روشن است که جهان نیاز به نوآوران و کارآفرینان بیشتری دارد. در واقع مهارتهای کارآفرینی، مهارتهای خوب زندگی کردن است؛ اما چگونه میتوانیم کارآفرینی را به کودکان آموزش دهیم تا از آنها افرادی سازنده و ایده پرداز بسازیم؟
کسبوکارهای کوچک، ستون فقرات اقتصاد هستند. در بیست سال گذشته، تقریباً دو سوم مشاغل جدید توسط کسب و کارهای کوچک ایجاد شدهاند. بسیاری از مهمترین نوآوریهایی که در قرن گذشته اتفاق افتاد به دلیل کارآفرینیهای کوچک و تدریجی بوده است. کسبوکارهای کوچک، راه نوآوری را هموار میکنند. نتایج پژوهشها نشان داده است که کسبوکارهای کوچک در مقایسه با بنگاههای بزرگتر ۱۶ برابر بیشتر ثبت اختراع دارند.
ما همیشه به پزشکان، وکلا و حسابداران نیاز داریم، اما درعینحال میدانیم که وجود کارآفرینان نیز برای ما ضروری است. به همین دلیل است که باید در مورد چگونگی پرداختن به کارآفرینی، الهام بخشی، مربیگری و توانا ساختن کودکانمان برای کارآفرین شدن فکر کنیم.
چگونه باید کارآفرینی را به کودکان آموزش دهیم؟
شما ممکن است فرزند داشته باشید، اما اگر هنوز پدر یا مادر نشدید و کودکان را دوست دارید، میتوانید در زندگی آنان نقش مهمی داشته باشید. شما میتوانید کارآفرینی را به امری الهامبخش برای کودکان تبدیل کنید.
در اینجا به بعضی از ویژگیهای کلیدی کارآفرینی اشاره میکنیم که در پرورش روحیه کارآفرینانه کودکان مؤثر است:
۱.توانایی حل مسئله در کارآفرینان:
هنگامیکه کسبوکاری دارید، حل مسئله، برای شما فعالیتی روزمره میشود. مشتریان مشکلی دارند، کارکنان با مسئلهای روبهرو هستند، کامپیوترها ممکن است اختلال داشته باشند، بنابراین باید گزینههای خود را ارزیابی و مسیری را برای پیمودن انتخاب کنید، حتی اگر این مسیر به صورتی نادرست به پایان برسد.
بهطورکلی کودکان بیدغدغهتر از بزرگسالان تصمیم میگیرند زیرا هنوز عواقب انتخابهای نادرست را تجربه نکردهاند.
متخصصان کارآفرینی کودکان توصیه میکنند، مهارتهای حل مسئله به کودکان را با استفاده از روشهای زیر آموزش دهید:
- مسئله را تشخیص دهید و در مورد آن با کودک صحبت کنید
- برای ارایه راهحلهای احتمالی ایده پردازی کنید
- مزایا یا عواقب احتمالی هر رویکرد را لیست کنید
- تصمیم بگیرید و تصمیمتان را اجرایی کنید
- اجازه دهید کودک هرگونه پیامد منفی تصمیمش را البته تا جایی که امنیتش به خطر نیفتد، تجربه کند
یکی از متخصصان بازاریابی که کارآفرینی را از همان دوران کودکی تجربه کرده است؛ میگوید: «تقریباً از ۱۰ سالگی همیشه خودم پول درآوردم. پیامی که من بهعنوان کودک از اینکار دریافت کردم، این بود که: اگر چیزی را بخواهم، باید دست به کار شوم و چگونگی انجام آن را بفهمم. من هرگز انتظار نداشتم که والدینم چیز زیادی به من بیاموزند. داشتن اعتمادبهنفس، خلاقیت و شجاعت هدیه بزرگی است که تنها بعضی والدین میتوانند آن را به کودکانشان اهدا کنند.»
|
«کودکان برای پولی که خودشان بهدست میآورند نسبت به پولی که از والدینشان دریافت میکنند، ارزش بیشتری قائلند.» |
|
۲.تمایل به پول درآوردن:
هنگامیکه کودکان به اندازه کافی بزرگ میشوند، آموزش دادن به آنها برای پول درآوردن کار سختی نخواهد بود. کودکان یاد میگیرند که پول درآوردن چگونه میتواند دوران نوجوانی را برایشان لذتبخشتر کند؛ اما بین خواستن پول و پول درآوردن تفاوت وجود دارد:
پول درآوردن مستلزم کار کردن و زحمت کشیدن است. کودکان برای پولی که خودشان بهدست میآورند نسبت به پولی که از والدینشان دریافت میکنند، ارزش بیشتری قائل هستند. به عنوان مثال وقتی مادربزرگ، مبلغی را به عنوان هدیه تولد کودک به او اهدا میکند اولین چیزی که به ذهن کودک میرسد چگونه خرج کردن آن است. اما هنگامیکه کودک مجبور است برای پول درآوردن پشت بام پر از برف همسایه را پارو کند، این پول برایش ارزشمندتر خواهد شد. درنتیجه برای خرج کردنش هم بیشتر فکر میکند.
کوین اسپرینگر، کارآفرین موفق در این مورد میگوید: «من بین کارآفرینان بزرگ شدم، پدربزرگ و مادربزرگم کسبوکار خودشان را داشتند. والدین من هرگز نمیگفتند تو نمیتوانی، بنابراین من با این باور بزرگ شدم که میتوانم هر کاری که بخواهم را انجام دهم. به خاطر میآورم که در ۱۵ سالگی ظرفشویی میکردم و به ازای هر یک ساعت کار 3.35 دلار میگرفتم، بعدازآن 20 دلار در هر نیم ساعت میگرفتم تا چمنهای خانه همسایه را کوتاه کنم و اینها مقدمه موفقیت امروز من است.
