همهي ما ميخواهيم فرزندانمان در آينده رهبر شوند و شجاع، پرشور، و قابلاعتماد تربيت گردند، و ميخواهيم رفتارشان طوري باشد كه الهامبخش ديگران باشند. ما ميتوانيم مهارتهايي را مدلسازي كرده و به آنها آموزش دهيم كه فرزندانمان بتوانند با استفاده از اين مهارتها، هم خود و هم ساير افراد را در اين دنياي بسيار رقابتي رهبري نمايند، يا اينكه ميتوانيم دست روي دست گذاشته و بگذاريم آنها قرباني نوعي تفكر شوند كه باعث اسارتشان در وضعيت موجود ميگردد. اين كار، يك مسئوليت بزرگ محسوب ميشود.
زيبايي اين كار(تربيت فرزندان به عنوان رهبر) در اين است كه كارهاي كوچكي كه ما هر روز انجام مي دهيم در شخصيت آيندهي آنها تاثير خواهد گذاشت.
با تمركز بر هشت عمل زير ميتوانيد از خود و فرزندانتان يك رهبر بسازيد.
1 . هوش هيجاني كودكان را شكل دهيد
هوش هيجاني، در همهي ما وجود دارد و كمي نامحسوس است. هوش هيجاني بر نحوهي مديريت رفتار، ادارهي پيچيدگيهاي اجتماعي، و تصميمگيريهاي شخصياي كه نتايج مثبت به همراه دارند تاثير ميگذارد.
كودكان، هوش هيجاني را به طور ساده و معمولي از والدين خود ميآموزند. وقتي كه فرزندتان هر روز شما را تماشا ميكند تمام حركات و رفتار شما را در ذهن خود ثبت ميكند. كودكان، خودشان را به طور خاصي با احساسات شما، رفتاري كه در پاسخ به احساسات قوي از خود نشان ميدهيد، و نحوهي واكنش شما به احساساتشان، تطبيق ميدهند.
در منصب رهبري، هوش هيجاني يكي از بزرگترين محرك هاي موفقيت محسوب ميشود. در آزمايشي كه روي بيش از يك ميليون نفر انجام شد مشخص گرديد كه 58 درصد عملكرد شغلي يك مدير، ناشي از هوش هيجاني است. به همين ترتيب، 90 درصد رهبران برتر نيز از هوش هيجاني بالايي برخوردار بودند. بسياري از مردم، براي افزايش هوش هيجاني خود زياد تلاش نميكنند. فقط 36 درصد از افراد تحت آزمايش، قادر بودند احساسات خودشان را به محض وقوع به دقت شناسايي كنند. كودكاني كه سطح هوش هيجاني خود را بالا ميبرند ميتوانند در بزرگسالي نيز از اين مهارت خود در زندگي و رهبري بهره ببرند.
2 . نگران موفقيت فرزندانتان نباشيد
والدين معمولا نگران موفقيت فرزندانشان هستند چون فكر ميكنند كه آنها با موفقيت ميتوانند دستاوردهاي بالايي كسب كنند. ولي در واقع، با تمركز بر موفقيت مشكلات زيادي را براي آنها ايجاد ميكنند. اين امر به خصوص در مورد رهبري بيشتر صدق پيدا ميكند، زيرا در رهبري اگر بر موفقيت فردي تمركز شود، كودكان در مورد نحوهي انجام كار، اشتباه تصميم ميگيرند. به عبارت ساده، معمولا در اطراف بهترين رهبران، افراد بزرگي وجود دارند زيرا اين رهبران ميدانند كه كار رهبري را نميتوانند به تنهايي انجام دهند. كودكاني كه دغدغهي موفقيت دارند خيلي روي پاداشها و نتايجي كه هرگز به طور كامل دركشان نكردهاند تمركز ميكنند.
3 . بيش از حد، تحسين نكنيد
كودكان به تحسين نياز دارند تا اعتماد به نفس پيدا كنند. متاسفانه تحسين زياد، اعتماد به نفس بيشتري در آنها ايجاد نميكند. كودكان بايد خودشان را باور داشته باشند و اعتماد به نفس موردنياز براي تبديل شدن به يك رهبر موفق را در خود ايجاد كنند. ولي اگر بيش از حد آنها را تحسين كنيد آنها سردرگم شده و دچار اعتماد به نفس كاذب ميشوند. هميشه به فرزندانتان نشان دهيد كه به شور و شوق و تلاش آنها افتخار ميكنيد، ولي كاري نكنيد كه فكر كنند سوپراستار هستند(در حالي كه ميدانيد واقعا اينطور نيست).
