امروزه مشکلات زیادی گریبانگیر خانوادهها بهویژه جوانان است که مشکلات اقتصادی اصلیترین عامل به وجود آمدن این مشکلات است.
کمبود شغل و دغدغههای اقتصادی در مقابل تحصیلات عالیه جوانان باعث شده است مسئله شاغل شدن به یکی از اولویتهای خانوادهها تبدیل شود که کارآفرینان و مسئولان برای حل معضل بیکاری و حل مشکلات معیشتی مردم باید وارد گود شوند.
امروزه همه به این باور رسیدهاند که برای حل مشکل بیکاری باید بر "کارآفرینی" مردمی و نه دولتی تکیه کرد. وقتی از کارآفرینی صحبت میشود برخی تصور میکنند که حتماً باید کارآفرین دارای تواناییهای فوقالعاده مالی باشد در صورتی که همه افراد دارای ظرفیتهای منحصر به فردی هستند که میتوانند فقط با کمی تلاش و همت از این ظرفیتها استفاده کرده و آن را تبدیل به ثروت کنند.
وقتی به زندگی یک فرد موفق نگاه میکنیم میبینم که با فراز و نشیبهای زیادی روبهرو بوده و در این مراحل با تصمیمات درست، تحولی شگرف در زندگی خود و اطرافیانش رخ داده است که در سایه همین استفاده از ظرفیتها برای تبدیل به ثروت بوده.
تبدیل ذوق هنری به ثروت و کارآفرینی
یکی از کارآفرینان موفقی که در حوزه بانوان بارها کارآفرین نمونه در آذربایجان شرقی و حتی سطح ملی انتخاب شده و مورد تقدیر قرار گرفته، خانم فاطمه آقازاده است که از ذوق هنری خود برای تولید ثروت با طراحی و ساخت صنایع دستی در تبریز استفاده کرده است.
وی نمونهای از کارآفرینان موفق است که پایه مالی بالایی نداشته ولی نه تنها برای خود تولید و اشتغال ایجاد کرده، بلکه افراد مختلفی را هم آموزش داده تا برای خود تولید و اشتغال ایجاد کنند و به نوعی میتوان گفت که "کارآفرینِ مولد کارآفرین" بوده است.
این کارآفرین برتر سالهای 94 و 96 در گفتوگو با تسنیم از انگیزههایش برای شروع این کسب و کار، مسائل و مشکلاتش و برخی مانع تراشیهای سازمانها و ارگانهای حوزه کاریاش میگوید و مهمترین و اصلی ترین حامی خود را همسرش معرفی کرده و خاطر نشان میکند: اگر حمایتهای همه جانبه همسرم به ویژه حمایتهای عاطفی وی نبود هیچ وقت نمیتوانستم به این موفقیت دست یابم.
خانم آقازاده اولویت اصلی خود را خانواده اش بیان میکند و میگوید: هیچ وقت خانواده را فدای کار نکردم.
این بانوی کارآفرین در سال 1350 در تبریز بهدنیا آمده است. او میگوید: از همان دوران کودکی به هنر علاقه زیادی داشتم و علاقمند بودم تا نقاشی بکشم، کاردستی درست کنم و علاوه بر کارهای خودم دوست داشتم به دیگران هم یاد دهم. بعدها رفته رفته و به مرور زمان توانستم هنرهای زیادی را یادبگیریم. یک خانم برای اینکه موفق شود و بتواند این موفقیت را به جامعه هم انتقال دهد باید اول در خانواده خود موفق شود و بتواند نقش مادری و همسری خود را کاملا ایفا کند بعد فرد مفید در جامعه شود، شغل مفید ایجاد کند و برای خود و اطرافیانش درآمد زایی کند.
