در این پست، میخواهیم دربارهی تفاوتهای بین دو شیوهی زندگی صحبت کنیم؛ شیوههایی که روی شغل، زندگی خانوادگی، تحصیل، حساب بانکی و شخصیت شما تاثیر میگذارد. احتمالا بدانید که منظور، کارآفرینی و کارمندی است.
دوست من کارمند است. هیچ وقت بیپول نشده است؛ ماه به ماه حسابش پر میشود و برای همان مقدار پول برنامهریزی میکند. بیمه هم دارد. هروقت بیمار شود، با خیال راحت هزینهی درمان را پرداخت میکند؛ چون قرار است از بیمه پولش را بگیرد. اوایل کارش، یک پروژه در شرکتشان خراب شد. فضای سبزی که باید دو ماهه ساخته میشد، شش ماهه ساخته شد و پولش هم یک سال بعد رسید. برایم تعریف میکرد که صاحب شرکت قلبش مشکل پیدا کرد و چند روز بستری شد. ولی دوست من، از مهمانی شب جمعهاش هم نیافتاد. دوست من، بعد از ظهرها به کلاس آشپزی میرود. میگوید هشت ساعت کار میکنم، هشت ساعت هم میخوابم، میخواهم بقیهاش را صرف علاقههایم کنم. تا به حال چند بار پرسیدهام که برای آیندهی شغلیاش چه برنامهای دارد. پاسخ او هم ساده است: «سال به سال حقوقم افزایش پیدا میکند». دوست خوشبخت من صبح به موقع از خواب برمیخیزد، شب هم به موقع میخوابد و در سی سالگی، حتی یک موی سفید هم ندارد.
تب بزرگی بود. خوبیها را نشان میدادند، ولی بدیها را پشت سرشان میگذاشتند تا ما نبینیم. منظورم تب کارآفرینی است. آنقدر روی سر ما از کارآفرینی خواندند تا همه کارآفرین شدیم؛ بدون آن که بدانیم دنیای کارآفرینی چه شکل و شمایلی دارد. فکر کردیم قرار است اختراع، ایده یا طرحی داشته باشیم تا یک شبه پولدار شویم. از آن گذشته، هیچکداممان نخواستیم کارمند شویم؛ پس همه شرکت تاسیس کردیم و به دنبال کارمند گشتیم.
ولی از همان تب و تاب هم کارآفرینهای موفقی متولد شدند؛ افراد مصمم و جاهطلبی که با کلهشقیهایشان دنیای امروز ما را در همین مملکت تغییر دادند. تصور کنید که دیوار، دیجیکالا و اویلا در دنیای ما وجود نداشتند. مطمئنا دنیای متفاوتی داشتیم.
همین افراد جاهطلب و کلهشق، زندگی بسیاری از افراد را سر و سامان دادند. هرکدام با چند نفر همکاری میکنند و بهشان حقوق پرداخت میکنند. لحظه به لحظهی زندگیشان پر از هیجان و خلاقیت است. هر روز مشکل جدیدی به وجود میاید که باید حلش کنند. سختیهای زیادی میکشند، ولی درآمدشان معمولا از کارمندها بیشتر است. برای این که درآمدشان را دوبرابر کنند، نیازی به این ندارند که ساعات کارشان دو برابر شود. همچنین، معمولا از شغلشان لذت بیشتری میبرند.
«کارمندی بدیها و خوبیهای خودش را دارد. کارآفرینی هم همینطور. مهم این است که کدام یک از این شیوههای زندگی شما را راضیتر میکند. بهتر است که همان شیوه را انتخاب کنید؛ چرا که هرکسی را بهر چیزی ساختند.» |
دوست من سختیهای خودش را دارد. ممکن است نتواند پرواز کلاس بیزینس سوار شود. ممکن است بعد از آمدن گجتهای جدید، نتواند آنها را بخرد. خوبیهای زندگیاش را هم پیش از این گفتم. زندگی کارآفرینانه هم همینطور؛ بدیهای خاص خودش را دارد. استرس زیادی دارد. احتمال دارد که ورشکست شویم. به جای یک رییس، چندین رییس داریم؛ هر مشتری میتواند به ما دستور دهد و ما هم برای راضی نگاه داشتنش اوامر را اجرا میکنیم.
کارمندی بدیها و خوبیهای خودش را دارد. کارآفرینی هم همینطور. مهم این است که کدام یک از این شیوههای زندگی شما را راضیتر میکند. بهتر است که همان شیوه را انتخاب کنید؛ چرا که هرکسی را بهر چیزی ساختند.
چطور می توان کارمندان را به افرادی کارآفرین تبدیل کرد؟