1. استارتاپ[1] ها: موتورهای رشد قدرتمند اقتصادی و سلطه بر بازارهای جهانی
استارتاپها که حاصل در کنار هم قرار گرفتن و همافزایی دانش و ایده و تجربه کارآفرین و سرمایه مخاطرهپذیر Venture Capital سرمایهگذاران ریسکپذیرVenture Capitalists میباشند، طی نیم قرن گذشته بالاترین تاثیر را در سبک زندگی بشر و رشد نجومی دانش داشتهاند. موبایل ، لپ تاپ ، کامپیوتر خانگی و سیستم عاملهای آنها که ما را قادر به خواندن این مقاله در هر جای جهان میکند، از محصولات این صنعت هستند.
Apple به عنوان یکی از معروفترین استارتاپ تاریخ، اولین عرضه اولیه خود را در تاریخ 12 سپتامبر 1980 با عرضه 4.6 میلیون سهم به ارزش هر کدام 22 دلار انجام داد. حاصل آن خلق 300 میلیونر شامل 40 نفر از کارکنان و سرمایهگذاران اپل بود. در این میان استیو جابز 217 میلیون دلار ثروت بدست آورد. قیمت هر سهم با 32% افزایش در همان روز به 29 دلار رسید که ارزش بازار Apple را به 1.778 میلیارد دلار رساند. این در حالی بود که سرمایه اولیه Apple در سال 1976 تنها 250 هزار دلار بود. البته ارزش کنونی بازار Apple حدود 691 میلیارد دلار میباشد.
2. مراکز مهم استارتاپ های جهان
Crunch & Compass Partner در گزارشی که برآمده از اطلاعات 11 هزار شرکت Startup و مصاحبه با 200 کار آفرین می باشد، به رتبه بندی و معرفی مهمترین مراکز و اکوسیستم هایVenture Capital) VC) می پردازد. شاخص های رتبه بندی عبارتند از عملکرد، تامین مالی، دسترسی به بازار، استعدادها و تجربه Startup. با وجود صدرنشینی دره سیلیکن و منطقه Bay، نتایج حاکی از پیدا شدن رقیبان جدی برای این شهر می باشد. شهرهای نیویورک، لوس آنجلس، بوستن، تل آویو، لندن 5 رقیب دره سیلیکن می باشند. شیکاگو، سیاتل، برلین، سنگاپور، پاریس، سائو پاولو، مسکو، آوستین، بنگلور، سیدنی، تورونتو، ونکوور، آمستردام و منترئال 14 شهری هستند که به ترتیب بعد از لندن رتبه بندی شده اند. به هر حال، نیمی از اکوسیستم های مهم VC در کنترل ایالات متحده آمریکا می باشد. نکته جالب روند رو به رشد حضور مراکز بازارهای نو ظهور مانند سنگاپور، سائلو پاولو و بنگلور در این لیست می باشد.
3. وضعیت سرمایه گذاری جهانی در استارتاپ ها
E&Y در گزارش خود در باره وضعیت صنعت VC در سال 2014 از سرمایه گذاری 52.1 میلیارد دلاری آمریکا در VC ها خبر می دهد. چین پس از آمریکا با 15.6 میلیارد دلار سرمایه گذاری، نسبت به 6 سال قبل با متوسط 5 میلیارد دلار در سال، در رتبه دوم این گزارش قراردارد ( به جهت در دسترس نبودن گزارش استارتاپ های چین، کره، ژاپن و تایوان به زبان انگلیسی Campass نتوانسته آنها را مورد ارزیابی و رتبه بندی قرار دهد. شاید در صورت فراهم بودن اطلاعات، استارتاپ های این حوزه ها هم در صدر لیست جای بگیرند.) این در حالی است که در این سال اتحادیه اروپا تنها 10.5 میلیارد دلار در این صنعت سرمایه گذاری کرده است. همچنین بر مبنای همین گزارش 7 صنعت خدمات برای مصرف کنندگان، خدمات مالی و تجاری، فن آوری اطلاعات، بهداشت، مواد و کالاهای صنعتی، انرژی و کالا های مصرفی به ترتیب بیشترین میزان سرمایه گذاری را در جهان به خود اختصاص داده اند.
4. کانالهای تامین مالی برای استارتاپها
به طور کلی میتوان راههای متعددی را برای تامین مالی و سرمایه مورد نیاز یک استارتاپ متصور گشت.
4.1 منابع بانکی
تامین سرمایه مخاطرهپذیر از منابع بانکی به دلایل عدیدهای از جمله طولانی بودن پروسه و یا بروکراسی اداری، عدم تمایل بانک به مشارکت در ریسک ضرر و ترجیح سود ثابت و نیز گران بودن تسهیلات به جهت طلب وثایق سنگین از کارآفرین عملا مناسب طبیعت سرمایهگذاری مخاطرهپذیر نمیباشد.
