کارآفرینی نیروی قدرتمندی است که بسیاری برای دستیابی به آن تلاش میکنند. کشورهای بسیاری در جهان تمایل دارند اقتصادشان را با توسعه کارآفرینی ارتقا دهند. لازم است اکوسیستمی حمایتی شامل زیرساختها و دسترسی مالی برای کارآفرینانی که میخواهند رشد کنند، وجود داشته باشد. چارچوبهای سیاستگذاری و موسسات؛ نقش ویژهای در اکوسیستمهای کارآفرینی ایفا میکنند.
ایجاد اکوسیستم کارآفرینی رقابتی نیاز به محیطی دارد که کسب و کار درآن بتواند ایفای نقش کند؛ جایی که حقوق کسب کارها محافظت و برای همه قوانین یکسان اعمال شود. هیچ الگویی برای اندازهگیری چنین اکوسیستمهایی وجود ندارد؛ هر کشوری باید رویکرد منحصر به فرد خودش را برای اصلاحات پیدا کند. این نیاز به گفتگویی دارد که در آن سیاستمداران و کارآفرینان در مورد موانع و یافتن راهحلها با هم متحد شوند.
|
« اکوسیستم کارآفرینی مقولهای مجزا از هم نیست بلکه شامل اجزایی است که باید برای تسهیل نوآوری و رشد به یکدیگر نزدیک شوند. » |
|
در این مطلب راههایی برای شکلگیری چنین سیاستهایی مورد بحث قرار گرفته است. تمرکز بر این است که چگونه کارآفرینان میتوانند به صورت سازنده در گفتگو با تصمیمگیران مشارکت داشته باشند.
ایجاد اكوسيستمهای كارآفرینی:
هر اکوسیستم شامل تعدادی از عناصر کلیدی به هم متصل است که دائما باهم در حال تعامل هستند. اکوسیستم کارآفرینی مقولهای مجزا از هم نیست بلکه شامل اجزایی است که باید برای تسهیل نوآوری و رشد به یکدیگر نزدیک شوند. مدلهای مختلفی برای اکوسیستم کارآفرینی وجود دارد، در اینجا به دومورد از آنها اشاره میشود:
۱. در این مدل شش حوزه کلیدی اکوسیستم کارآفرینی مشخص میشود: فرهنگ سازمانی، توانمندی سیاستها و رهبری؛ در دسترس بودن منابع مالی مناسب، کیفیت سرمایه انسانی، بازارهای سرمایهگذاری مناسب برای محصولات و طیف وسیعی از مسائل نهادی.
هرچند اکوسیستم کارآفرینی هر کشور را میتوان با استفاده از حوزهای مشابه نقشهبرداری کرد، اما هر اکوسیستم همچنان منحصر به فرد است؛ زیرا اکوسیستمها شامل صدها عنصرند که به شیوهای پیچیده با هم همکاری میکنند. این عوامل در طول تاریخ شکل گرفته که هر کشور را به مزایای رقابتی منحصر به فرد خودش رسانده است. همچنین مجموعههای منحصر به فردی از چالشها را فراهم آورده است.
بنابراین، ایجاد اکوسیستم کارآفرینی موفق به معنی کپی کردن اکوسیستم کارآفرینی کشورهای موفق در این حوزه بهطور مستقیم نیست. بسیاری از دولتها رویکرد اشتباهی برای ایجاد اکوسیستمهای کارآفرینی دارند. آنها بعضی از ایدهآلهای غیرقابل دستیابی اکوسیستم را دنبال میکنند و به اقتصادهایی که مقابل بهترین شیوه ها هستند، تبدیل میشوند. هر کشوری باید شرایط، نقاط قوت و ضعف و رویکردهای طراحی خودش را که در واقعیتهای محلیاش ریشه دارد بررسی کند.
۲.: در مدل ۶+۶ ابتدا شش ستون که برای اکوسیستم موفق کارآفرینی ضروری است، شامل: شناسایی، آموزش، ارتباط و پشتیبانی، سرمایهگذاری، فعالسازی و احترام و تقدیر از کارآفرینان؛ مشخص میشود. بعد از آن ۶ شرکت کننده که باید در اجرای آنها مشارکت کنند شامل: سازمانهای غیردولتی، شرکتها، بنیادها، دولتها، موسسات دانشگاهی و سرمایهگذاران مشخص میشود. این مدل هم مانند مدل قبلی بر این فرض استوار است: برای حفظ کارآفرینی جهان شمول، هیچ فاکتور تک بعدی وجود ندارد. در عوض، کارآفرینان زمانی رشد میکنند که در بخشها و نقشهای مختلف برای ایجاد محیطی که از کارآفرینی حمایت کند، تلاش کنند.
