هر شرکت بزرگ باید با واقعیت نوآوری مستمر و ریسک منسوخ شدن در قرن بیست و یکم مواجه شود. امروزه بعید است شرکت هایی که دارای ساختارهای سازمانی هستند به رشد جدید دست پیدا کنند.
این امر، باعث نمی شود شرکت های موفقی که با یافتن مدل کسب و کار موفق و بهبود آن در طول زمان ایجاد شده اند بی اعتبار شوند. آنها در همان جایی که باید باشند هستند، زیرا یک مدل اثبات شده ی کسب و کار را به طور مستمر بهبود داده و مقیاس بندی کرده اند. با این حال شرکت ها برای رسیدن به رشد مستمر و قابل توجه در قرن 21 ام، باید به چیزی فراتر از بهبود مدل کسب و کار موجود یا راهاندازی ساده ی محصولات جدید بیاندیشند. این اقدامات، دیگر باعث رشد کافی نخواهند شد.
رشد، از سازمان های دوجانبه تری حاصل خواهد شد که در بهبود مدل کسب و کار ثابت خود(بهره برداری) و در عین حال در اختراع موتورهای رشد فردا (اکتشاف) برتری دارند. رشد، از مدل های کسب و کار و ارزش های پیشنهادی کاملا جدید حاصل خواهد شد. به خاطر فرهنگ ها، مهارت ها، ابزارها و طرزفکرهای موردنیاز بسیار متفاوت، برتری همزمان در بهره برداری و اکتشاف، بسیار دشوار است. با این حال در قرن 21 ام تنها کسب و کارهایی رشد خواهند کرد که بتوانند با موفقیت، این دو فرهنگ را زیر یک سقف پرورش دهند. این کار، یک تغییر بنیادی و در عین حال مهم محسوب می شود.
برای موضع گیری موفق سازمان ها در جهت نوآوری، چه کاری باید انجام دهیم؟
در مرحله ی اول، شرکت ها باید فراتر از نوآوری محصول و تکنولوژی، تحقیق و توسعه ی سنتی حرکت کنند و روی مدل های کسب و کار و ارزش های پیشنهادی جدید تمرکز نمایند. این امر، به معنای ایجاد ساختار سازمانی کاملا جدید نیز هست که در آن، اکتشاف و بهره برداری به طور هم زمان صورت می گیرند و رشد جریان دارد. تلاش های اکتشافی، باید توسط رئیس کارآفرین هدایت شوند. قدرت این شخص برابر با قدرت مدیرعامل خواهد بود تا به طور انحصاری بر ابداع آینده ی شرکت تمرکز کند. این رئیس کارآفرین، تیمی از کارآفرینان، و مجموعه ای از آزمایش های نوآوری را مدیریت می کند و نگهبان فرهنگ نوآوری شرکت است.
درک رشد و نوآوری قرن 21 ام:
ما وقتی در مورد نوآوری صحبت می کنیم معمولا به تحقیق و توسعه، تکنولوژی جدید و محصولات جدید فکر می کنیم. با این حال برای سازمان ها به طور فزایندهای دشوار است که فقط از طریق نوآوری تکنولوژی و محصول(تحقیق و توسعه ی کلاسیک) رشد قابل ملاحظه ای داشته باشند. سازمان ها مشتاق هستند رشد جدیدی ایجاد کنند ولی در عین حال باید بین نوآوری کارآمد و تدریجی(که کسب و کار فعلی را حفظ می کند) و نوآوری متحول کننده(که افق های جدید و مدل های کسب و کار بالقوه مخرب را بررسی می کند) تمایز قائل شوند.
به عنوان مثال، یک ویژگی یا مدل محصول جدید ممکن است مقداری درآمد کوتاه مدت را به یک بخش راکد بیافزاید. مهندسی مجدد فرایند کسب و کار و فعالیت های کاهش هزینه، ممکن است شرکت را پابرجا نگه دارد یا موجب کارآمدی آن گردد، ولی صرفا تمرکز بر انواع نوآوری، برای بقای شرکت شما کافی نخواهد بود.
رشد متحول کننده، از مدل های کسب و کار و ارزش های پیشنهادی عالی حاصل می گردد. تکنولوژی جدید ممکن است هنوز هم در این امر نقشی داشته باشد، ولی تکنولوژی جدید باید در قالب یک ارزش پیشنهادی عالی و همراه با یک مدل کسب و کار قوی باشد.
چرا شما به رییس کارآفرین باقدرت نیاز دارید؟
بهترین مدیرعامل ها در رشد و اجرای یک شرکت در نقش مدیر شناخته شده ی کسب و کار، بسیار عالی عمل می کنند. فقط تنها چیزی که آنها نمی توانند به خوبی از عهده اش برآیند، ابداع مجدد و نوآوری است. این ناتوانی به خاطر بی کفایتی آنها نیست، بلکه آنها بنا به دلایل مختلفی نمی توانند در این کار موفق باشند. مدیرعامل ها معمولا از طریق مدل اثبات شده ی کسب و کار موفق می گردند و تحت فشار قرار می گیرند تا برای آن کسب و کار، نتایج کوتاه مدت ارائه نمایند. مدیرعامل ها درک نمی کنند که چه چیزی برای نوآوری رشد نیاز است به همین خاطر در کسب و کار اثبات شده، هر چیز متفاوتی را پادزهر مضری برای مدل کسب و کار موجود می دانند. تعداد اندکی مدیرعامل نیز وجود دارند که می توانند دو نقش کاملا متفاوت را که به ساختارهای سازمانی و مجموعه مهارت های کاملا مختلفی نیاز دارند مدیریت نمایند.
اگر مدیرعامل نمی تواند نوآوری داشته باشد، پس چه کسی باید اینکار را انجام دهد؟
من معتقدم یک نقش جدید به نام رئیس کارآفرین (CE) نیاز است تا شرکت های قرن 21 ام وابسته و مرتبط باقی بمانند. کار اصلی رئیس کارآفرین این است که آینده ی شرکت را ابداع کند، در حالی که مدیرعامل (CEO)،کسب و کار موجود را اجرا می نماید(و بودجهی جستجوی رئیس کارآفرین برای آینده را تامین می کند). این نقش، نقش یک مدیر ارشد فناوری (CTO) یا رئیس تحقیق و توسعه یا صرفا مدیر ارشد نوآوری (CIO) که به مدیرعامل گزارش می کند نیست. رئیس کارآفرین، یک مدیر اجرایی است و به اندازه ی مدیرعامل (CEO) قدرت دارد و دارای رهبری شفاف و حفاظت در نوآوری متحول کننده در شرکت می باشد. آنها همراه با مدیرعامل، به طور مساوی به رئیس هیئت مدیره گزارش می دهند. یکی روی بهره برداری تمرکز دارد و دیگری روی اکتشاف.
در مطلب بعدی با وظایف رییس کارآفرین آشنا می شویم. با ما همراه باشید.