4.2 منابع دولتی
دولتها معمولا از طریق افزایش بودجه موضوع توسعه علم و فنآوری را تقویت میکنند. اگرچه این کار لازم و ستودنی است اما به واقع تاکنون شاهد رونق و رشد محسوس استارتاپها نبودهایم. موضوع بروکراسی و ناکافی و غیرمنعطفبودن سرمایه را میتوان از چالشهای این کانال تامین مالی به شمار آورد.
4.3 منابع خصوصی
با نگاهی به استارتاپهای قدیمی و بعضا کنونی، متوجه این موضوع میشویم که غالبا کارآفرین و یا گروه کارآفرینان به دنبال یک فرد ثروتمند High Net Worth Individual برای سرمایهگذاری در ایده خود بوده و هستند. اتکاء یک استارتاپ به یک شخص حقیقی به عنوان سرمایهگذار فرشتهخو Angel Investor برای تبدیل ایده به محصول تجاری و تولید انبوه همواره با چالشهایی روبروست. عدم نقدشوندگی، عدم وجود سود سهام، عدم توانایی سرمایهگذار در پوشش کل ریسک شکست و نداشتن تجربه کافی و اعتماد به نفس را میتوان از جمله چالشهای پیشروی سرمایهگذاری یک شخص به حساب آورد.
4.3.1 اتحادیههای سرمایهگذاران حقیقی فرشتهخوی
به نظر میرسد نگاه سندیکایی و اتحادیهای به این موضوع و مزیتهای تامین مالی گروهی (به جای یک شخص) ، تا حد زیادی توانسته نه تنها بر چالشهای فوق غلبه کند، بلکه به رونق و پویایی استارتاپها بیانجامد. به عنوان مثال در سالهای اخیر ساختارهایی تحت عنوان اتحادیههای سرمایهگذاران فرشتهخو Angel Syndicates رواج زیادی پیدا کرده است.
در این اتحادیهها حداقل 3 سرمایهگذار که دارای تخصص و تجربه وسیع در یک زمینه مشترک هستند و خود از لحاظ مالی در سطح بالایی قرار دارندHigh Net Worth Individuals روی استارتاپی که در زمینه مورد علاقه (وتخصص) آنها هست وارد سرمایهگذاری میشوند. خاصیت اول این نوع سندیکاها همافزایی دانش و تجربه میان اعضا و یا شرکا میباشد. مسلما به دلیل تنوع در تجربه و توانایی نگاهکردن به موضوع سرمایهگذاری از جنبههای مختلف، پروسه Due Diligence دقیق و موشکافانهتر انجام شده و در صورت ورود به فاز سرمایهگذاری احتمال شکست کمتر میشود. از دیگر مزایای آن میتوان به تقسیم ریسک مالی میان شرکا اشاره نمود. البته امکان ایجاد اختلاف میان چند سرمایهگذار تا یک سرمایهگذار بیشتر است و این میتواند از ضعفهای کار به حساب آید. اما میتوان با تنظیم قراردادهای محکم و دارای ضمانت اجرایی و پشتوانه قانونی، از وقوع آن تا حد زیادی پیشگیری کرد.
نکته: هر سندیکا میتواند دارای یک پلت فرم مشخص بوده و پرتفلیویی از فرصت سرمایهگذاری در دست داشته باشد و یا به صورت ad hoc و موردی تشکیل شود.
4.3.2 اتحادیههای سرمایهگذاران حقوقی فرشتهخوی
در این روش حداقل 3 شرکت تولیدی – صنعتی روی استارتاپی که در حیطه و مسیر تقویت کار و کسب کنونی آنهاست سرمایهگذاری میکنند. البته یک شرکت هم میتواند به تنهایی وارد سرمایهگذاری گردد اما به جهت محاسن بیشتر که به آنها اشاره میشود، ترجیح با شراکت چند شرکت است. ایدهها میتوانند از خود شرکتها و یا از دانشگاهها و یا از بازار داراییهای فکری و یا حتی از سایر بازارها و مراکز جهانی ، جمع شده و مورد بررسیDue Diligence و احتمالا سرمایهگذاری قرار گیرند.