صادرات آثار هنری به ارمنستان، ترکیه و گرجستان
آقازاده از انگیزه اصلی خودش برای این کار میگوید و ادامه میدهد: با توجه به روحیاتی که در زمینه هنر داشتم دوست داشتم فعالیتهایی که انجام میدهم را به طور رسمی گسترش دهم و علاقه بیشتری به آموزش داشتم. بدین صورت که با ایجاد یک محیط امن، برای بانوان آموزش میدهم تا بعنوان یک مروج هنر، هر جا که امکان باشد برای خودشان شغلی دست و پا کرده و با روانه کردن محصولات خود به بازار، از این راه برای خود کسب درآمد کرده و وابسته دیگران نباشند.
امروزه اکثر هنرمندان درآمدشان نسبت به واسطهها که از فروش صنایع دستی بدست میآید خیلی کمتر است در واقع سود اصلی از هنر به جیب واسطهها میرود تا خود هنرمندان اما به لطف خدا و باهمت بانوان تبریزی توانسته ایم به طور غیر مستقیم برای نزدیک به 100 نفر و به صورت مستقیم در آموزشگاه عقیق و مغازه صنایع دستی که خودمان بدون کوچکترین حمایت افتتاح کردیم هم، برای 20 نفر شغل جدید ایجاد کنیم.
علاوهبر این توانسته ایم محصولات خود را به کشورهای ارمنستان، ترکیه و گرجستان صادر کنیم. عمده صادرات ما محصولات چرمی که تلفیقی از هنرهای بومی و چرم بوده و ترکیب برخی هنرها مثل ممقان دوزی است.
آموزشگاه در یک طرح حمایتی از بانوان بیسرپرست و بد سرپرست و برخی از اعضای خانواده کمیته امداد یک موقعیت مناسب برای آموزش و اشتغال آنها ایجاد کرده است.
خانم آقازاده همچنین، یکی از دلایل افزایش امروزه بیکاری را عدم تطابق بازار کار با رشته تحصیلی جوانان میداند و ادامه میدهد: علاوه بر این برخی جوانان امروزه با وجود بسترهای مناسب برای کارآفرینی و... به تنبلی روی آوردهاند و دنبال مشاغل پشت میز نشینی هستند.
امروزه ما با کمبود نیروی جدی و کاری روبرو هستیم. کشور ما با فرهنگی چندین هزار ساله دارای هنرهایی است که واقعا نیازمند احیا هستند و جوانان میتوانند با توجه به استعدادها و توانایی خود نسبت به زنده کردن این هنرها اقدام کنند.
آقازاده مشکلات حرفه خود را یادآور میشود و میگوید: یکی از مشکلات ما کمبود فرهنگ سازی در زمینه تولید و مصرف صنایع دستی در تبریز است. شهر تبریز خود پرورش دهنده هنرمند است ولی متأسفانه به بازار کالای لوکس کشورهای خارجی تبدیل شده است.
دیگر مشکل ما سنگ اندازی برخی ارگانها و سازمانها و عدم حمایت آنهاست. امروزه واردات بی رویه کالاهای لوکس تزئینی و صنایع دستی از خارج، به رقیب جدی برای صنایع دستی کشورمان تبدیل شده است.
از سوی دیگر هم از دلایل چشمگیر بودن کالاهای وارداتی، بسته بندی شکیل آنهاست که به سادگی نظر خریدار را به خود جلب میکند که ما در کشور با مسئله بسته بندی مناسب روبه رو هستیم که این مسئله نیازمند توجه جدی هنرمندان و کارآفرینان است.
او در سخن آخر هم بخش کوچکی از تجربه چندین ساله خود را در اختیارمان قرار میدهد و میگوید که زود اعتماد نکنید و از تجربه افراد دیگر استفاده کنید. چون دلایل شکست من در اوایل کارم، بیتجربگی و اعتماد زودهنگام بود. جوانان هم ضمن کار و تلاش و پشتکار جدی، با حرف مردم از حرکت باز نایستند چرا که "به قطار در حال حرکت سنگ میزنند نه قطاری که ایستاده است!"