یکی از نیازهای مهم حالحاضر اکوسیستم استارتآپی ایران، جذب سرمایه است. در مورد سرمایهگذاران فعلی اکوسیستم، چند نکته را میتوان مطرح کرد؛ نخست اینکه بعضی از سرمایهگذاران این بخش، سرمایهگذارهای شبهدولتی هستند که هرچند در ظاهر دولتی بهنظر نمیآیند، اما شرکتهای اقماری دولتی بوده که در صورت سرمایهگذاری روی استارتآپها، عمدتا درصد سهام قابلتوجهی از سهام استارتآپها را دریافت میکنند. در نتیجه صاحبان اصلی استارتآپها که بیزینس مذکور بر اساس استراتژی آنها شکل گرفته است، به نوعی محوریت خود را در کسبوکارشان از دست میدهند.
همچنین این سرمایهگذاران شبهدولتی، تفکر دولتی خود را نیز به ساختار استارتآپ وارد میکنند و حتی در مواردی، منجر به شکست این کسبوکارها نیز میشوند، چراکه آنها مفهوم تحول دیجیتال را کاملا درک نکرده و با مدلهای کسب وکار امروزی و سبک کاری استارتآپها آشنا نیستند. بنابراین تلاش میکنند افکار سنتی و غیرچابک خود را به سیستمهای استارتآپی وارد کنند و در این صورت به چابکی استارتآپها صدمه میزنند.
دسته دیگر سرمایهگذاران استارتآپها، صندوقهای خطرپذیر هستند که یا روی استارتآپها سرمایهگذاری میکنند یا به آنها تسهیلات ارائه میدهند ولی در عمل یا استارتآپ را خریداری میکنند یا ریسک واقعی آن را قبول نمیکنند. این مساله درحالی است که بیش از ۹۰درصد از ایدههای استارتآپی در سطح جهان منجر به شکست میشوند. این صندوقهای خطرپذیر، با نپذیرفتن ریسک استارتآپها، عملا به صاحبان آنها آسیب وارد میکنند.
بهنظر میرسد در فرآیند جذب سرمایه برای استارتآپها باید بهدنبال راهحل سومی باشیم؛ درحالحاضر پیشکسوتان کارآفرینی از بخش سنتی کسبوکارها که محصولاتشان مطابق با تکنولوژی روز نبوده و گاه با کسادی بازار مواجه هستند، گزینههای قابلتوجهی برای سرمایهگذاری روی استارتآپها بهشمار میروند.
این کارآفرینان قدیمی چون کسبوکارشان رونق سابق را ندارد، سرمایههای خود را به حوزههایی چون بازار مسکن، بازار طلا و جواهر و... بردهاند.
بهنظر میرسد این گروه بهترین گزینه برای سرمایهگذاری روی استارتآپها محسوب میشوند. چون چنین افرادی قبلا مسیر کارآفرینی را طی کردهاند؛ بنابراین معنا و مفهوم ریسکپذیری و شکست را میدانند و شرایط صاحبان ایده و بنیانگذاران استارتآپی را هضم میکنند. آنها همچنین درک درستی از شرایط فعلی کشور داشته و در صورت شکست استارتآپها، نه تنها امکان تامین سرمایه موردنیاز آنها را دارند بلکه بهواسطه سالها حضور در بازار و اعتباری که کسب کردهاند، تسهیلات دیگری را که به پشتوانه ارزشهای معنوی بیزینسشان بهدست آوردهاند نیز به استارتآپها تزریق میکنند و در نتیجه میتوانند شرکای تجاری خوبی باشند.
اما از آنجا که هنوز فضای استارتآپی و معنای استارتآپها برای این دسته از سرمایهداران به خوبی مشخص و روشن نیست، در این میان نقش اتاق بازرگانی پررنگ است؛ به این صورت که اتاق میتواند در مقام یک واسطه عمل کرده و با تشکیل مداوم جلسات B۲B، این امکان را برای جوانان فراهم کند که طرحهای خود را ارائه دهند و کارآفرینان پیشکسوت کشور نیز مخاطب ارائهها قرار گرفته و با توجه به صنعتی که در آن فعالیت میکنند، این طرحها را انتخاب کرده و روی آنها سرمایهگذاری کنند و شرکتهای مشترک را تشکیل بدهند. چنین اقداماتی در میان اعضای اتاق بازرگانی مسبوق به سابقه است و نمونههای موفقی در این زمینه داریم. مانند علیرضا کلاهی و پدرام سلطانی که چنین کاری را انجام دادهاند و نتایج مثبتی هم دریافت کردهاند. پدارم سلطانی از آن دست افرادی است که با سابقه فعالیت در حوزه کشاورزی، به اتاق آمد و با دعوت کردن از استارتآپها و برگزاری یک جشنواره، روی استارتآپهای برتر حوزه کشاورزی سرمایهگذاری کرد یا علیرضا کلاهی نیز الان در هیاتمدیره چند استارتآپ کشور حضور دارد و در این حوزه سرمایهگذاریهایی را انجام داده است.
در واقع چنین افرادی با درک تجاری درست و شناختی که نسبت به بازار ایران دارند، به استارتآپها مشاوره داده و به آنها کمک میکنند؛ چون پول به تنهایی کمککننده نیست، بلکه ارزش بینش، روش و تجربه یک سرمایهگذار از سرمایهای که تزریق میکند، بسیار مهمتر است.
البته معاونت کسبوکارهای اتاق نیز در این زمینه وارد شده و با برگزاری جلسات B۲B، امکان حضور استارتآپها را در اتاق فراهم کرده است تا بتوانند کسبوکار یا ایدههای خود را به صاحبان سرمایه معرفی کنند. اما بهنظر من این کافی نیست، بلکه باید در اتاق بازرگانی یک دپارتمان یا بخشخاصی تعریف شود که متولی مشخصی داشته باشد. با وجود چنین بخشی، استارتآپها میتوانند طرحها و ایدههای خود را به این بخش ارائه کرده و درخواست سرمایه بکنند. انجام چنین اقدامی را در معاونت علمی ریاستجمهوری میبینیم. بعد از اینکه طرحها و ایدهها به این بخش در اتاق بازرگانی تحویل داده شد، این طرحهای استارتآپی یا تولیدی که برای رشد خود به سرمایه نیاز دارند، بررسی شده و به سرمایهگذاران ارائه شوند تا سرمایهدار با فردی که به سرمایه نیاز دارد، مرتبط شود. بهنظر میرسد برای جذب سرمایههای بخشخصوصی و تزریق این سرمایهها به اکوسیستم استارتآپی کشور، چنین اقدامی بسیار موثر خواهد بود و اتاق بازرگانی بهعنوان جایگاه افراد دارای سرمایه، نقش پررنگی در این زمینه خواهد داشت. بنابراین درحالحاضر، بهترین سرمایهگذاران برای استارتآپها، کارآفرینان پیشکسوت و صنعتگران هستند و اتاق بازرگانی میتواند این کار را در راستای فعالیتهایش قرار داده و برای تحقق آن تلاش کند.