برتری این روش تامین مالی نسبت به سایر روشها پر واضح است. علاوه بر همافزایی دانش و تجربه میان شرکا و کارآفرینان (صاحبان ایده و مجریان طرحها) و تقسیم ریسک مالی میان سرمایهگذاران، ضریب موفقیت و به نتیجهرسیدن سرمایهگذاری بالاتر بوده چرا که در ابتدا پروسه Due Diligence با موشکافی و نگاه دقیق شرکتهای سابقهدار انجام میشود. در ثانی، ایجاد بازار و توزیع محصولات تولیدی برای شرکتهای سرمایهگذار که در بازار حضور دارند راحتتر و سریعتر میگردد. علاوه بر اینها، شرکتهایی که حول یک محور جمع شده و به سرمایهگذاری میپردازند، در آن زمینه تبدیل به یک شرکت بزرگتر گشته و توان رقابت بیشتری در عرصه داخلی و بینالمللی پیدا میکنند. موضوع اشتغال برای کارآفرین (صاحب ایده و مجری) و نیروهای فنی وی و ایجاد فرصتهای شغلی جدید مستقیم و غیر مستقیم از دیگر مزایای این همافزایی میباشد. سبکتر شدن بار دولت در تامین مالی و تدارک بودجه برای توسعه علمی و فنآوری کشور و همچنین رونق بازار سرمایه از دیگر ثمرات فعالیت سندیکاها و یا اتحادیههای سرمایهگذاری شرکتی و رونق گرفتن استارتاپها میباشد.
نکته: این سندیکاها میتوانند دارای یک پلت فرم مشخص بوده و پرتفلیویی از فرصتهای سرمایهگذاری در دست داشته و یا به صورت ad hoc و موردی تشکیل شوند.
4.3.3 اهرم اتحادیهها بروی تامین مالی تودهای
به دنبال ورود افراد ثروتمند و شرکتهای موفق و خوش سابقه به یک زمینه سرمایهگذاری، عموم مردم علاقمند به مشارکت و سرمایهگذاری میشوند. این اتحادیهها با اخذ مجوزهای لازم از سازمان بورس و اوراق بهادار میتوانند از کانال فرابورس به عرضه اوراق مضاربه و یا مشارکت نموده و به سرمایه تودهای Crowd Funding دسترسی پیدا کنند. نمونه موفق این مدل را میتوان در www.syndicateroom.com مطالعه نمود.
سوال: آیا اصل و سود اوراق به قیمت اسمی تضمین میشود؟
جواب: به لحاظ شرعی تضمین اصل و سود مبطل عقد است و باید راهی پیدا کرد که احتمال سوخت سرمایه کمتر باشد. همانطور که میدانیم، پس از مرحله استارتاپ مراحل بعدی شامل توسعه محصول Product Development و درآمدزایی Generating Revenue و سود ده Profitable میباشد. بهترین فاز برای انتشار اوراق میتواند مرحله توسعه محصول باشد که تا حدود زیادی کار از آب در آمده و ریسکهای شکست و ضرر کمتر شده است. اگر نتوان ناشر را ملزم به تضمین اصل سرمایه کرد، پس اوراق منتشر شده تا مرحله سوددهی و یا (در صورت توافق بین طرفین) عرضه اولیه نقد و معامله نمیشوند و با عرضه اولیه تبدیل به سهام میشوند. در اینجا میتوان برای ناشر حق تقدم خرید سهام سرمایهگذاران را جهت کنترل کاروکسب در نظر گرفت.
البته نهاد ناظر به صرف اینکه ماهیت اوراق ریسکی میباشد نمیتواند دست ناشر را باز بگذارد. موضوع تعارض منافعConflict of Interest و عدم تقارن اطلاعاتInformation Asymmetry مطرح میباشد که میتوان با ساز و کارهای نظارتی مانند ایجاد نمایندگیProxy و سایر تدابیر، ریسکهای اخلاقی Moral Hazards که پس از بدست آمدن سرمایه آغاز میشود را به حداقل رسانید.
5. نقش دولت در شکل گیری و ترویج این اتحادیهها
5.1 طراحی پلت فرم حقوقی - اقتصادی - فنآوری و مالی
به نظر میرسد طراحی یک پلت فرم ویژه جهت حمایت حقوقی-اقتصادی-فنآوری و مالی استارتاپها اقدام بجا و ضروری باشد. در این پلتفرم وزارت علوم، تحقیقات و فنآوری ، وزارت صنعت، معدن و تجارت، معاونت علمی و فنآوری ریاست جمهوری، قوه قضائیه، سازمان امور مالیاتی کشور، سازمان بورس و اوراق بهادار، بنیاد ملی نخبگان و انجمنها و نهادهای تخصصی مانند استارتاپ ویکند و انجمن شرکتهای دانش بنیان به صورت هماهنگ و یکپارچه از تاسیس تا به نتیجه رسیدن استارتاپها حمایتهای لازم را به عمل میآورند.