در واقع برای چنین رشدی به همبستگی همه عناصر اکوسیستم کارآفرینی و همکاری بازیگران مختلف نیاز است. اینکه کارآفرینان به عنوان مخترع تنها به محصولات جدید فکر کنند؛ اشتباه است. در حقیقت، فقط حدود 20 درصد از کارآفرینان؛ نوآور هستند. هشتاد درصد آنها تاجرانی هستند که ایدههای جدید را به بازار عرضه میکنند. شاید برای حمایت از کارآفرینی بیش از حد بر ابتکارات و نوآوری تاکید میشود. این درحالیست که کشورها برای ساختن اکوسیستمهای کارآفرینی به آگاهی نیاز دارند تا بتوانند به رشد کارآفرینان کمک کند.
ایجاد اکوسیستم کارآفرینی و تمرکز بر اصلاحات سیاسی:
از آنجا که همه اکوسیستمهای کارآفرینی شامل اجزای متعدد و متصلی هستند، در ساختار چنین اکوسیستمهایی باید رویکردی متوازن را در نظر گرفت. بهگونهای که همه عوامل کلیدی به یک اندازه مورد توجه قرار گیرند. اما در عمل، این امر به ندرت امکان پذیر است، زیرا تمام کشورها با منابع محدودی روبرو هستند. دولتها سرمایه سیاسی محدودی را برای صرف هزینههای اصلاحات در اختیار دارند. در نتیجه، اغلب روی عواملی از اکوسیستم کارآفرینی تمرکز میکنند که نسبتا آسانتر هستند، مانند برنامههای آموزش کارآفرینی یا صندوقهای ویژه برای فراهم کردن تسهیلات کارآفرینی. گرچه چنین اقداماتی ارزشمند است؛ اما بهندرت منجر به ارتقا اقتصاد از طریق کارآفرینی میشود. زیرا این اقدامات بیش از آنکه به افراد کمک کند و موانع موجود برسر راه کارآفرینان را از میان بردارد، درگیر کارهای حاشیهای و پیش پا افتاده میشود.
رسیدگی به این موانع در قلب سیاستهای دولتی و چارچوبهای نهادی است که میتواند به ارتقا کارآفرینی بیانجامد. با این وجود حتی اگر سیاستهای دولتی به عنوان عوامل کلیدی در مدلهای اکوسیستمهای کارآفرینی گنجانده شود، در عمل اغلب از این عناصر غفلت میشود.
طراحی خط مشیهای سازگار با محیط: توصیههایی برای سیاستگذاران:
- ورود به کسبوکار: سادهسازی ثبت و صدور مجوز کسبوکار
- افشا: ایجاد الزامات افشای مناسب بهطوریکه اطلاعات بهراحتی در دسترس مصرفکنندگان و سرمایهگذاران قرار گیرد
- اطلاعات: دسترسی برابر به اطلاعات دولتی در مورد مقررات، الزامات و منابع مالی
- حقوق مالکیت: تعریف و تضمین اجرای حقوق مالکیت
- تامین مالی: ایجاد سیستم مالی قوی در داخل با خصوصیسازی بانکهای دولتی و معرفی اصول حاکمیت بخش خصوصی
- کار: ایجاد قوانین ساده و کارآمد کار؛ اجازه میدهد که دستمزد؛ توسط نیروهای بازار تعیین شود
- رقابت: حذف محدودیتهای رقابتی، حذف یارانهها برای موسسات ناکارآمد و ...
