شاید در محل کارتان دائما خسته و آشفته هستید و احساس می کنید آنطور که باید مورد توجه و قدردانی قرار نگرفتید یا احساس می کنید توانمندیهایتان سوخته و فرصتهای زیادی را از دست دادید. آنقدر که دود خاکسترشدن استعدادها و توانمندیهایتان شما را محاصره کرده و دیگر به چیزی جز رها کردن شغل فعلی فکر نمیکنید.
اما آیا این بهترین تصمیم است؟
در نهایت تنها کسی که میتواند به شما کمک کند تا در موقعیت فعلی، اقدام درستی انجام دهید، خود شما هستید. البته تحقیقاتی هم در این زمینه انجام شده است که به شما در تشخیص اینکه میتوانید خودتان را از موقعیت فعلی در محل کارتان نجات دهید یا باید بهدنبال شغل جدیدی باشید، کمک میکند.
بهگفته سازمان «بهداشت جهانی»، مدلهای مختلفی به توضیح و پیشبینی عوامل فرسودگی کارکنان در محیط کار پرداختند. یکی از این مدلها، شش بخش فضای کار را شناسایی میکند که در آن نابرابریها و چالشهایی که منجر به فرسودگی شغلی میشوند قابل تشخیص است.
بعضی از کارکنان میتوانند با ایجاد تغییرات مثبت در بعضی از این بخشها در موقعیت فعلی خود باقی بمانند و درحالی که احساس رضایت دارند به کارشان ادامه دهند. اما افرادی هم هستند که علی رغم تلاش بسیار نمیتوانند با کاستیها و چالشهای این بخشها کنار بیایند.
در ادامه شش بخشی را که چالشهای موجود در آن میتواند منجر به فرسودگی شغلیتان شود را با هم مرور میکنیم و راهکارهایی را برای اصلاح هر یک از این موارد ارایه میدهیم:
۱. حجم کار:
وقتی حجم کاری که به شما محول شدهاست، متناسب با ظرفیتتان باشد، میتوانید کار خود را به شیوهای موثر انجام دهید، فرصتهایی برای استراحت و بازیابی خود داشته باشید و زمانی برای رشد و توسعه حرفهای پیدا کنید. اما اگر دائما احساس کنید حجم کارتان بیش از حد معمول است، دیگر فرصتی برای بازگرداندن تعادل درکارها باقی نخواهد ماند.
بهمنظور مدیریت استرس حاصل از حجم کار زیاد، عملکردتان را ارزیابی کنید و از خودتان بپرسید در این حوزههای کلیدی چقدر خوب عمل کردید؟ برنامهریزی و اولویتبندی کارها، تفویض اختیار، «نه» گفتن و کنار گذاشتن کمالگرایی ... حتی اگر در یک یا دو مورد از آنها خوب عمل نکردید، برای مهارت «مدیریت زمان» در محل کار بیشتر وقت بگذارید و ببینید در این صورت چه احساسی خواهید داشت.
۲.کنترل روی کارها:
احساسی مثل نداشتن استقلال، دسترسی به منابع و حق ابراز عقیده در تصمیمگیریهایی که میتواند زندگیحرفهای شما را تحت تاثیر قرار دهد میتواند هزینهای برای سلامت کاریتان باشد. اگر از این بابت احساس ناخوشایندی داشتید، یک قدم به عقب بازگردید و از خودتان بپرسید: «دقیقا چه چیزی باعث میشود که من این احساس را داشته باشم؟»
بهعنوان مثال، آیا رئیس شما در تمام ساعات شبانه روز با شما تماس میگیرد و این کار رییستان به شما القا میکند که همیشه باید دردسترس و پاسخگو باشید؟ شاید هم اولویتها در محل کارتان دائما در حال تغییرند، بنابراین شما هرگز نمی توانید در کارتان جلو بیفتید
از خودتان بپرسید برای تغییر این وضعیت چه کاری میتوانید انجام دهید؟ آیا امکانش وجود دارد که با رئیستان در اینباره صحبت کنید؟
۳.سیستم پاداش:
اگر پاداشهای درونی و بیرونی که از کارتان دریافت میکنید، با میزان تلاش و زمانی که صرف کارتان کردید مطابقتی نداشته باشد، احتمالا احساس میکنید که دستمزدتان ارزش این همه تلاش و وقت گذاشتن را ندارد. در چنین مواردی نگاه درونگرایی به خودتان خواهید داشت و از خودتان میپرسید باید از محیط کارتان دقیقا چه چیزی دریافت کنید تا احساس کنید از شما قدردانی شدهاست؟
بهعنوان مثال، شاید شما باید افزایش حقوق یا ترفیع رتبه بگیرید. شاید نیاز دارید تا از رییستان بازخورد مثبت بیشتری دریافت کنید یا حتی با رئیستان ملاقاتی داشته باشید.
آزمایش کنید و ببینید چه پاداشهایی ارزش تلاش و کاری که انجام میدهید را دارد؟ آیا باتوجه به وضعیت فعلی محیط کارتان فرصتی برای دریافت چنین پاداشهایی وجود دارد؟
۴. حمایت عاطفی جمعی
افرادی که با آنها کار میکنید چه کسانی هستند؟ چقدر به ارتباطی که بینتان وجود دارد اعتماد دارید؟ در اغلب موارد شما نمیتوانید همکاران یا ذیالنفعانتان را انتخاب کنید اما میتوانید پویایی فضای بینتان را بهبود بخشید. این کار پیچیدهای نیست.
