کتاب «ساختن برای ماندن»، نوشتهی «جیمزکالینز»، ترجمه ی «فضل اله امینی»، توسط انتشارات «فرا»، در «400» و در سال «1394» صفحه منتشر شده است.
چه چیزی دلیل اصلی متمایز شدن شرکت های برتر است ؟ جیم کالینز و جری پوراس در کتاب ساختن برای ماندن به دنبال پاسخ این سوال هستند. و برای یافتن پاسخ خود مطالعه جامعی را در خصوص شرکتهای برتر صورت داده و ویژگیهایی که منجر به تمایز این سازمانها از سایر شرکتهای عادی که صاحب منابع یکسانی بوده و تقریبا همزمان با هم شروع به کار کردهاند صورت دادهاند.
ساختار کتاب به این صورت میباشد که در ابتدا روش تحقیق و انتخاب شرکتهای مورد مطالعه مطرح گردیده است. اصلیترین ویژگیهایی که کالینز در خصوص شرکتهای منتخب مدنظر قرارداده است به شرح زیر است:
- قدمت شرکتها بیش از یک قرن باشد.
- نام شرکتها برای سالهای متمادی در لیست شرکتهای برتر مجله فورچون طبقهبندی شده باشد.
- چند ملیتی باشند.
- توانسته باشند که برند قوی و تصویر ذهنی ویژهای برای مخاطبان ایجاد کرده باشند.
با در نظر گرفتن موارد فوق این کتاب ۱۸ شرکت را انتخاب میکند که عبارتند از:
- تری ام (۳M)
- امریکن اکسپرس (American Express)
- بوئینگ (Boeing)
- سیتی گروپ (Citicorp)
- دیزنی (Disney)
- فورد (Ford)
- جنرال الکتریک (General Electric)
- هیولت پکارد (Hewlett Packard)
- آی بی ام (IBM)
- جانسون اند جانسون (Johnson & Johnson)
- مایوت (Marriott)
- مرک (Merck)
- موتورولا (Motorola)
- نورداستروم (Nordstrom)
- فیلیپ موریس (Philip Morris)
- پروکتر اند گمبل (Procter & Gamble)
- سونی (Sony)
- وال مارت (Wal-Mart)
پس از مشخص شدن اسامی شرکتها در فصول بعدی نحوه شکلگیری و تأثیری که هریک از این شرکتها بر جامعه و تولیدات کشور خود در وهله اول و بر شکلگیری و تغییر فرهنگها و تصورات جهانی گذاشتهاند مورد بحث قرار میگیرد. نوآوریهای هریک از شرکتها، نحوه بهرهبرداری از فرصتهای پیرامونی در عین وجود منابع یکسان و در برخی از موارد کمتر از رقبا مطرح میشوند.
کالینز و پوراس در ضمن روایت داستانهای موفقیت و رشد شرکتهای منتخب، در جای جای کتاب آنها را با همتایانشان مقایسه میکنند. به عنوان مثال آنها این سوال را مطرح میکنند که چه موضوعی باعث شد که بوئینگ از شرکت خوبی همچون مکدونالد داگلاس گوی رقابت را برباید، یا اینکه فورد چگونه با تغییر سیستم توزیع خود توانست تا به عنوان تولید کننده اول اتومبیل در ایالات متحده مطرح شود.
یکی از نکاتی که در کتاب بر آن بسیار تأکید شده است قدرت ساختن تصویر ذهنی قوی در سازمان و باور مدیران ارشد و رهبران سازمان به آن است که منجر به برتری شرکتی نظیر فیلیپ موریس و یا سونی به سایر رقبا شده است. مثال شرکت فیلیپ موریس در این مورد بسیار آموزنده میباشد، اینکه مدیران این شرکت علی رغم تصویر ذهنی همگانی موفق شدند که تصویر ذهنی بسیار قوی و غیرقابل رقابتی از این شرکت ایجاد کنند و مهمتر اینکه این تصویر ابتدا در تمامی کارکنان شرکت شکل گرفته و در گام بعدی در جلوه خارجی آن نمایان گشته.
نکتهدیگری که کالینز در کتاب ساختن برای ماندن به ما میآموزد این مسأله است که ایجاد شرکتهای برتر همیشه نیازمند داشتن رهبرهای کاریزماتیک نیست، و کارآفرینان جوان نیز میتوانند با تصمیمات بهینه و به هنگام موفق به رشد شرکت خود بشوند. کالینز در کتاب بعدی خود با عنوان بهتر از خوب بیشتر به این موضوع پرداخته است.
کتاب ساختن برای ماندن در زمان انتشار و شاید تا قبل از بحران مالی سال ۲۰۰۸ یکی از کتابهای بهروز در زمینه مدیریت به حساب میآمده که شرکتها و مثالهای مطرح شده در آن برای افراد بسیار ملموس بوده. لیکن پس از اتفاقات سال ۲۰۰۸ بسیاری از شرکتهای منتخب این کتاب با بحران مواجه شدن و دستخوش تغییرات بسیاری گشتند که از آنجمله میتوان به شرکت فلیپ موریس اشاره کرد که با کرفت فودز ادغام شده و در حال حاضر تغییر نام داده و با نام آلتریا مشغول به کار است. لیکن در مجموع فارغ از تغییر نام یا رویه شرکتهای مورد نظر و یا ظهور شرکتهای جدید، آموزههای استخراج شده از این کتاب میتواند به عنوان راهنمایی مناسب برای مدیران و کارآفرینان و همچنین دانشجویان رشته های مدیریت و کسب و کار استفاده شود.