نگرانی درباره هدف را فراموش کرده اما با هدف زندگی کنید

آیا می خواهید هدف خود در زندگی را پیدا کنید؟ نگرانی درباره هدف را فراموش کرده اما با هدف زندگی کنید.

ما در جامعه ای مملو از انگیزه ها زندگی می کنیم. اکنون بیش از هرزمان دیگری، در این دنیای عجیب غرق شده ایم و بیشتر اوقات صداهای مختلف در محیط اطرافمان ما را از نداهای درونی مان غافل می کند. اما در لحظات کمیابی که سکوت را تجربه می کنیم،  صدای درونی می شنویم که به ما می گوید که زندگی چیزی بیش از انباشتن ثروت، دست یابی به موفقیت های شغلی و لذت بردن از لحظه هاست و زندگی معنا، مفهوم و هدف عمیق تری دارد.

اما چگونه می توان هدف زندگی را یافت؟ مردم همیشه در تاریکی به دنبال کلیدی برای بازکردن قفل دریچه رضایت و خوشنودی و خوشحالی هستند اما آنها هرگز آنرا پیدا نمی کنند. می دانید چرا؟ چون آنها مسیر را اشتباه می روند.

به چهار توصیه که در ادامه می آیند، توجه کنید و سعی کنید که آنها را در زندگی روزانه خود بکار بندید:

1)نگرانی درباره هدف را متوقف سازید و با آن زندگی کنید .

شاید این جمله چندان منطقی به نظر نرسد، اما اگر می خواهید هدف خود از زندگی را بیابید، اولین قدم آن است که نگرانی درباره هدف و جست و جوی آنرا متوقف کنید. فکر بیش از حد درباره اینکه چرا الان در این نقطه از زندگی هستید را متوقف سازید. بدین دلیل که  شما هرگز جواب این سؤال را نمی یابید. ممکن است تعدادی نشانه درباره موقعیت فعلی خود را بفهمید اما شاید دانش جامع درباره چرایی موقعیت کنونی شما در زندگی به عوامل متعددی مربوط شود .

ممکن است از خود بپرسید که آیا پرسیدن این سؤال که هدف من چیست به من کمک می کند که به سطوح بالاتری از موفقیت برسم؟ اما مشکل اینجاست که هدف زندگی زمانی معنا و مفهوم پیدا می کند که ما بجای فکر کردن به خودمان به دیگران فکر کنیم.

2)از خود بپرسید: " برای انجام چه کاری به من نیاز هست؟"

به جای مشغول نمودن فکرتان درباره اینکه به چه چیزی نیاز دارید و یا چه می خواهید، از خود بپرسید که " برای انجام چه اموری به من نیاز هست؟"

اگر می خواهید که در این جهان تغییری ایجاد کنید، به آنچه باعث انگیزش شما می شود فکر کنید. آیا می خواهید که به فردی قهرمان تبدیل شوید؟ سرنوشت شما به بیراهه رفتن خواهد بود. مسئله این نیست که شما به چه چیزی نیاز دارید، بلکه مسأله این است که شما جهت انجام چه اموری مورد نیاز دیگران هستید؟

خبر خوب اینکه لازم نیست که  به جست وجو در دوردست ها بپردازید؟ فرصت ها روبروی شما قرار دارند- با دوستان، آشنایان و یا محیط اطراف خود شروع کنید. افرادی که به کمک شما نیاز دارند. از آنها بپرسید که چه کاری می توانید برای آنها انجام دهید؟ به عبارت بهتراستعدادها و علایق خود را بشناسید و در راستای آنها به دیگران کمک کنید.

3) اقدام عملیاتی انجام دهید.

اهداف شما به استعدادهای شما وابسته است، اما شما صرفاً با فکر کردن به اهداف نمی توانید به آنها دست یابید. شما تنها با گوش دادن به نداهای درونی الهام بخش نمی توانید هدف خود را بیابید. شما هدفتان را درعمل می یابید. درست مثل ورزش کردن، شما بایستی از یک نقطه شروع کنید.فرصتی را فراهم آورید تا به همکاری برای انجام کاری بپردازید، برای انجام آن داوطلب شوید، کسب و کاری را راه بیندازید و یا  مسئولیت های بیشتری برعهده بگیرید. بدون داشتن برنامه عملیاتی پایدار و مشخص، اشتیاق خود را ازدست خواهید داد و احساس پوچی و شکست خواهید نمود.لازم نیست که حتماً کاری بزرگ انجام دهید، کافی است که شروع به کار کنید.

4)موقعیت فعلی خود را مورد بازبینی قرار دهید.

اگر خود را نشناسید، نمی دانید در کجا ایستاده اید. هرشب، کارهایی که در طول روز انجام داده اید را مرور کنید و از خود بپرسید: آیا از زمان خود به بهترین شکل استفاده نمودم؟ آیا می توانم کارهای بیشتری انجام دهم؟ آیا کارهای خیلی زیادی انجام دادم و آیا می توانم آنهارا به کسی واگذار کنم یا باید خودم آنها را انجام دهم؟

در حقیقت، شما فقط یک هدف ندارید، بلکه هدف های زیادی دارید. همچنانکه تکامل پیدا می کنید، هدف شما هم رشد پیدا می کند. وقتی 15 ساله بودید، هدفتان به مدرسه، دوستان و خانواده محدود می شد. در 35 سالگی، هدف شما به همسر یا فرزندتان تغییر می یابد. وقتی که زندگی می کنید و از خود می پرسید برای انجام چه کاری به شما نیاز هست، شما رشد می کنید، تغییر می یابید و تکامل پیدا می کنید. به مرور زمان، در مورد هدف منحصر بفرد خود بینش پیدا می کنید و آگاهی بیشتری درباره کارهایی که می توانید به خوبی انجام دهید، کسب می کنید. و در نهایت با داشتن هدف از فرصت زندگی خود برای کمک به دیگران و داشتن زندگی باارزش تر استفاده خواهید نمود.

برگرفته از سایت entrepreneur