مترجم: عاطفه جولانی (کارشناس ارشد)
برگرفته از سایت www.entrepreneur.com
هوش هیجانی و سایر مهارت هایی که در حوزه مهارت های نرم قرار می گیرند، در جهان امروز، از همیشه مهم تر به نظر می رسند! تسلط بر این موارد، به شما به عنوان رهبر کمک می کند تا الهام بخش تیم خود بوده و به اهداف مالی خود برسید.
«مهارت های فردی، هوش هیجانی؛ مهارت های نرم و مهارت های انسانی! این ها در واقع لنگرهای ما روی زمین هستند، آن ها ما را به زمین متصل کرده و واقعیت را به ما یادآوری می کنند، بدون این ها مانند بادبادکی در هوا شناور خواهیم بود» .
این درحالی است که اکثر کسب و کارها، تمایل دارند تا مهارت های نرم را نادیده بگیرند و در عوض بر مهارت های سخت تمرکز کنند. به عنوان مثال، زمانیکه Linked In که مرجعی برای افراد ماهر و تحصیلکرده در سطح جهان به شمار می رود، پرتقاضاترین مهارت های سخت و نرم سال 2020 را در اوایل سال 2021، منتشر کرد، جای تعجب نبود که مهارت های سخت، تحت سلطه مهارت های کامپیوتری قرار داشتند. با شیوع بیماری کرونا در سطح جهانی و تغییر اجباری در شیوه کار کردن مردم از جمله دورکاری و کار در خانه، روند تغییر مهارت ها نیز تسریع شده است.
با این حال، مهارت های نرم همانند قهرمان های ناشناخته هستند، پنج مهارت نرم برتر در لینکداین، خلاقیت، متقاعد سازی، همکاری، سازگاری و هوش هیجانی بودند. البته برای مدیران در بخش مهارت های نرم، باید سه مورد دیگر را نیز در نظر گرفت: مدیریت زمان، داستان سرایی و آگاهی فرهنگی
به یاد داشته باشید که درک هر مهارت و نحوه تقویت آنها، در شما به نسبت رقبا، ایجاد برتری می کند.
1- خلاقیت:
یک راه خوب برای دمیدن ایده های تازه در هر کسب و کاری، نگاه به صنایع مختلف در کشورهای دیگر است! به این مسئله دقت کنید، آن ها از چه مفاهیمی استفاده می کنند که ممکن است برای صنعت شما مفید باشد؟! تیم های کوچک تشکیل دهید و طوفان های فکری را در تیم ها به راه بیندازید تا از درگیری میان افراد جلوگیری کنید، فهرستی تهیه کنید و سپس ایده های خود را در مقابل همه، ارائه دهید. این ایده ها می تواند شامل ایده های احمقانه، ایده های دیوانه وار و هر چیز دیگری باشد! در واقع گاهی اوقات، هرچه یک ایده دیوانه وا تر به نظر برسد، بهتر است. به تمام چیزهای احمقانه ای فکر کنید که با محبوبیت جهانی روبرو شده اند.
2- توانایی متقاعد سازی:
برای درک بهتر مفهوم متقاعد سازی، باید به رابرت سیالدینی، نویسنده ی کتاب « روانشناسی متقاعد سازی» مراجعه کرد. در این کتاب به شش اصل جهانی متقاعد سازی پرداخته شده است: تعامل، کمیابی، اختیار، ثبات، علاقه و اجماع
البته مهم ترین اصل این است که ما نباید از این مهارت ها سو استفاده کنیم!! مردم عاشق خریدکردن هستند، به همین دلیل است که هنگام به کارگیری این اصول باید حکمت ارسطو را در نظر بگیرید: «شخصیت هر انسان تقریبا می تواند به عنوان موثرترین ابزار متقاعد کردن نامیده شود».
3- همکاری:
همکاری، کارهای تیمی را به سطح جدیدی می برد، این مهارت، افراد را با مجموعه مهارت ها و دیدگاه های مختلف به دور یکدیگر جمع می کند تا یک پروژه را تکمیل کنند، حتی در اغلب اوقات بدون حضور یا وجود یک رهبر. سازمان هایی که می توانند از این مهارت نرم بهره ببرند، درک می کنند که ارتباط در اولویت است، بنابراین باز نگهداشتن تمام راه های ارتباطی بسیار مهم است.
4- سازگاری:
سازگاری، به عنوان مهارت قرن بیست و یکم لقب گرفته است. زیرا در جهان امروز تغییرات با سرعت سرسام آوری در حال رخ دادن هستند! به نوعی برای ما غیر ممکن شده است که بتوانیم چند سال آینده را به هر شکلی پیش بینی کنیم! چیزهایی مانند واقعیت مجازی، واقعیت افزوده و خیلی چیزهای دیگر، به نوعی نحوه اجرای کسب و کارها را تغییر داده است، به همین دلیل است که شرکت ها ترجیح می دهند به جای اینکه منتظر بمانند تا همه چیز به مرور عادی شود، همواره در صدر فناوری ها باقی بمانند! اما، شروع زودهنگام استفاده از فناوری های نوین، به این معنی است که در واقع منحنی یادگیری این فناوری ها رو به پایین است!
