گاهی به این فکر می کنم که چرا باید کتاب بخوانم؟ هر کتاب تجربه ی زیستن سالیان عمر انسان است. خاطرم هست در یکی از کتاب های درسی جمله جالبی بود که می گفت: «انسان در حصار زمان و مکان محدود است».
با این جمله موافقید؟
واقعیت این است که یک نفر نمی تواند در چندین رشته تحصیل کند و در همه آنها نیز متخصص باشد، هر چند در طول تاریخ نوابغی چون دکتر حسابی چندین رشته را خوانده‌اند که در همه ی آنها هم متخصص بودند اما این موارد همگی از استثناها هستند. بسیاری از امور را نمی توان بدون پرداخت هزینه ی گزاف عمر تجربه کرد. برنده کسی است که با خواندن کتابهای مختلف، تجربه ی سالها و شاید قرنها زندگی افراد مختلف را کسب کند.
وقتی به این فکر می کنم که تجربه های غول های کارآفرینی، نجوم، پزشکی، عکاسی و رشته های بسیار دیگر را می توانم تنها در چندین صفحه و با صرف تنها چند روز بدست آورم حسی دارم وصف ناشدنی. وقتی کتاب افراد مختلف را می خوانم گویی چند زندگی را تجربه می کنم.
یک بار در نقش یک کارآفرین جهانی چون بیل گیتس فراز و فرود های بنا کردن یک کسب و کار را لمس می کنم و روزی دیگر با خواندن کتاب «نگین عشق» با مرد بی نظیر قرن، «پروفسور محمود حسابی» در اوج فقر مالی به لبنان کوچ می کنم اما در بزرگسالی خدماتی به کشورم ارائه می کنم که بی مثال است و تکرار نشدنی.
کتاب خواندن تنها یک سبک زندگی شخصی یا سرگرمی روزانه نیست بلکه می تواند به یکی از مهم ترین عوامل موفقیت فرد در شغل و تحصیل تبدیل شود. حتما می پرسید چگونه؟
بیایید چند مورد از اثرات «مطالعه شخصی» را با هم ببینیم:
اعتماد به نفس و خودباوری:
اگر اهل مطالعه باشی «اعتماد به نفست بالا می رود» در نتیجه در مصاحبه های شغلی، در جلسات کاری و در کلاس های دانشگاه و دوره های آموزشی با اطمینان خاطر بیشتری اظهار نظر می کنی، قبول مسئولیت می کنی و در یک کلام بهتر می توانی توانایی خودت را نشان بدهی.
معلوم نیست فرصت های ترقی چه زمانی پیش روی ما قرار می گیرند همان فرصت هایی که وقتی افراد به موقع از آن استفاده می کنند آن را «شانس» تلقی می کنیم. اگر به موقع بتوانی قابلیت های خودت را به استادت در دانشگاه، به مدیر و سرپرستت در محل کار نشان بدهی ممکن است وارد یک پروژه شده و از آن به عنوان رزومه خودت بهره ببری.
مثال های بسیاری وجود دارد از افرادی که با وجود داشتن هوش بالا اما به دلیل اینکه نتوانستند آنگونه که شایسته است توانایی های خود را نشان دهند نسبت به هم قطارانی که از هوش پایین تری برخوردارند به رشد و موفقیت کمتری در تحصیل و شغل نائل شده اند. بنابراین در هر جایگاه و رشته ای که فعالیت می کنید «اعتماد به نفس و خودباوری» برای شما حکم دو نیروی پیش برنده را خواهند داشت.
تعامل و مشارکت بهتر در تیم های کاری و دانشگاهی:
اگر اهل مطالعه به خصوص کتاب های خودشناسی، روانشناسی و مواردی از این دست باشید به مرور با تیپ های شخصیتی، نقاط ضعف و قوت شخصیت خودتان آشنا می شوید. بنابراین در حل تعارضات بهتر عمل می کنید. لازمه کار تیمی موفق همدلی و همراهی است اگر با آموزه های روانشناسی و خودشناسی آشنا باشید هم تیمی های خود را در شرایط مختلف درک می کنید و عکس العمل های مناسب تری در گروه خواهید داشت.
در شغل خود خلاق و نوآور خواهید بود:
اگر در رشته تحصیلی و شغلی خود مطالعه داشته باشید با موضوعات جدید رشته خود آشنا خواهید شد و از فعالیت هایی که در سطح جهان در این رشته ها در حال انجام است مطلع می شوید.
به روز بودن اطلاعات شما در حیطه ای که در آن تحصیل یا فعالیت دارید برای شما یک مزیت رقابتی محسوب می شود. چرا که در حال حاضر آمار فارغ التحصیلان دارای مدرک دانشگاهی بیش از نیازهای شغلی بازار کار است بنابراین در صورت آگاهی از موضوعات جدید رشته خود می توانید در هر سمتی که هستید ایده های نواورانه را زودتر از دیگران پیدا کنید و به جرگه کارآفرینان سازمانی بپیوندید.
در دانشگاه، افرادی که مطالعه دارند موضوعات به روزتر و کاربردی تری متناسب با علاقه مندی و توانمندی های خود برای رساله و پایان نامه و تحقیقات خود انتخاب می کنند و موارد بسیاری وجود دارد که فارغ التحصیلان با تحقیق در موضوعات کاربردی و مورد نیاز جامعه توانستند به کمک رساله خود به بازار کار بپیوندند.
گسترش دایره لغات:
مطالعه، دایره لغات شما را وسعت می دهد بنابراین در جلسات و مصاحبه های کاری، می توانید تخصصی تر صحبت کنید.
می توانم کتاب نخوانم و این فرصت مغتنم اما رایگان را از خود بگیرم، انتخاب با من است.
حال که به اثرات این عادت نیک پی بردیم چطور مطالعه کنیم؟
برای پاسخ به این سوال در مطلب بعدی با عنوان «چه بخوانم و چگونه مطالعه کنم؟» با ما همراه باشید.
نویسنده: سکینه حجازی فر (کارشناس ارشد کارآفرینی)