اعتقاد بسیاری بر این است که خلاقیت، امری منحصر به فرد، درونی و دشوار بوده و فقط تعداد محدودی از افراد از آن برخوردار هستند. امروزه ما حتی دشوارترین فرایندها را میتوانیم تجزیه و تحلیل و درک کنیم. این تجزیه و تحلیلها به ما نشان میدهد، ذهنیتها و رفتارهای خاصی وجود دارند که هر کسی میتواند از آنها برای رسیدن به نتیجهای مطلوب استفاده کند. در اغلب افراد خلاق رفتارها و ذهنیتهای مشترک بسیاری وجود دارد. در ادامه مطلب شش رفتار بنیادین افراد خلاق را با هم مرور میکنیم.
شش رفتار بنیادین افراد بسیار خلاق:
1 . ایدهها را هنرمندانه کشف کنید.
حقیقت این است که فردی خلاق و مشتاق، ابتدا باید ایدهها را تشخیص دهد. ما باید یاد بگیریم که تمام کارهای خلاقانه بر اساس کارهای قبلی انجام میشوند. هیچچیزی بهطور کامل، اصیل و ابتکاری نیست. فرد باید این را درک کند که ایده و الهام هر کاری، ممکن است یکباره از منابع مختلفی به ذهنش برسد. هر ایدهی جدید، فقط ترکیبی از ایدههای قبلی است.
هنرمند خوب، تا جایی که میتواند از سبک دیگران تقلید میکند، بخشهایی از کارهای دیگران را انتخاب کرده و آنها را با کار خودش ادغام میکند و این کار را آنقدر خوب انجام میدهد که کار جدید، با اینکه اصالت اولیه را ندارد ولی منحصر به فرد بوده و مختص خودش است.
2 . همواره در حال جستجو باشید.
برای اینکه بدانید چیزی ارزش تقلید را دارد یا نه، باید در جاهای مناسب بهدنبال تقلید باشید. ورودیها، خروجیها را تسهیل میکنند. بهعبارت دیگر کیفیت اطلاعات مورد استفاده، کیفیت کار تولیدشده را تعیین میکند. در این دنیای پر از نویز و اختلال، یافتن بهترین ایده اغلب دشوار است. البته روشهایی برای این کار وجود دارد. یک روش، روش شاخهای یا انشعاب است که برای بررسی تغییرات یک ایده مفید است. این روش بدین صورت است: متفکری را در نظر بگیرید. درمورد هرآنچه که درباره آن متفکر وجود دارد مطالعه کنید تا اطلاعات بیشتری به دست آورید. سپس سه نفر را که این متفکر عاشق آنهاست بیابید و سعی کنید همه چیز را در مورد آنها بفهمید. این کار را تا جایی که میتوانید تکرار کنید. تا جایی که میتوانید شاخههای این درخت را گسترش داده و از درخت بالا بروید.
این روش، تنها روش غربال ایدههای ارزشمند نیست. معمولا چیزی اصالت دارد که قبلا هرگز مشاهده نشده باشد. فقط مشاهدهی اطراف کافی نیست. فرد خلاق به طور فعالانه در هر جایی به دنبال بهترین ایده میگردد و همواره در حال جستجو است.
3 . وارد حوزههای جدید بشوید.
هر چقدر که در محل کارمان تخصص و تجربهی بیشتری کسب کنیم، به همان اندازه نگاه خاص ما نسبت به دنیا تقویت و کارایی مان بیشتر میشود، بهطوری که دیگر برای انجام کارهای حوزه تخصصی خودمان نیازی به تفکر نداریم. ولی از سوی دیگر، جنبه ی منفی آن هم این است که کمتر پذیرای ایده های جدید خواهیم بود و کمتر به تغییرات واکنش نشان می دهیم.
مثلا حضور فراگیر گوگل در دنیای امروز را در نظر بگیرید. موتورهای جستجو از مدتها پیش و قبل از گوگل وجود داشتند ولی کاربردشان محدود بود. گوگل با استفاده از رویکردی جدید، به موفقیت دست یافت و تصمیم گرفت به جای محبوبیت و شهرت، روی کیفیت تمرکز کند. انتشارات علمی و دانشگاهی، الهام بخش این تغییر بود. در دنیای دانشگاهی یا آکادمیک، فرد بهراحتی با بررسی میزان نقل قول مطلبی، می تواند کیفیت مقاله را تعیین کند. بهترین مقالات پژوهشی در بالای صفحه نشان داده می شوند. درحالی که مقالات محدودتر، به پایین صفحه یا صفحات بعدی منتقل میشوند.
راهحلهای اصلی و خلاقانه همواره با روشهای جدید و غیرضروری حاصل نمیشوند، بلکه با توسعهی برنامههای کاربردی نوآورانه میتوان به این راهحلها دست یافت. نیازی نیست مفاهیم کاملا جدیدی را در نظر بگیرید. شما میتوانید دو ایدهی کاملا متفاوت را یافته و آنها را با هم ترکیب کنید.
4 . پرکارتر باشید.
ادیسون و بسیاری از دانشمندان دیگر آزمایشهای بیوقفه و فراوانی انجام دادند که اکثر آنها هرگز موفقیتآمیز نبودند، بلکه آثاری بودند که حتی فردی عادی در خیابان هرگز نگاهی هم به آنها نمیانداخت. هیچ یک از ما نمیتوانیم دقیقا پیشبینی کنیم که کدام ایدهها موفق خواهند شد و کدامیک با شکست مواجه میشوند.
راهحل این است که آنقدر کار تولید کنیم که به ناچار یکی از آنها خوب از آب درآید. اگر در هر ده ایده، فقط یک ایده خوب باشد بدین معنی است که شما باید روی صد ایده کار کنید تا ده تا از آنها خوب از آب دربیاید. وقتی چیزی را تولید میکنید مهم نیست که چقدر خوب باشد، حتی اگر هم بد باشد تمرینی است برای ایجاد موردی بهتر.
5 . محدودیتها را بپذیرید.
موانع زیادی وجود دارند که میتوانند ما را از ایجاد یک کار خوب باز دارند. ولی جوهرهی خلاقیت این است که ما با هر چیزی که داریم کار خود را انجام دهیم. بهترین روش برای خلاقیت این است که بهراحتی محدودیتهایی را برای خودمان قائل شویم. محدودیتها دشمن ما نیستند. بسیاری از افراد خلاق با وجود محدودیتها، شاهکارهای خیلی خوبی تولید کردند و به محدودیتها توجهی نکردند.
6 . روالی برای توسعه فرایند خلاقیت ایجاد کنید.
خلاقیت بهراحتی بهدست نمیآید و اغلب فرایندی ناامیدکننده است. لازم است روالی را ایجاد کنیم که بتوانیم بهآن تکیه کنیم. خلاقیت فرایند است. سیستمی وجود دارد که فرد میتواند با استفادهی قاعدهمند از آن، ایدههای خوب تولید کند. این حوزه، محرمانه و خصوصی نیست و تنها حوزهی نبوغ محسوب میشود. صرفنظر از اینکه یک کار چقدر دشوار است، فرد باید آن کار را انجام دهد. یادتان باشد، تنها در صورتیکه سفت و سخت به کاری بچسبید و آن را با پشتکار دنبال کنید، میتوانید بهجایی برسید.
مطالب مرتبط برای مطالعه بیشتر:
خلاقیت چیست؟ همه چیز درباره خلاقیت به زبان ساده
چه تفاوتی بین خلاقیت و نوآوری وجود دارد؟
مترجم: طاهره منیری شریف (کارشناس ارشد MBA)
برگرفته از سایت medium.com