۳- کارآفرینان موفق میدانند چگونه بفروشند:
یکی از پیشکسوتان کارآفرینی رویکرد جالبی دارد. او به جای هدایت کودکان به کارهای عادی و روزمره، دادن مبلغی به عنوان کمکهزینه و پرورش تفکر کارمند محوری در آنها، کودکان را تشویق به کسب و کارهایی میکند که بهنظرشان نسبت به آن تعلق خاطر بیشتری دارند. آنها باید در پی یافتن علایقشان باشند و بعد از آن بیاموزند بر سر قیمت، مذاکره کنند.
فروش به والدین شاید برای کودک آسان و بیدغدغه باشد ولی فروش به غریبهها میتواند موضوع چالش برانگیزیتر باشد.
به همین دلیل است که فرایند فروشی مانند فروش اشتراک روزنامه یا فروش شکلات، آموزشی ارزشمند برای کودکان در جهت کسب مهارتهای کارآفرینی است. کودکان طی این فرایند میآموزند که چگونه با بزرگسالان صحبت کنند، با ترس پذیرفته نشدن روبهرو شوند و به جای اینکه تنها از والدین خواستههایشان را بخواهند، بتوانند دیگران را به برآورده کردن آرزوهایشان ترغیب کنند.
دیوید هاو، کارآفرین چندین شرکت بزرگ و کوچک درباره این موضوع میگوید:«وقتی کلاس ششم بودم آبنبات میفروختم. از همین کار تیمی بهظاهر ساده، بهدست آوردن سود و حمایت از کسبوکارم را آموختم.»
۴- سرسختی وصف ناپذیر کارآفرینان:
کارآفرینان در بعضی مواقع به سختی تلاش میکنند و شاید برای مدت زمان طولانی تحت فشار قرار گیرند. ما در جایگاه والدین کودک باید سرسختی و استقامت را به او بیاموزیم. آنها باید در آیندهای نزدیک ناجی جامعهشان باشند، پس لزوماً به این مهارت نیاز دارند.
قطعاً برای شما به عنوان والدین سخت است که آزردگی کودکتان را مشاهده کنید، اما مهم است که به کودکان آموزش دهید هیچچیز ارزشمندی آسان بهدست نمیآید. کودکتان باید درک کند که کار مورد علاقهاش را نباید تنها به دلیل سخت بودن و ناتوانی در انجامش کنار بگذارد.
۵-خلاقیت و کارآفرینی:
موضوع خلاقیت اغلب با هنر و هنرمند مرتبط است؛ اما کارآفرینان از خلاقترین افراد جامعه هستند. آنها شغلشان را خودشان ایجاد میکنند. کارآفرینان باید آگاه باشند و متوجه شوند که مردم چه نیاز (تقاضایی) دارند، راهحلی را پیدا کنند (عرضه)، آن راهحل را با قیمت مناسب به فروش برسانند و سود کنند.
اما چگونه میتوان خلاقیت را به عنوان مهارت تدریس کرد؟
کودکان باید زمان زیادی را صرف بازیهای بدون ساختار کند، جایی که بتوانند از تخیلشان استفاده کنند. بعضی از مردم فکر میکنند که تکنولوژی، خلاقیت را مختل میکند، اما اگر به درستی استفاده شود حتی تقویتکننده خلاقیت هم خواهد بود. به تلفنهای هوشمند و تبلتها نگاه کنید. این دستگاههای هوشمند اجازه میدهند کودکان به راحتی ویدیوهای مورد علاقهشان را بسازند.
فنآوری مدرن میتواند همراه با فعالیتهای سنتیتر، مانند یادگیری نقاشی، برای آموزش کودکان مناسب باشد تا تخیلشان را تقویت و ایدههای خود را دنبال کنند.
۶- مهارت رهبری:
اغلب مدیران، رئیس هستند نه رهبر. شما باید رهبر باشید؛ الهامبخش و انگیزه بخش کارکنانتان. درواقع باید برای کارمندانتان، بهترین باشید.
راههایی برای آموزش رهبری به کودکان وجود دارد، نه از طریق تشویق آنها به کار کردن (رویکرد فنی)، بلکه با آوردن مثالهایی برای آنها و رهبری خوب خودتان میتوانید از آنها رهبرانی ماهر بسازید.میتوانید آنها را تشویق کنید تا در فعالیتهای تیمی شرکت کنند و ببینید که چگونه با کودکانی دیگر ارتباط برقرار میکنند. اگر در معرض دشواری قرار گرفتند یا فرد دیگری غیرمنصفانه با آنها رفتار کرد، بهتر است اجازه دهید آنها خودشان شرایط را تغییر دهند. یکی از افراد موفق در این زمینه میگوید: «مربی و مشاور اردو بودن، به من یاد داد که چگونه افراد را اداره کنم و موفقیت آنها را در نظر داشته باشم.»
شاید موضوعی که در این مطلب با شما مطرح کردیم موضوعی کلیشهای به نظر آید؛ اما در حقیقت کودکان آیندهی ما هستند. اگر شما کارآفرینی هستید که فرزند یا فرزندانی دارد، مهم است که در مورد چگونگی پرورش آنها به عنوان رهبران آینده، راهاندازان کسب و کار و کارآفرینانی موفق فکر کنید.
مترجم: مارال مختارزاده (کارشناس ارشد کارآفرینی)
برگرفته از سایت www.proposify.biz
اگر کارآفرین هستید به این سوال پاسخ دهید:
چه تجربهای در دوران کودکی باعث شد که امروز برای راه اندازی کسب و کار خودتان قدم بردارید؟
در «دیدگاه شما» تجربههای خود را با ما به اشتراک بگذارید