اقتصاد ایران در حالی قدم به سال جدید گذاشت که بنا بر برخی رخدادها که در سال ۹۷ برای آن به وقوع پیوست با برخی تلاطمات و ابهامات روبهرو شد. برخی ابهامات و تنگناهای حاکم بر کشور در حالیست که در خلال سالهای اخیر شاهد رشد خیرهکننده آغاز به کار و راهاندازی استارتآپها، شرکتهای نوآور و کسبوکارهای نوپا در کشورمان هستیم؛ حرکتی که از نیل اقتصاد سنتی و وابسته به منابع طبیعی به سمت اقتصاد دانشبنیان حکایت میکند و نویدبخش آن است که رویکرد درونزایی در اقتصاد به معنی استفاده از دانش فناوری و تکنولوژی و حفظ بقا و پویایی آن بر پایه علم، در دستور کار قرار گرفته است.
برای به ثمر رسیدن هر تلاش و حرکت تازهای در زیستبوم نوآوری کشور که نتایج درخشان آن در نهایت اقتصاد را در برابر تکانههای خارجی مقاوم خواهد کرد و آثار زیانبار تحریمها را تا حد ممکن خواهد کاست، نیازمند فراهم شدن الزامات و زیرساختهای این پویش و تلاش جمعی هستیم.
کسبوکارهای نوین امروزه با تهدیدهای زیادی مواجهاند که بررسی هرکدام از آنها برای ادامه حیاتشان مهم و ضروری است. از برخورد سلیقهای با این کسبوکارها و انحصار دولتی گرفته تا عدم تامین زیرساختها، تخصیص نامناسب بودجه، حمایتهای ناکارا، عدم تامین سرمایه و ... از جمله مشکلاتی هستند که استارتآپها با آنها دست و پنجه نرم میکنند.
بر کسی پوشیده نیست که استارتآپهای فعال در کشور همچون سایر کسبوکارها، تحت تاثیر تلاطمات و تنگناهای اقتصادی قرار میگیرند، اما با توجه خلاقیت و نوآوری آنها و ساختار جدید و انعطافپذیری که دارند میتوانند این دوران سخت را پشت سر بگذراند و انقلاب بزرگی در حوزه اشتغال و اقتصاد کشور به وجود آورند. در این میان البته باید تاکید کرد که چالشهای حاکم بر فضای استارتآپی تنها منحصر به کشور ما نیست و در ابعاد جهانی نیز این زیستبوم همواره با مسائل و مشکلات زیادی روبهرو بوده و خواهد بود.
برای نمونه هنگام وقوع بحران داتکام (DOT-COM) در سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۰ میلادی که از آن تحت عنوان حباب شرکتهای اینترنتی (Internet bubble) نیز یاد میشود، شرکتهای اینترنتی و تکنولوژی بازار بورس و به خصوص شاخص ترکیبی سهام Nasdaq دچار صعودی غیرواقعی و سپس سقوط قابل توجهی شد و بسیاری از شرکتهای فناوری اطلاعات در این دوره ظهور، رشد و سقوط کردند. اما برخی دیگر همچون گوگل و آمازون مثالهای موفق این حوزه در جهان هستند که آن بحران را با موفقیت پشت سر گذاشتند.
حتی در این روزهای سخت اقتصاد کشور خودمان نیز میبینیم که برخی از شرکتهای استارتآپی توانستهاند با اقتدار به فعالیت خود ادامه دهند و دست از تلاش برندارند. به عقیده من همین ساختار انعطافپذیر و نوآور کسبوکارهای نوپاست که موجب شده با تغییر مدل کسبوکارشان بتوانند عملکرد مناسبی داشته باشند. بنابراین از استارتآپها میخواهم اجازه ندهند ناامیدی بر آنان چیره شود یا آنها را از ادامه مسیرشان باز دارد بلکه باید با درایت و بهکارگیری خلاقیتی که دارند مدل کسبوکار خود را با شرایط موجود انطباق دهند و بحرانها را یکی پس از دیگری پشت سر گذارند.
ما به عنوان یکی از بازیگران بازار سرمایه شاید در بحث «تامین سرمایه» بتوانیم برخی چالشهایی را که این کسبوکارها در دوره حیات خود تجربه میکنند مرتفع سازیم؛ چرا که بیشک یکی از مهمترین پیشنیازهای رشد و توسعه اکوسیستم نوآوری، تامین مالی و تجهیز منابع برای بازیگران این اکوسیستم است که در میان نهادهای اقتصادی و فعال در کشور، بازار سرمایه توانسته بزرگترین گامها را به منظور توسعه اقتصاد دانشبنیان از طریق اقداماتی همچون راهاندازی بازار دارایی فکری، تابلو دانشبنیان بازار SME، صندوقهای سرمایهگذاری جسورانه، آمادهشدن زیرساختها برای آغاز تامین مالی جمعی در فرابورس و ... بردارد.
بنابراین توصیه من به استارتآپها این است که خیلی نگران بحثهای تامین مالی و انواع سرمایه حداقل در حوزه بازار سرمایه نباشند. اگر با شناخت دقیقتر و مناسب نسبت به کسبوکارهایی که در کشور وجود دارد، وارد حیطه ارائه ایده و نوآوری شوند، بخش تامین سرمایه استارتآپها چندان نگرانکننده نخواهد بود؛ چراکه ظرفیتهای بسیار خوبی در کشور و به طور مشخص بازار سرمایه برای این امر وجود دارد و همزمان با مدلهای متنوعی از شیوههای تامین سرمایه در این بازار، ظرفیت برای انجام کارها بسیار زیاد است.
البته همانطور که میدانیم نیاز فعالان عرصه نوآوری به سرمایه اقتصادی و مالی، تنها بخشی از نیاز آنها به انواع سرمایهها مانند آموزشی، فرهنگی، حقوقی، مدیریتی و ... است.
در کشورهای توسعهیافته بهرهگیری از ظرفیتهای صندوقهای سرمایهگذاری جسورانه به اصلیترین راه توسعه شرکتهای نوپا بدل شده است؛ چراکه VCها علاوه بر تامین مالی، انواع سرمایههای اجتماعی، فرهنگی و مدیریتی را نیز در طول دوره سرمایهگذاری در اختیار استارتآپها میگذارند و موجب رشد و بلوغ این دست کسبوکارها از جنبههای گوناگون میشوند. در همین حال پژوهشهای موسسه مکنزی (Mckinsey) نیز نشان میدهد شرکتهای سنتی برای ایجاد ارزش از طریق فناوری دیجیتال، رویکردهایی مانند سرمایهگذاری جسورانه و سازگاری با تازهترین فناوریها را بهکار گرفتهاند.
بدین ترتیب حمایتها هدفمند و نقشه راه برای موفقیت کسبوکارهای نوآور و در نتیجه پیشرفت اقتصاد دانشبنیان روشن و مشخص است.
بر همین اساس تاکید میکنم همسو با این تحولات در عرصه جهانی ما نیز در بازار سرمایه کشور در تلاشیم تا شرایط و زمینهها را برای تقویت هرچه بیشتر اکوسیستم نوآوری از طریق به کارگیری و راهاندازی ابزارهایی مانند VCها، صندوقهای خصوصی و Fund Of Funds فراهم کنیم و با آنکه در ابتدای این راهیم اما این بیت از صائب تبریزی را سرلوحه خود قرار دهیم که «ما زنده به آنیم که آرام نگیریم، موجیم که آسودگی ما عدم ماست.