برای مثال میتوانید از همکارانتان بپرسید روزشان را چگونه سپری کردند و به صحبتهایشان به دقت گوش بدهید. یا برای یکی از همکارانتان ایمیلی ارسال کنید و بهخاطر ارایه خیلی خوبی که داشته از او قدردانی کنید یا بدون پیش داوری و در کمال احترام در مورد مسائل پیچیده با همکارانتان ارتباط برقرار کنید.
احساس فرسودگی میان کارکنان میتواند مسری باشد. بنابراین برای افزایش مشارکت فردیتان شما باید روحیه گروهتان را تغییر دهید. اگر همه این کارها را انجام دادید و بقیه نتوانستند یا نخواستند ارتباطاتشان را بهبود بخشند آن وقت شاید لازم باشد به فکر تغییر شغلتان باشید.
۵. عدالت:
ممکن است احساس کنید با شما رفتار منصفانهای صورت نگرفته یا در حقتان اجحاف شده است. مثلا در پروژهای مشارکت داشتید ولی فعالیتهای شما مورد تصدیق قرار نگرفته درحالی که دیگران در همان پروژه مورد تحسین قرار گرفتند و تنها کار شما مورد بیتوجهی واقع شده است. حتی ممکن است متوجه شوید دیگر کارکنان به منابع اضافه بر سازمانی دسترسی دارند که شما ندارید؟
اگر احساس می کنید بیعدالتی در محیط کارتان فرسودگی شغلی شما را مضاعف میکند، شفاف و بیپرده حرفتان را بزنید. گاهی افراد از رفتارهای جهتدار و متعصبانهشان بیاطلاعند و اقدامی نمیکنند مگر اینکه شما از ایشان بخواهید کاری را انجام دهند.
شما میتوانید درخواست کنید که مشارکت شما را در پروژه تیمی مورد توجه قرار دهند. بخشی از ارایهها را به شما بسپارند یا منابع و زمان بیشتری را در اختیارتان قرار دهند. اگر با انجام همه این فعالیتها هنوز هم احساس میکنید پاسخی که به شما داده میشود، غیرمنصفانه است میتواند خیلی مودبانه خواسته خودتان را مطرح کنید.
مثلا بگویید: «من متوجه شدم که به تیم «الف» یک هفته زمان بیشتر برای تحویل پروژهشان اختصاص داده شده است. درحالی که از تیم ما خواسته شده بود پروژه مان را سر موعد مقرر تحویل دهیم. ممکن است توضیح بدهید چرا به تیم ما یک هفته زمان بیشتر تعلق نگرفته است؟»
|
«فرسودگی شغلی یک احساس خستگی ساده نیست. قبل از اینکه کارتان را ترک کنید دقیقا راجع به آنچه که به فرسودگی شغلی شما دامن زده است فکر کنید و تلاش کنید که تغییرش بدهید » |
|
۶.عدم انطباق ارزشها
اگر شما ارزشهایی داشته باشید که شرکتتان اصلا به آن توجهی ندارد، انگیزه شما برای ثبات قدم و سختکوشی میتواند به طرز چشمگیری کاهش پیدا کند. ایدهها و انگیزهها در افراد و سازمانها باید عمیقا نهادینه شوند. هنگامیکه عامل فرسودگی شغلی را بررسی میکنید، باید بهدقت درباره اهمیت اینکه چقدر ارزشهای خودتان با ارزشهای سازمانتان تطابق دارد فکر کنید.
به اطرافتان نگاهی بیندازید و از خودتان بپرسید:
تیم، رییس و سازمانی که در آن کار میکنم چگونه تصمیمگیری میکند؟ روی چه منابعی سرمایهگذاری میکند؟ آیا من نسبت به انگیزه های درونی آنها احساس خوبی دارم؟ آیا آنها از تغییر استقبال میکنند؟
اگر ارزشهای قوی را در خود احساس میکنید که در مغایرت کامل با ارزشهای سازمانتان هست، شاید بهتر باشد در جست و جوی یک فرصت هماهنگتر باشید.
فرسودگی شغلی یک احساس خستگی ساده نیست. این یک مسئله چندجانبه است که نیاز به راهحلی چند جانبه دارد. قبل از اینکه کارتان را ترک کنید دقیقا راجع به آنچه که به فرسودگی شغلی شما دامن زده است فکر کنید و تلاش کنید که تغییرش بدهید.
اگر متوجه شدید علی رغم تلاش زیادی که کردید تنها تغییرات بسیار اندکی حاصل شدهاست انتخاب راهکار منطقی با شماست. اینکه بمانید یا شغل فعلیتان را برای همیشه ترک کنید
مترجم: نازنین توکلی (کارشناس ارشد مدیریت صنعتی)
برگرفته از سایت hbr.org
برای مطالعه بیشتر:
سوالاتی كه بايد قبل از پذيرفتن يك شغل جديد از خودتان بپرسيد
در دنیای کسب و کار، سرجای خودتان بنشینید!
موثر بودن شادی بر افزايش بهرهوری در محل كار