مثلا وقتي يك شركت اجتماعي، به يك شركت بزرگتر فروخته شده و واگذار ميشود، بنيانگذاران آن همگي ثروتمندشده و گاهي حتي سرمايهگذاران آن هم به پول كمي خواهند رسيد. ولي به هر حال اين هم نوعي ترك كسب و كار محسوب ميگردد. تابحال هيچ شركتي با فروش زودهنگام خود دنيا را تغيير نداده است. معمولا شركتها در نهايت تعطيل شده و كارمندانشان هم بيكار ميشوند.
فروش زودهنگام شركت، واقعا كار خطرناكي است و ظاهرا بيانگر اين است كه سرمايهگذاران به شدت ضرر كردهاند، هرچند ممكن است دليلش واقعا اين نباشد و شايد شركت به خاطر مشكلات و دشواريهاي زيادي كه در مسيرش بوده اين كار را كرده است. كسي كه در يك استارتاپ سرمايهگذاري ميكند انتظار اين را دارد كه كل سرمايهاش از دست برود و برايش چيز عجيبي نخواهد بود. ضرري كه سرمايهگذاران خوب متحمل ميشوند بيشتر از آن است كه توسط تعداد كمي موفقيت چشمگير جبران گردد، ولي شركتي با استعدادها و تواناييهاي بالقوه، اگر در اوايل كار خود واگذار گردد نميتواند به موفقيت چشمگيري دست يابد.
|
وقتي ميگوييم هدف يك شركت درآمدزايي است، مثل اين است كه بگوييم هدف شما در زندگي، نفسكشيدن است، درآمدزایی بخش لاینفکی از هر کسب و کار است ولی می تواند هدف اصلی آن نباشد. |
|
لري پيج و سرگي برين با تمركز روي هدف خود كه سازماندهي اطلاعات بود گوگل را به اينجا رساندند. آنها به اندازهي كافي به هدف خود ايمان داشتند و به همين خاطر پيشنهاد 1 بيليون دلاري شركت ياهو براي خريد گوگل را رد كردند. ارزش شركت گوگل در حال حاضر، 350 بيليون دلار است.
فرض كنيد كه گوگل به قيمت يك بيليون دلار به ياهو فروخته شود. آيا در شركت ياهو، گوگل باز هم براي رسيدن به هدف خود ديوانهوار تلاش خواهد كرد؟ در اين صورت، هدف بزرگ شركت و موفقيت مالي آن با هم تداخل پيدا ميكنند.
هدف، به كاركنان هم انگيزه ميدهد. اگر كاركنان فقط به خاطر پول كار كنند به محض اينكه كار بهتري با دستمزد بالاتر پيش بيايد شغل خود را ترك خواهند كرد. شركتها براي اينكه به موفقيت برسند و سرمايهگذاري خوبي داشته باشند بايد استعدادها و تيمها را مديريت نمايند تا بتوانند دوران سخت را با استقامت پشت سر گذاشته و در همان روزهاي خوب اوليه، شركت را واگذار نكنند. سرمايهگذاران باتجربه هم اين را خوب ميدانند. البته هر شركتي موظف است از نظر مالي هم كسب و كار موفقي داشته باشد ولي فقط با هدف ميتوانيد به اين موفقيت مالي برسيد. اگر هدف را ناديده بگيريد، شركت خود را از دست خواهيد داد.
منبع: سايت hbr.org