4 . به آنها اجازه دهيد ريسك و شكست را تجربه كنند
موفقيت در كسب و كار و زندگي، با ريسك به دست ميآيد. والديني كه در مراقبت از فرزندان خود افراط ميكنند به آنها اجازهي ريسك و كسب نتيجه را نميدهند. وقتي شما اجازه نداريد شكست بخوريد ريسك را درك نميكنيد. يك رهبر تا وقتي كه طمع تلخ شكست ناشي از ريسك را نچشد نميتواند ريسكهاي مناسبي را اتخاذ نمايد.
راه موفقيت، با شكست هموار ميشود. وقتي سعي ميكنيد جلوي شكست فرزندتان را بگيريد تا اعتماد به نفس او را افزايش دهيد، او هم در آينده به عنوان يك رهبر تحمل شكست موردنياز براي موفقيت را نخواهد داشت. شكست آنها را به رويشان نياوريد. كودكان هنگام شكست به حمايت شما نياز دارند و بايد بدانند كه شما مراقبشان هستيد. آنها بايد بدانند كه شما ميدانيد چقدر شكست سخت و تلخ است. حمايت شما باعث ميشود آنها به استقبال تجربه بروند.
5 . بگوييد نه
اگر كودكان را بيش از حد لوس كنيد و طبق ميلشان رفتار نماييد قطعا جلوي رشد شخصيت رهبري آنها را ميگيريد. اگر كسي بخواهد به عنوان يك رهبر موفق شود بايد جلوي لذت خود را بگيرد و براي رسيدن به چيزهايي كه واقعا مهم هستند سخت كار كند. به همين دليل كودكان بايد با تمرين، صبر و پشتكار خود را افزايش دهند. آنها بايد اهدافي را تعيين كرده و از تلاش جدي در جهت رسيدن به آن اهداف، لذت ببرند. اگه به فرزندتان نه بگوييد ممكن است يك لحظه نااميد شود، ولي اين نااميدي سپري خواهد شد.
6 . به كودكان اجازه دهيد خودشان مشكلاتشان را حل كنند
يك خودكفايي خاص در رهبر وجود دارد. وقتي با كسي تماس ميگيريد خودتان هم بايد مشكلات ناشي از آن را حل كنيد. وقتي والدين مدام مشكلات فرزندانشان را حل ميكنند، اين كودكان هرگز نميتوانند روي پاي خود بايستند. كودكاني كه هميشه يك نفر مشكلاتشان را حل ميكند همواره در كل زندگي خود منتظر كسي هستند كه اين كار را برايشان انجام دهد. رهبر عمل ميكند، مسئوليت ميپذيرد و پاسخگو است. مطمئن شويد كه فرزندان شما نيز اينطور هستند.
7 . به حرف خود عمل كنيد
رهبران معتبر هميشه شفاف و در دسترس هستند. اين رهبران افراد كامل و بينقصي نيستند ولي چون به حرفشان عمل ميكنند مورد احترام مردم قرار ميگيرند. كودكان شما هم به طور طبيعي مي توانند اين ويژگي را كسب كنند ولي به شرطي كه آن را در اعمال و رفتار شما مشاهده نمايند.
براي اينكه اعتبار كسب كنيد بايد در مورد همه چيز صادق باشيد. وقتي به حرف خود عمل ميكنيد. حرفها و اقدامات شما با آنچيزي كه هستيد همسو ميَشود. كودكان شما هم اين را خواهند ديد و آرزو خواهند كرد كه مثل شما باشند.
8 . نشان دهيد كه انسان هستيد
فرزندان شما هر چقدر هم بدخلق و جسور باشند، باز هم شما قهرمان و الگوي آنها براي آينده هستيد. در اين صورت ممكن است از ترس اينكه آنها اشتباهات شما را تكرار كنند، بخواهيد اشتباهات خود را پنهان نماييد. برعكس اين قضيه هم درست است. اگر هيچ آسيبپذيرياي از خود نشان ندهيد فرزندانتان هر وقت با هر شكستي روبرو شوند احساس گناه ميكنند، چون فكر ميكنند فقط آنها مرتكب چنين اشتباهاتي شدهاند. كودكان براي اينكه رهبر تربيت شوند بايد بدانند كه افرادي كه به عنوان الگو براي خود در نظر گرفتهاند مصون از خطا نيستند و ممكن است آنها هم گاهي اشتباه كنند. رهبران بايد بتوانند اشتباهات خود را پردازش كرده و از آنها درس بگيرند و رو به جلو حركت كنند. كودكان اگر به خاطر شكست احساس گناه كنند نميتوانند اين كار را انجام دهند. آنها به يك شخص واقعي و آسيبپذير نياز دارند تا به آنها ياد دهد چطور اشتباهات را پردازش كرده و از آنها درس بگيرند. شما ميتوانيد به آنها ياد دهيد كه خودتان در گذشته چطور اين كار را انجام دادهايد.
ما تنها در صورتي ميتوانيم از كودكان خود رهبر بسازيم كه خودمان نيز مانند يك رهبر رفتار كنيم.
برگرفته از سايت businessinsider.com