استارتاپها پیش از زیرساختهای فیزیکی به سادهسازی زیرساختهای فنی و حقوقی نیاز دارند. این، حرف بسیاری از فعالان کسبوکارهای نوپا در کشور بوده که میگویند، از دولت نه حمایت مالی و پول نفت میخواهند، نه امکانات آنچنانی و تسهیلات بیشمار. حالا و بعد از مدتها رئیسجمهوری از نیاز استارتاپها به زیرساختهای حقوقی گفته و اینکه، «مهمتر از آمادهسازی زیرساختهای فیزیکی، دولت موظف است زیرساختهای حقوقی را فراهم کند.» حسن روحانی، روز گذشته و در بازدید از پارک فناوری پردیس، در جمع مدیران شرکتهای دانشبنیان تأکید کرده: «یک فناوری و اختراع برای به ثبت رسیدن با دهها پیچ و خم حقوقی و مقرراتی مواجه است؛ لذا دولت و مجلس باید زیرساختهای حقوقی و مقرراتی را با کمک یکدیگر بهوجود بیاورند و چنانچه این زیرساختها، آماده باشد، دانشجو و محقق میتواند در محیط مناسب به رشد و شکوفایی برسد.» یوسف قاسمی، مشاور حقوقی معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری در گفتوگو با همشهری بخشی از مهمترین مشکلات حقوقی استارتاپها را بررسی و تأکید کرد: قدیمی بودن قوانین، تلاش برای ایجاد قانون و مجوز جدید و در عین حال، ناآگاه بودن برخی افراد به این حوزه باعث مشکلات جدی برای استارتاپها شده که حتی میتواند آنها را به مرگ زودرس مبتلا کند.
ایجاد قوانین تازه
به محض اینکه از حل مشکلات استارتاپها حرفی به میان میآید، فکر میکنیم باید مقررات جدیدی وضع بکنیم چون مقرراتمان خوب نیست. ما که در حوزه حقوقی استارتاپها فعالیت کردهایم میگوییم، مشکل اصلی این است که دولت اصلا نمیتواند مقررات خوب وضع کند و طبیعتا باید روی مقرراتزدایی تمرکز کند؛ مگر در مواردی که بسیار ضروری است.
خلق مجوزهای جدید
گمان میشود کلید مشکلات در هر حوزهای اعطای مجوز جدید است. اما برعکس، ما میگوییم برای کمک به استارتاپها جز در موارد بسیار استثنایی، نباید صدور مجوزی اتفاق بیفتد و اصولا بهتر است کسی به موضوع مجوزها کاری نداشته باشد. اگر مجوزی هم نیاز است باید سادهترین مجوز یعنی ثبتنام ساده وجود داشته باشد. ثبتنام ساده در تمام دنیا نیز وجود دارد که افراد باید اطلاعات تماسشان را ثبت کنند.
مسئله داراییهای نامشهود
ممنوعیت و محدودیتهای قانونی برای تبدیل داراییهای نامشهود استارتاپها بهعنوان وثیقه بانکی و مال قابل ارائه یکی از ایرادهایی است که باعث میشود استارتاپها نتوانند برای آغاز کارشان وامی دریافت کنند؛ درصورتی که، در روال عادی و درست، این داراییهای نامشهود بهعنوان وثیقه نزد بانک گرو میماند تا صاحب ایده بتواند کارش را شروع کند.
قوانین ناقص در حوزه کار
یکی از مسائلی که استارتاپها را با کمبود نیروی جدی مواجه میکند، مسائل مربوط به قانون کار، ازجمله موضوع کارآموزی است؛ بنابر این قوانین، کارآموزی در کشور ما تقریبا برای استارتاپها بلااستفاده است؛ چون در قوانین ما کارآموز جز در موارد استثنایی به رسمیت شناخته نمیشود و حتی در موارد استثنایی نیز کارآموزی شامل استارتاپها نیست.
