امروزه کارآفرینی به موضوعی داغ و جذاب در دانشگاهها تبدیل شده است. با وجود اینکه برنامههای نوآورانه متعددی برای کمک به نسل بعدی کسب و کارها طراحیشده است، اما بسیاری از دانشجویان علاقمند به حوزه کارآفرینی حمایتهای لازم را دریافت نمیکنند.
البته کار بیشتری باید انجام شود تا بتوان به دانشجویان کمک کرد، مسیر شغلی موردنظرشان را تشخیص دهند. بزرگترین گروه خوداشتغالان (فری لنسرها) کسانی هستند که در حوزه هنر و رسانه کار میکنند. متخصصان بهداشت و درمان هم جز گروههای کاری هستند که به سرعت در حال رشدند. با این حال بسیاری از دانشگاهها برای حمایت از کارآفرینان، تنها به رشتههای مدیریت و مرتبط با کسب و کار توجه میکنند. حتی اگر آموزشهایی در رابطه با خوداشتغالی وجود داشته باشد؛ احتمالا دانشجویان سایر رشتهها از این فرصت بیبهره میمانند.
اما سؤال اصلی این است که چگونه دانشگاهها میتوانند مهارتهای سرمایهگذاری و کارآفرینی را برای همه دانشجویان خود بهنحوی بهتر فراهم کنند؟ ما باید اطمینان حاصل کنیم که مشاوره کسب و کار و کارآفرینی تنها به دانشجویان کسبوکار محدود نمیشود. برای مثال، دانشگاهی در لندن دارای مدلهایی برای کارآفرینی در حوزه موسیقی است که راهنماییهای عملی در مورد خوداشتغالی را برای دانشجویان هنر ارائه میدهد.
گاهی دانشگاهها با تأکید بیش از حد بر اهمیت تجربه در موفقیت کسب و کار، دانشجویان را از راهاندازی کسبوکار جدیدشان میترسانند. بسیاری از افراد بااستعداد ولی بیتجربه به همین دلیل؛ از خوداشتغالی و راهاندازی کسب و کارشان منصرف میشوند. مهمترین نکته برای دانشجویان این است که از مهارتها و توانمندیهایشان آگاه باشند، تحقیقات لازم را انجام دهند و به شبکهسازی متعهد باشند.
«بهرهگیری از استعدادها، تحقیقات جامع و تهیهی طرح کسبوکاری قوی، مهمترین عناصر موردنیاز برای شروع کسبوکاری جدید است» |
دانشجویان با حضور منظم در انجمنهای حرفهای خود اشتغال، نشان میدهند که میخواهند بهطور مستقل و برای خودشان کار کنند، اما هنوز «ایدهی بزرگی» ندارند. داشتن «ایدهی بزرگ» ضروری است و دانشگاهها هم بر این موضوع تمرکز دارند. درحالیکه میتوانند این سوال را مطرح کنند: «چگونه دانشجویان میتوانند بر استعدادهای خود تکیه کنند و از مهارتهای بالقوهشان برای شروع کسبوکار استفاده کنند؟» مدیران و مسئولان حرفهای باید بازار را برای خوداشتغالی آماده کنند.
علاوه بر این، لازم است دانشگاهها طراحی درستی در برنامه درسی داشته باشند. دانشگاه «ناتینگهام ترنت» این کار را با استفاده از ماژولهای «کسب و کار در زندگی» انجام داده است. ناتینگهام ترنت دانشجویان را ملزم به انجام نوعی پروژه تحقیقاتی گسترده در مورد نحوه شروع کسبوکارشان میکند. این کار بخشی از فرایند دریافت مدرک تحصیلیشان محسوب میشود.
علاوه بر داشتن «ایدهای بزرگ»؛ دانشجویان نیاز به پسانداز یا سرمایهگذاری برای شروع کارشان دارند. راهاندازی کسب و کاری جدید نیازمند سرمایهگذاری است، اما اغلب پول زیادی برای شروع کار در دسترس نیست. بعضی از دانشگاهها با اعطای کمکهای کارآفرینانه یا طرحهای مالی میتوانند نقش مهمی را ایفا کنند.
بهرهگیری از استعدادها، تحقیقات جامع و تهیهی طرح کسبوکاری قوی، مهمترین عناصر موردنیاز برای شروع کسبوکاری جدید است.
دلایل اصلی افراد برای خوداشتغالی میتواند شامل موارد زیر باشد:
- انعطافپذیری
- خودمختاری
- رضایت شغلی بیشتر
مطمئناً پول میتواند خوب باشد، اما تأکید بیش از حد بر این مقوله؛ میتواند انگیزه اساسی را برای شروع کسبوکار از بین ببرد.
اغلب افراد خود اشتغال در معرض فشار هستند و گاهی اوقات انتظار میرود که بهصورت رایگان هم کار کنند. با توجه به نظرسنجی سال گذشته، 20 درصد از فارغالتحصیلان معتقد بودند که در صنایع مرتبط با خود حاضرند بدون دریافت دستمزد کار کنند.
دانشگاهها میتوانند به دانشجویان خوداشتغال و کسبوکارهای نوپایشان کمک کنند تا از پس مبارزات تبلیغاتی ناعادلانهای که معمولاً توسط غولهای صنعت ایجاد میشوند؛ برآیند. دانشگاهها و مؤسسات آموزشی باید برای درک مفهوم خوداشتغالی و توسعه آن تلاش کنند. در این صورت جوانان اعتماد به نفس وآمادگی بیشتری برای شروع کسب و کار مستقلشان پیدا میکنند.
مارال مختارزاده (کارشناس ارشد کارآفرینی)