5- هوش هیجانی:
هوش هیجانی یا همان EQ، در واقع با مفهوم «ظرفیت آگاهی، کنترل و ابراز احساسات، مدیریت عاقلانه و همدلانه در روابط بین فردی» تعریف می شود. کسانی که دارای رتبه EQ بالایی هستند، بهتر می توانند موقعیت های پرفشار، حل تعارض، انتقاد سازنده و مواردی از این قبیل را مدیریت کنند. این توانایی برای تیم ها، به ویژه تیم هایی که از پس زمینه های متفاوتی تشکیل شده اند، بسیار مورد توجه است.
در نظر سنجی انجام شده توسط Career Builder، مشخص شد که 75% از مدیران استخدامی، درصد EQ را بیش تر از IQ ارزیابی می کنند. در واقع مهارت های سخت و هوش، به نوعی راحت تر به کارمندان آموزش داده می شود، در حالی که درک EQ به زمان و درک بیشتری از افراد نیاز دارد.
6- خود انگیزشی:
جدال های ذهنی بیش از حد، چیزی است که در واقع کارآفرینان به طور مداوم با آن دست و پنجه نرم می کنند. واقع بین باشید! این دنیایی است که همه ما امروز در آن زندگی می کنیم، اینجاست که خودانگیزشی وارد عمل می شود! زیرا همه ی ما باید یاد بگیریم که چگونه انرژی خود را مدیریت کنیم. انرژی ما نه فقط از داشتن یک رژیم غذایی متعادل، بلکه از انگیزه های شخصی ما برای دستیابی به اهداف، انعطاف پذیری و تعهد به دست می آید.
انگیزه ی شخصی ما برای رسیدن به اهدافمان، مستقیما با طرز فکر ما مرتبط است. تحقیقات نشان می دهد که افرادی که ذهنیت رشد دارند، بیشتر دوست دارند که در تلاش هایی که انجام می دهند، موفق شوند، زیرا معتقدند که می توانند پیشرفت کنند.
تاب آوری ما درمقابله با شرایط، در واقع از شجاعت ما برای غلبه بر چالش ها متولد می شود! این امر به این معنا نیست که باید در انتخاب های خود بی تفاوت باشیم، بلکه باید یاد بگیریم که چگونه ریسک را مدیریت کنیم تا فرصت هایی را که به بهترین وجه با استعدادهای ما سازگار است را درک کنیم، بفهمیم که چه زمانی باید امور را برون سپاری کنیم و یا حتی آن ها را به سادگی رها کنیم!
| |
«هر دقیقه ای که صرف برنامه ریزی می کنید، 10 دقیقه در اجرای آن صرفه جویی می کند!» |
|
7- مدیریت زمان:
عملکرد با بازدهی بالا، به طور مستقیم با نحوه استفاده افراد از زمان ارتباط دارد. بیشتر کارآفرینان در حال حاضر به سختی تلاش می کنند، اما چیزی که در نهایت افراد موفق را از افرادی که در حال تلاش کردن، یا شکست خوردن هستند، متمایز می کند، توانایی آن ها در اجرای سه کلمه است: برنامه ریزی، اولویت بندی و عملکرد.
برنامه ریزی:
برایان تریسی، نویسنده معروف کتابهای مدیریت، اهمیت برنامه ریزی را توضیح می دهد و آن را چنین بیان می کند: «هر دقیقه ای که صرف برنامه ریزی می کنید، 10 دقیقه در اجرا صرفه جویی می کند! در نهایت این عمل به شما 1000 درصد بازده انرژی خواهد داد»
بیشتر بخوانید: روش زندگی افراد موفق؛ آنچه فاتحان موفقیت را متمایز می‌کند
اولویت بندی:
اولویت بندی صرفا به این معناست که بدانیم بهترین منابع را در کجا استفاده کنیم! در این باره، استفان کاوی، چنین توضیح می دهد که چهار قسمت در یک دایره وجود دارد که وظایف را به نسبت فوریت و اهمیت آن ها باید تقسیم کنید! نکته ی کلیدی تمرکز بر مواردی است که ضروری هستند اما فوری نیستند!
عملکرد:
بدون یک عملکرد مناسب، بهترین طرح ها نیز محکوم به شکست هستند.
8- داستان سرایی:
آنچه داستان نویسان را متمایز می کند این است که آن ها توانایی انگیزه بخشیدن به مردم را برای عمل کردن دارند! آن ها می دانند چگونه به درون ما برسند و روح ما را لمس کنند.
با توجه به آنچه گفته شد، چگونه می توانید توانایی داستان سرایی خود را بهبود ببخشید؟! یکی از راه حل ها پیوستن به گروه های سخنرانی کوچک است، این گروه ها شما را به چالش می کشد تا سخنرانی کوتاهی را برای گروه های کوچک ایراد کنید.
بیشتر بخوانید: مهارت های نرم در کسب‌وکار کدامند و چه نقشی در موفقیت ما دارند؟
«ارین مایر» نویسنده کتاب نقشه فرهنگ، این موضوع را این گونه بیان می کند: «میلیون ها نفر در حال حاضر در حال کار کردن در محیط های جهانی هستند، در حالی که همه چیز را از دیدگاه فرهنگی خود می بینند و چنین فرض می کنند که همه تفاوت ها، بحث ها و سوء تفاهم ها، ریشه در شخصیت افراد دارند! بسیاری از افراد در بخش تفاوت های فرهنگی و درک آن ها آموزش نمی بینند، زیرا اعتقاد دارند که اگر روی تفاوت های فردی تمرکز کنند، کافی است».
همانگونه که جهان ما روز به روز کوچک تر می شود، کسب و کارهای بیشتری به مزایا و البته معایب کار کردن با تیم های جهانی، آگاه می شوند.