مشکل در ثبت شرکت
ما توصیه میکنیم هیچ استارتاپی بهعنوان شرکت با مسئولیت محدود ثبت نشود و حتما در قالب شرکت سهامی خاص باشد اما همین مورد هم برای استارتاپها ایجاد مشکل میکند. برای رفع این مشکل باید قانون تجارت را بهروزرسانی کنیم. بیشتر از 50سال از وضع این قوانین میگذرد و چالشهای اجرایی و عملی بسیاری دارد.
چالش بزرگ ثبت برند
هر استارتاپ باید حتما برند و دامنه را بهعنوان علامت تجاری ثبت کند. در غیر این صورت اگر کسی علامت و دامنه تجاریشان را ثبت کند، میتواند برای دامنه کسب و کار مشکل ایجاد کرده و بازرگانیشان را با خطر نابودی مواجه کند. از آنجایی که علامت تجاری نسبت به دامنه اولویت دارد، درصورت ثبت علامت تجاری، کسب و کار افراد بسیار راحت شکست میخورد. در عین حال، برای ثبت علامت تجاری، از افراد مجوزهایی مثل کارت بازرگانی درخواست میشود که تهیه آن برای یک فرد تازهکار در بازار بسیار دشوار و حتی غیرممکن است. با این حساب، صاحب استارتاپ با یک دوراهی روبهرو میشود؛ اگر برند را ثبت نکند، روی موضوعی سرمایهگذاری میکند که ریسک شکست بالایی دارد و در غیر این صورت اگر بخواهد برند را ثبت کند، سرمایه و مجوزی وجود ندارد که ارزش سرمایهگذاری بالایی داشته یا قابل ثبت باشد.
حفاظت ناقص از «کپیرایت»
واقعیت این است که در هیچ جایی از دنیا نمیتوانیم از ایدهها حفاظت کنیم. بنابر متن کنفرانس برن، آنچه کپیرایت از آن حفاظت میکند، ایده نیست، بلکه شکل بیان ایده است. آنچه حمایت میشود، نرمافزاری است که ایده را به مشتری ارائه میکند. مشکل اینجاست که قوانین کپیرایت ما قدیمی و مربوط به قبل از انقلاب هستند. آنهایی هم که جدید تدوین شدهاند، چندان کارآمد نیستند. برای مثال قانون حمایت از نرمافزارهای رایانهای مصوب 1379قانون خوبی نیست و ایرادهای اساسی دارد. وضع این قوانین به جای تسهیل حمایت از نرمافزارها، کار را بسیار پیچیده کرده است.
فیلترینگ بدون تخصص
فیلترینگ باید معیارهای کاملا مشخصی داشته باشد که قابل اندازهگیری باشد تا با کمک این معیارها افراد بتوانند فیلتر شدن یا نشدن را پیشبینی کنند. این در حالی است که هماکنون، معیارهای فیلتر کردن کسب و کارها مشخص نیست. مشکل بزرگتر اینکه در بسیاری از موارد کسب و کار بدون اینکه تذکر قبلی دریافت کند، فیلتر میشود. این برای کسب و کار یک اتفاق وحشتناک است. معیارها باید کمی باشند و بتوان دربارهشان شفافسازی کرد؛ ضمن اینکه قبل از فیلترینگ هر کسب و کاری باید به آن اطلاعرسانی کرد و تذکر داد. مشکل بزرگ دیگر ناآگاهی یا بیتوجهی دستاندرکاران فیلترینگ کسب و کارهاست؛ در بسیاری از موارد کسانی که فیلتر میکنند درکی از کسب و کار آنلاین ندارند و روش کار و خدمات را اشتباه درک میکنند. در بسیاری موارد، استارتاپ یک خدمت را ارائه نمیدهد بلکه کسانی را که این خدمات را ارائه میکنند، دور هم جمع میکند. با این حساب، یا به مجوز نیاز ندارد، یا به مجوزی که برخی مسئولان فیلترینگ گمان میکنند، احتیاجی نیست.