امروز دومین شرکت در بازار شرکتهای کوچک و متوسط فرابورس ایران به نام شرکت گز سکه عرضه اولیه میشود تا در کمتر از یک ماه از زمان راهاندازی رسمی این بازار که هشت شرکت نیز در آن پذیرش شده اند، شاهد تقویت و توسعه بازار SME و افزایش نقش آن در تامین مالی بنگاههای اقتصادی اعم از کوچک، متوسط و دانشبنیان باشیم.
امروزه بسیاری از کشورها به درستی دریافتهاند که تکیه صرف به بنگاههای اقتصادی کلان برای نیل به جایگاهی والا کافی نیست و اقتصاد بسیاری از کشورهای توسعه یافته بر پایه واحدهای کوچک و متوسط میچرخد.
شرکتهای کوچک و متوسط با ایفای نقش کلیدی در اقتصاد کشورها از نظر ساختار متفاوت اشتغال، کم تر در برابر شوکهای اقتصادی آسیب پذیرند و به دلیل انگیزههای کارآفرینی و نوآوری بیشتر، موجب رشد فعالیتهای مولد اقتصادی و توسعه فناوری میشوند. ملاحظه آمار و ارقام مربوط به عملکرد این بنگاههای کوچک و متوسط SMEها در کشورهای توسعه یافته و صنعتی نظیر ژاپن، ایالات متحده آمریکا، آلمان و اقتصادهای نوظهوری مانند هند، کره جنوبی و چین حکایت از آن دارد که بخش عمدهای از تولید ناخالص داخلی این کشورها به مدد فعالیت شرکتهای کوچک و متوسط حاصل میشود.
مطالعه انواع روشهای تامین مالی شرکتهای کوچک و متوسط نشانگر آن است که روش تامین مالی مبتنی بر سرمایه نسبت به روش مبتنی بر بدهی با شرایط موجود داخلی سازگارتر است و مزایای بیشتری به همراه دارد؛ بهویژه آنکه تامین مالی از طریق بازار سرمایه نیازی به پرداخت وثیقههای سنگین و نرخهای سود بالا ندارد و اغلب بدون هزینه صورت میگیرد. شرکتهای کوچک و متوسط اقتصادی فعال در ایران سالهاست که برای تامین مالی از طریق شبکه بانکی اقدام میکنند؛ با این حال، جریان اعطای تسهیلات به این واحدها روان نشده و بر پیچیدگیهای آن افزوده شده است. البته نکته شایان توجه در این زمینه مکملبودن بازار پول و سرمایه است و اینکه هر بنگاه به هر دو روش برای تامین مالی نیازمند است. بر این اساس برای آنکه این دو بازار همسو با هم به هدف تامین مالی شرکتهای SME جامه عمل بپوشانند ضروری است برای شرکتهای کوچک و متوسطی که در بازار سرمایه پذیرش میشوند، مزیتسازیهای لازم در بازار پول نیز صورت گیرد.
هم اکنون بیش از 90 درصد از شرکتهای ثبتشده در کشور را شرکتهای کوچک و متوسط تشکیل میدهند، اما با وجود این، سهم این بنگاهها در تولید ناخالص داخلی بسیار کمتر از ظرفیت آنهاست. یکی از علل این امر را میتوان به فقدان سازوکار هدایت منابع مالی به سمت شرکتهای کوچک و متوسط نسبت داد؛ از همین رو و بنا به وجود تعداد زیاد این شرکتها و اهمیتشان در چرخه اقتصاد کشور، تصمیم به شکلگیری بازاری در فرابورس ایران با عنوان «بازار شرکتهای کوچک و متوسط» گرفته شد. این حرکت نو به عنوان فرایندی برای شارژ مالی SMEها از مسیر بازار سرمایه به تازگی در کشور آغاز شده است و با ایجاد چنین بازار مجزایی، نقدینگی این شرکتها با سرعت بیشتر و هزینه بسیار کمتری تامین میشود. حرکت به سمت تامین مالی بازارمحور که تا کنون امکان آن برای شرکتهای کوچک و متوسط وجود داشت میتواند تحولی در وضعیت این شرکتها رقم بزند و در صورت اختصاص زمان کافی برای رشد و توسعه این بازار قطعا در آینده با بازاری کارامد با ویژگیهای منحصر به فرد و شرکتهایی در مسیر رشد اقتصادی مواجه خواهیم شد. با پذیرفت اقداماتی از این دست در مراحل ابتدایی نیاز به حمایت و زمان دارد و اگر بدانیم که در آغاز راه قرار داریم فرصت بلوغ بازار شرکتهای کوچک و متوسط را نیز فراهم خواهیم کرد.
از آنجا که شرکتهای کوچک و متوسط دارای تعریف واحدی نیست، تعاریف نسبی از آن ارائه شده که گاه بر اساس تعداد کارکنان و در مواردی نیز با توجه به میزان سرمایه اولیه و یا میزان فروش و درآمد تعریف میشود. اما در دستورالعمل بازار SME فرابورس ایران، شرکتهای دانشبنیان و شرکتهای کوچک و متوسطی در صورتی که مجموع حقوق صاحبان سهام آنها از 100 میلیون تا 50 میلیارد تومان باشد قابلیت پذیرش در این بازار را دارند.
خلائی که پیش از این در بازار سرمایه حس میشد خلأ حضور شرکتهای کوچک و متوسط در آن بود و به دلیل کمبودن تعداد سهام این شرکتها و به واسطه محدودیت ذاتی بازار سرمایه، معامله سهام آنها در یک بازار بزرگتر با وجود اینکه این شرکتها پتانسیل زیادی برای توسعه دارا هستند و به دلیل انعطافپذیری بالا، قابلیت سازگاری با فناوریهای نوین را دارند، ممکن نبود. ورود این شرکتهای با سرمایه محدودتر اما مقید به شفافیت و دارای چشمانداز سودآوری به بازار سرمایه و به طور مشخص فرابورس ایران، آنها را از مزایایی مانند معرفی شرکت به اقشار مختلف جامعه، تامین مالی، برخورداری از معافیت مالیاتی، شفافیت اطلاعاتی و سهولت ارتقا به بازارهای بالاتر بهرهمند میسازد که آغاز راهی برای توسعه آنهاست.
بی تردید گشایش این بازار در فرابورس ایران به تنهایی امکانپذیر نبود اما در ادامه این مسیر نیز بدون ایجاد مشوقهایی برای شرکتهایی که قصد شفافشدن را دارند میسر نخواهد بود. هزینه شفافیت و شفافشدن شرکتها باید در بستر اقتصادی کشور و با کمک سایر ارگانها کاهش پیدا کند تا اقبال شرکتها به این بازار و تامین مالی بازارمحور افزایش یابد. شفافیت، خط قرمز بازار سرمایه و به تبع آن فرابورس ایران است که باید نهادهای متولی، اقداماتی را در دستور کار قرار دهند تا هزینههای شفاف نبودن برای شرکتها آنقدر زیاد شود که به سمت ساختارهای روشن و بدون ابهام حرکت کنند. این بازار جدید با این حجم از مخاطب (تعداد بسیار زیاد شرکتهای کوچک و متوسط در کشور) قطعا با حمایت و همراهی بسیاری از نهادها و سازمانها اقتصادی رونق خواهد گرفت و شاید بتوان شرایطی فراهم کرد که این بازار بسیار زودتر از آنچه تصور میشود رونق یابد.