پر واضح است که کارآفرینی درون سازمان های بزرگ بسیار مشکل تر از کارآفرینی مستقل می باشد، چرا که کارآفرینی سازمانی در تصمیم گیری، تخصیص منابع و استقلال عمل، دارای محدودیت هایی می باشد. البته این دارای جنبه های کلیدی مشترکی می باشند. برای مثال هر دو شیوه به نوآوری توجه دارند. این نوآوری می تواند یک محصول، خدمت، فرایند یا سبک های مدیریتی جدید باشد. هدف هر دو شیوه ایجاد محصولات یا خدمات با ارزش افزوده است.
محققین از ابعاد گوناگونی تفاوت های اصلی بین دو شیوه را مورد بررسی قرار داده اند که در اینجا به سه اختلاف اساسی بین کارآفرینی سازمانی و مستقل پرداخته می شود:
اولین اختلاف در این است که اقدامات کارآفرین مستقل، توسعه ای است، در حالی که کارآفرینی سازمانی اغلب متوجه بازیابی می باشد. اقدامات بازیابی معمولا در مواجه شدن با رکود در سازمان های بزرگ صورت می گیرد. کارآفرینی سازمانی می تواند رشد و نوآوری را در یک شرکت سنتی بهبود بخشد. کارآفرینی سازمانی می تواند اصلاحی نیز باشد. چرا که فرهنگ کارآفرینانه را در سازمانی اصلاح می کند که در گذشته، ساختاری کاملا عمودی و سلسله مراتبی داشته است.
فرایند ارائه خدمات و محصولات جدید ممکن است نتیجه کارآفرینی سازمانی باشد، اما هدف غایی آن بازیابی فرهنگ کارآفرینانه است و این در حالی است که کارآفرین مستقل فرایند یا محصولی را ایجاد می کند که پیش از آن موجود نبوده است.
دومین اختلاف بین کارآفرینی مستقل و سازمانی در دشمنان شرکت است. در مورد کارآفرینی مستقل، دشمن، بازار می باشد. کاری که کارآفرین مستقل انجام می دهد، زدودن موانع موجود در بازار برای بقا و رقابت است. اما در مورد کارآفرینی سازمانی، فرهنگ شرکت دشمن اولیه است. با توجه به این ارتباط، شرکت می تواند جلوی بسیاری از فرایندهای کارآفرینانه را که به دنبال آن بوده سد نماید. از این رو علاوه برغلبه بر موانع بازار، کارآفرین سازمانی باید بر موانع سازمانی نیز غلبه کند.
فرایند ارائه خدمات و محصولات جدید ممکن است نتیجه کارآفرینی سازمانی باشد، اما هدف غایی آن بازیابی فرهنگ کارآفرینانه است و این در حالی است که کارآفرین مستقل فرایند یا محصولی را ایجاد می کند که پیش از آن موجود نبوده است. |
اختلاف سومی که بین این دو نوع کارآفرینی وجود دارد، شاید تناقضی است که درباره مورد دوم وجود دارد. در بسیاری از موارد شرکت مادر می تواند به جای یک دشمن، یک دوست باشد. چنانچه ارتباط شرکت مادر و واحد تاسیس شده جدید، خوب باشد، کارآفرین سازمانی از خزانه شرکت مادر، به سرمایه لازم دسترسی دارد. با وجود اینکه سرمایه شرکت محدود است و گرد آوری پول نیاز به تایید مدیران در سطوح مختلف دارد، اما چنانچه امکان یا فرصتی برای اقدام به یک فعالیت مخاطره آمیز وجود داشته باشد، کارآفرین سازمانی از سوی شرکت مادر تامین اعتبار می شود. درحالیکه کارآفرین مستقل، یا باید از ثروت شخصی خود استفاده کند و یا تلاش نماید تا سرمایه ای را از منابع مختلف خارجی بدست آورد.
در جدول زیر می توانید برخی تفاوت های کارکردی بین کارآفرینی سازمانی و مستقل را که از دیدگاه "وسپر" جمع بندی شده است، مشاهده نمایید.
تفاوت های کارکردی کارآفرین سازمانی با کارآفرین مستقل
برگرفته از کتاب کارآفرینی، انتشارات جاجرمی