کشور در شرایط تحریمی سختی قرار دارد. در این موقعیت یکی از منابع اصلی درآمد کشور نفت است که فروش آن با مشکل روبهرو شده است. ایران اکنون به فروش نفت نیاز دارد اما قاعدتاً به آن میزانی که نیاز داریم فروش نمیرود. بخشی از نفت در صادرات غیرنفتی مثل پتروشیمی، فرآوردههای نفتی و صنایع معدنی مثل فولاد و آلومینیوم مصرف شده و از این راه هم مقداری درآمد عاید کشور میشود اما همچنان دچار کمبود هستیم. در بخش تأمین مالی تصمیماتی که منجر به ایجاد اشتغال و رونق میشوند باید در دستور کار قرار بگیرد. باید طرحهایی را ایجاد کنیم که به کار پیمانکاران و سازندگان کمک شود و کارگران به سر کار برگردند و اشتغال و رونق نسبی ایجاد شود. در این شرایط طبیعتاً تأمین مالی طرحها و پروژهها یکی از مسائل اساسی است که بخشهای زیادی از آن نیز بخشهای دولتی است مثل پالایشگاهها، طرحهای بالادستی نفت و پروژههایی شبیه اینها که باید تأمین مالی شوند و کار خود را پیش ببرند. اما مشکلی که وجود دارد در زمینه نفت خیلی معمول است که بر مبنای درآمدهای آتی سرمایهگذاری اتفاق بیفتد. اصولاً درآمدهای آتی که ایجاد میشود به تکمیل طرح و تولید و فروش موکول میشود. اینها به معنی این است که شما از درآمدهای آتی خود استفاده میکنید. در بورسهای بینالمللی هم شاهد این هستیم که معاملات آتی و پیش فروش، معاملات کاملاً معمول و متداول است بهطوری که مثلاً معاملات کاغذی و آتی نفت در بورسهای دنیا چندین برابر کل تولید نفتی دنیا است و حجم بالایی دارد. وقتی که این کار در بورسهای بینالمللی چاپ نمیشود طبیعتاً یک نقش اقتصادی است که جمعآوری سرمایهها و سرمایهگذاری، تولید و مولد را در پی دارد و ایجاد رونق اقتصادی میکند. طبیعتاً در شرایط اقتصادی میتوانیم این کار را انجام دهیم ضمن اینکه اگر دولت مجری این طرح باشد به عنوان کارگزار در بورس حاضر میشود. بورس ایران شروع میکند به تمرین مسیری که بورسهای دنیا پیمودهاند و وارد بازارهای نفتی و بازارهای آینده میشود و خود این نقش میتواند منجر به توسعه اقتصادی شود. اما نگرانیهایی هم ممکن است وجود داشته باشد. یکی اینکه تحریمهای ما خیلی بیشتر از آنچه که فکرش را بکنیم طول بکشد که ارزیابی من این نیست. با توجه به تحولات و انتخاباتی که قرار است در امریکا اتفاق بیفتد و این تحولات درازمدت نیست و ما یک دوره ۲ و ۳ ساله را برای طرحها در نظر بگیریم و تأمین مالی کنیم.
میتوانیم از درآمدهای آتی نفت استفاده کنیم و اوراق بهادار را برای فروش داخلی بگذاریم و در بازار فروش قرار دهیم. نگرانی دومی که ممکن است وجود داشته باشد این است که بودجهای که میگیریم در چه مسیری مصرف میشود؟ آنچه مسلم است نباید صرف هزینههای جاری شود. باید فرمولی طراحی شود که درآمد در بخشهای مولد و طرحهای تولیدی هزینه شود. طرحهایی که زودبازده هستند، طرحهایی که اولویت دارند مانند طرحهای پالایشگاهها که به نظر میرسد برای کشور درآمدزاست و کشور را به تولید و درآمد میرسانند. اگر نتوانیم این کار را انجام دهیم طبیعتاً در بخش گاز با مشکل مواجه میشویم. این نگرانی باید رفع شود و طرحهایی که دولت ارائه میدهد باید به گونهای اجرا شود که از نگرانیها بکاهد و علاوه بر آن اطمینان حاصل شود که میتوانیم به درآمد تضمینی برسیم، برای بازپرداخت هزینهها و تعهداتی که در قبال خریداران این اوراق داریم. همچنین ممکن است این نگرانی وجود داشته باشد که برخی طرحها را گاهی اوقات بد اجرا میکنیم، بنابراین اجرای طرح خیلی مهم است که با دقت، نظارت و حوصله، با همفکری و همدلی با موفقیت تام و در همان چارچوبهای حقوق قانونی که وجود دارد، صورت بگیرد و انجام شود. توصیه میشود که پروژههای بالادستی نفت و پالایشگاهها و جمعآوری گازهای سوزان که امروز در حال سوخت و از بین رفتن و ایجاد آلودگی هواست، میتواند به طرحهای سوخت تراکم و طرحهایی مثل نیروگاه کوچک و منطقهای تبدیل شود و برای این اولویت وضعیتی مشخص تعریف کنیم، طرحهایی که زودبازده هستند جزو اولویتها قرار بگیرند و از شرکتهایی که تولیدی هستند حمایت مالی کنیم.
از سوی دیگر باید اعتماد مردم را که به خاطر عملکرد نادرست برخی مسئولان که در سالهای گذشته سست شده، با ضمانت نفت تقویت کنیم. باید کف قیمت تضمین شود مثلاً اگر قیمت یک بشکه نفت ۸۰۰ هزار تومان باشد و فردی آن را بخرد باید به فرد گفته شود که این ۸۰۰ هزار تومان را برای همیشه دارد چه قیمت بالا رود و یا پایین بیاید. این موضوع اطمینان ایجاد میکند. همچنین باید سود حاصل از افزایش قیمت پرداخت شود. درواقع مدل پرداخت سود باید طوری باشد که مردم را به سرمایهگذاری تشویق کند. همچنین پروژهها باید فرصت تنفس داشته باشند که تولید درآمد کنند و اگر فردی بخواهد بعد از یک سال سرمایه خود را پس بگیرد ۶۰ درصد و اگر بعد از دو سال سرمایهاش را بخواهد ۸۰ درصد و بعد از سه سال میتواند پول خود را کامل پس بگیرد یعنی برای سود هم مشوق بگذاریم. البته که هماکنون در بازار نفت حداقل قیمتها جاری است اما پیشبینی میشود با شروع فصل زمستان قیمتها افزایش یابد و با فروکش کردن کرونا و رشد اقتصادی که تا حدودی به دنیا برمیگردد، تقاضا بالا میرود پس طبیعتاً قیمتها هم افزایش مییابد. بنابراین دیدگاهها و چشماندازی که از نفت وجود دارد نشان میدهد که قیمتها روبه افزایش خواهد بود کما اینکه در گذشته ما برای قیمت هر بشکه نفت از ۱۶ دلار به ۴۰ دلار رسیدیم و این رقم میتواند به قیمتهای بالاتر برسد خصوصاً اینکه قدرتهای نفتی دنیا مثل امریکا به قیمتهای بالای ۶۰ دلار احتیاج دارند و میخواهند قیمتها به این میزان برسد چون اگر به آن سمت نرود صنعت نفت شان آسیب میبیند. بنابراین میشود پیشبینی کرد که قیمتها بالا میرود و این را باید به مردم هم گفت تا سرمایههای خود را بیاورند و این حجم عظیم نقدینگی که در زمینههای مختلف وجود دارد جمعآوری و در بخشهای مولد سرمایهگذاری شود.