به عقیده فیلیپ کاتلر، «هوش بازاریابی»، اطلاعات مناسب و به موقع در ارتباط با بازار است که برای سازمانها بسیار حیاتی است.
هوش بازاریابی به معنای مهارت سازمان در پردازش، تفسیر و توزیع اطلاعات در بازار یا محیط است که منجر به تسهیل هماهنگی بین بخشی و پاسخگویی سریع به تغییرات می شود. هوش بازاریابی به عنوان یک فعالیت تخصصی در تحقیقات بازاریابی عنوان شده است.
با این وجود، هوش بازاریابی به عنوان یک حوزه مجزا توسعه یافته است و فعالیت های موجود در آن برای کلیه فعالیت های تجاری مناسب هستند. محققی به نام «اسمیت» در تعریفی دیگر، هوش بازاریابی را به عنوان فرآیند جمع آوری اطلاعات در حوزه کسب و کار و در نتیجه قادر ساختن مسئولین سازمان برای اتخاذ تصمیمات موثر تعریف کرده است. از این رو چنین فرآیندی با ارائه اطلاعات دقیقتر شامل درک بهتر فرصت های موجود در بازار و آنچه که در بازار رخ می دهد، به سازمان کمک میکند.
هوش نه تنها قابلیت فردی بلکه قابلیت سازمانی است که از محیط سازمان کسب می شود و آمیخته ای از سه مقوله فرد، سازمان و محیط است. با توجه به مفهومی که در واژه هوش وجود دارد هوش بازاریابی یک توانایی در فرد یا سازمان است که به مدیران ارشد برای دستیابی به راهبردها، برنامه، هدف یا حتی چشم انداز سازمان کمک شایانی می کند.
زیرساخت های هوش بازاریابی مانند سوابق داخلی، اطلاعات فروش رقبا، فرصتهای بازار، تهدیدها و نقاط ضعف رقبا تاثیر مثبت و چشمگیری بر مزیت رقابتی کسب و کار دارند.
مانند تمام فعالیت ها و مفاهیم مدیریتی، این فعالیت نیز باید توسط افرادی ماهر و متخصص انجام شود. افرادی که نه تنها باید دارای تخصص و مهارت های خاص بازاریابی باشند بلکه باید دارای ویژگی های فردی خلاقانه برای اجرای موفقیت آمیز این سیستم نیز باشند.
خلاقیت فردی که منجر به خلاقیت سازمانی می شود عامل موثری در تقویت و رشد انواع هوش در تجارت است. بر همین اساس خلاق بودن در محیط کسب و کار متغیر رقابتی و یک ضرورت است.
خلاقیت افراد یکی از موثرترین راه ها در کسب مزیت رقابتی در بازار است. این بدان معناست که سازمان و افراد خلاق آن می توانند تاثیر مثبتی در به وجود آوردن هوش بازاریابی آن سازمان داشته باشند.
هوش ذاتی افراد در تقویت هوش بازاریابی، تاثیر بسزایی دارد. به نحوی که در فعالیت های بازاریابی افراد با ضریب هوشی بالا بسیار ماهرانه تر و خلاقانه تر عمل خواهند کرد. افراد با هوش ذاتی و هوش هیجانی بالاتر، قادر به دریافت اطلاعات بیشتری از بازار هستند و به راحتی آن اطلاعات را تجزیه و تحلیل می نمایند.
اطلاعات بدست آمده از «هوش بازاریابی» چه ویژگی هایی باید داشته باشد؟
1.مرتبط بودن: برای تصمیم گیرندگان اصلی اطلاعات مهم مربوط به موقعیت را بدهد و از ارائه اطلاعات نامرتبط و اطلاعاتی که اهمیت کمی دارند اجتناب کند.
2.قابل استفاده بودن: در قالبی مناسب، قابل درک و قابل استفاده برای مدیران باشد تا در آنها انگیزه لازم را ایجاد کند و اطلاعات را به گونه ای ارائه کند تا مدیران مختلف قادر به استفاده از آن در حوزه های مختلف باشند.
3.زمان بندی: در زمان مناسب به دست گیرنده برسد تا بتواند تصمیمات موثر اتخاذ کند. همچنین امنیت آن باید مدنظر باشد به این معنی که اطلاعات حاصل از سیستم هوش بازاریابی به دست رقبا و افراد خارج از سازمان نیفتد.
4.صحت و دقت: واقعا صحیح باشد، تجزیه و تحلیل ها بدرستی و با دقت و یا توجه به جوانب مختلف انجام شده باشد، گیرنده اطلاعات باید به فرستنده، اطلاعات اعتماد داشته باشد و نهایتا بالاترین کیفیت را داشته باشد.
5.کامل بودن: حتی الامکان شامل تمام رویدادها و حالات ممکن باشد به طور صحیح تحلیل شود و برای تصمیم گیرنده واضح و روشن باشد.
6.همسو بودن با اهداف: بدون گرایش و انحراف باشد. دیدگاه شخصی باید به عنوان نظر شخصی مشخص شود و بر اهداف سازمانی متمرکز باشد.
بیشتر بخوانید: اهميت و کاربرد هوش بازاريابی چیست؟
نویسنده: سکینه حجازی فر (کارشناس ارشد کارآفرینی)