- تجارت: کاهش تعرفهها و موانع غیرتعرفهای، حذف مجوز صادرات و واردات مجاز برای چند انتخاب
- مالیات: کاهش نرخ های مالیاتی
- کنترل قیمت: اجازه دادن به بازارها برای تعیین قیمتها
- ورشکستگی: ایجاد رویه ورشکستگی مناسب
- ظرفیتسازی: ایجاد برنامههایی برای ارائه به کارآفرینان در حوزه مهارتهای فنی، مدیریتی و مالی
کارشناسان توسعه و کارآفرینان به این توافق رسیدهاند که سیاستهای مورد نیاز باید شامل حفاظت از حقوق مالکیت خصوصی، قراردادهای قابل اجرا و مدیریت دولتی کارآمد باشد. اما به اینکه چطور این سیاستها را به شرایط محلی متصل کنیم؛ کمتر پرداخته شده است. کیفیت راهحلهای سیاسی تا حد زیادی به ماهیت آن سیستم سیاسی خاص بستگی دارد.
مشارکت بخش خصوصی در روند سیاستگذاری، به شیوهای شفاف، برای ارتقاء شرایط جوی کارآفرینی بسیار مهم است. اتاقهای مستقل تجارت و انجمنهای بازرگانی، اگر بهصورت مداوم در گفتگوهای سیاسی با دولت مشارکت داشته باشند، میتوانند تصمیمگیرندگان را نسبت به موانع کارآفرینی آشنا کنند. آن هم با اطلاعات دست اول و راهحلهای عملی برای از بین بردن موانع.
یکی دیگر از نکات کلیدی برای ایجاد چارچوب سیاسی که بتواند از اکوسیستم کارآفرینی پشتیبانی کند، صدور قوانین کارآفرینانه و نحوه اجرای آنها است. شکاف اجرایی، یا تفاوت بین قوانین در مورد فاز عملیاتی برنامههای کاربردی، کشورها را تحت تاثیر قرار می دهد. در سطح محلی، شهروندان اثرات این شکاف را دردناکتر احساس میکنند؛ چرا که قوانین ناکارآمد و مقرراتی که محیط کارآفرینی را نادیده میگیرند، به طور مستقیم معیشت آنها را تضعیف میکند.
برای رفع شکاف اجرایی باید مکانیسمهایی برای تجزیه و تحلیل هزینه و سود قوانین پیشنهادی در نظر گرفته شود. همچنین سازوکارهایی برای هماهنگ کردن قوانین اجرایی تعریف و اجرا شود. پایههای اصلی یکپارچگی در حاکمیت دولتی نیز باید تقویت شود.
نتیجهگیری:
کارآفرینی نیروی خلاق توسعه اقتصادی را فراهم میکند. کارآفرینان تغییرات اقتصادی را با ایجاد کالاها و خدمات جدید، شرکتهای جدید و ارایه راهحلهای ابتکاری برای نیازهای محلی و جهانی هدایت میکنند. کارآفرینی فرصتها و ابتکارات فردی را افزایش میدهد.
برای رشد و نمو سرمایهگذاریهای کارآفرینی؛ باید محیط مناسب وجود داشته باشد. آغازگرها برای رسیدن به مقیاس استاندارد، نیاز به چارچوبی قانونی دارند که ابتکار عمل کارآفرینی را پاداش دهد، رقابت عادلانه را تضمین کند و از حقوق مالکیت خصوصی محافظت کند.
در این میان دولتها نقش کلیدی ایفا میکنند. در اکوسیستم کارآفرینی پایدار، حمایت مالی، حمایت آموزشی و سایر پشتیبانیها باید از طریق محیط سیاسی مطلوب صورت گیرد. بنابراين، دولتها باید براساس مبانی حقوقی و نهادی برای حمایت از تلاشهای پاییندستترین کارآفرینان تمرکز کنند.
بخش خصوصی میتواند در طراحی سیاستها، اصلاحات و اجرای آنها اقدامات ارزشمندی داشته باشد. سازمانهای تجاری در کشورهای جهان میتوانند با دولتها گفتگویی شفاف داشته باشند و صدای کسبوکارها و شرکای کلیدی در اصلاحات باشند. تعامل با جامعه کسب و کار به ایجاد اکوسیستم کارآفرینی کمک خواهد کرد. این فرصتی است که کارآفرینان در مسیرشان رو به جلو قدم بردارند.
چه استراتژیهایی به ایجاد اکوسیستم کارآفرینی کارآمد کمک میکند؟
مترجم: مارال مختارزاده (کارشناس ارشد کارآفرینی)
برگرفته از سایت www.cipe.org