5.2 معافیت مالیاتی
دولت میتواند معادل سرمایهای که این اتحادیهها (حقیقی و حقوقی) برای استارتاپها سرمایهگذاری میکنند، در صورت عدم موفقیت، معافیت مالیاتی و در صورت موفقیت، تخفیف مالیاتی و یا سایر مشوقها نظیر تخفیف عوارض گمرک و غیره ... در نظر بگیرد. دو نکته را به یاد داشته باشیم: اول اینکه با این کار شرکتهای خصوصی شهامت ورود به عرصههای جدید را پیدا کرده و از حالت انفعال به وضعیت فعال در میآیند. دوم اینکه در صورت موفقیت، سرمایهای که پس از عرضه اولیه میتواند صدها و یا هزاران برابر شود، منبع درآمد بهتری برای دولت و اقتصاد کشور میشود.
6. سخن آخر
همه آنچه بیان گردید تنها منوط به شروط لازم برای نقش آفرینی هر چه بیشتر استارتاپها در اقتصاد ملی و نفوذ راهبردی و پاینده در بازارهای جهانی میباشد چرا که هنگکنگ با در اختیار داشتن منابع وسیع مالی و یا کشورهای اسلامی با در اختیار داشتن 3000 میلیارد دلار یعنی 44% منابع صندوقهای سرمایهگذاری دولتی جهانی در این صنعت جایگاهی ندارند. چرا کشورهای اسلامی غالبا وارد کننده و مصرف کننده اجناس و خدمات لوکس غرب که عمدتا محصول توجه به استارتاپهاست میباشند؟ جالب اینجاست که استارتاپهای غربی در قالب عقودی مانند مضاربه و مشارکت که در متن فقه معاملات اسلامی به عنوان مناسبترین عقود برای سرمایهگذاری در استارتاپهاست به تامین مالی میپردازند! برای یافتن پاسخ و در حقیقت شرط کافی باید سراغ ذهنیت و Mind Set کل جامعه رفته و برای پیداکردن پاسخ دقیقتر در حقیقت باید به سراغ ریشههای تربیتی جامعه یعنی خانواده و مدرسه رفت. به طور کلی ذهنیت یک جامعه با افکار، رفتار و گفتار پدر و مادر و معلم و کتاب در خانواده و مدرسه شکل میگیرد. پدر و مادر و معلم محافظهکار معمولا فرزندان محافظهکار و ریسکگریز تربیت میکنند. پدر و مادر و معلم جسور و کار آفرین، فرزندان جسور و کار آفرین تربیت میکنند. جامعه محافظهکار بالاترین جمعیت متصل و وابسته به مشاغل دولتی را دارد و در جامعه جسور، کار در شرکتهای خصوصی و مستقل و رقابت با جهان برای عموم مردم و متخصصین مطلوبتر است. افتخار به گذشته (ما کی بودیم و چه کردیم) و ماندن در آن و در حاشیه امن دیدن خود (ما بزرگترین ذخایر گاز، نفت، معادن...را داریم) و ماندن در آن دو آفت هستند که وقتی دامن یک جامعه را بگیرند، کار جدی و خلاقیت و کار آفرینی از آن رخت بر میبندد.
"اگر استقلال خود را از راه پول دنبال میکنید، هرگز به آن نخواهید رسید. تنها راه تامین امنیت و آسایش خاطر واقعی انسان (و یک ملت) در این دنیا یک خزانه و اندوخته دانش، تجربه وتوانایی است." هنری فورد
نویسنده: امیرعباس زینت بخش(کاندیدای دکتری مالی اسلامی دانشگاه بینالمللی اینسیف مالزی)
[1] به طور کلی کلمه Startup به نحوی با نام ها و برندهایی از قبیل APPLE, ORACLE, CISCO, ATARI, INTEL, GENENTECH,TANDEM, AMGEN, YAHOO, LSI, AOL, COMPAQ, AMAZON, SCIENTIFIC DATA SYSTEMS, EBAY, GOOGLE, FACEBOOK, HP, MICROSOFT,DELL,IBM, TWITTER,… و دره سیلیکن Silicon Valley در ذهن تداعی میشود.
Startup به عنوان واژهای مناسب و معادل برای کار و کسب با رشد زیاد High Growth Business در ادبیات کار آفرینی به سرعت رواج پیدا کرد. در سال 2010 سازمان Startup America Partnership دولت آمریکا را متقاعد کرد که مفهوم Small Businessرا از High Growth Business متمایز کند. بنابراین وقتی از کلمه Startup استفاده میشود، منظور Small Business نیست