یک کسب و کار موفق نتیجه یک ایده عالی نیست. یک کسب و کار با دوام نتیجه یک تیم عالی نیست. کسب و کارها هستند تا یاد بگیرند. کسب و کارها هستند تا مدام امتحان کنند. منظور این نیست که بدون برنامه و با این طرز فکر که برویم ببینیم چه میشود کسب و کار راه بیندازیم. بلکه کسب و کارها بایستی هرچه سریعتر فرضیات خود را در میدان عمل و در برابر مشتریان واقعی تست کنند و سعی کنند هرچه سریعتر با بازخوردی که می گیرند به یادگیری برسند. اگر متوجه شوند که فرضیات آنها صحیح نیست مسیر حرکت خود را تغییر دهند و اصطلاحاً چرخش کنند.
شاید این عبارات کمی عجیب به نظر آیند. اریک ریز با معرفی رویکرد نوپای ناب رویه سنتی راه اندازی کسب و کار را زیر سؤال میبرد و بیان میکند که رویه سنتی موجب اتلاف وقت آدمها در فرآیند کارآفرینی میشود. رویه سنتی منجر میشود نرخ شکست کسب و کارهای نوپا بالاتر رود و باید برای آن فکری کرد. رویه سنتی بر اساس دستورالعملی چند ده ساله اینگونه است: طرح کسبوکار بنویسید، آنرا به سرمایهگذاران ارایه دهید، تیم را شکل دهید، محصول را معرفی کنید و در آخر با تمام توان شروع به فروختن کنید. احتمالاً جایی در این دنباله از رخدادها، شکست مهلکی را تجربه خواهید کرد. بخت یارتان نیست چراکه پژوهش جدیدی توسط آقای شیکار قوش از مدرسه کسبوکار هاروارد نشان میدهد که ٪۷۵ استارتاپها شکست میخورند.
ولی به تازگی نیروی جبران کنندهای ظهور کرده است که میتواند ریسک فرآیند راهاندازی یک شرکت را کاهش دهد. این متدولوژی، استارتاپ ناب نامیده میشود که آزمایش کردن را به برنامهریزی تفصیلی، بازخورد مشتری را به حدس و شهود و طراحی تکرارشدنی را به روش سنتی ساخت «طراحی کامل و عالی در ابتدا» ترجیح میدهد.گرچه این متدولوژی عمر چندانی ندارد، اما مفاهیم آن از جمله " کمینه محصول پذیرفتنی و " چرخش کردن" خیلی سریع در دنیای استارتاپها ریشه دواندهاند.
تعریف اولیه اریک ریز اینچنین است: «کمینه محصول پذیرفتنی نسخهای از محصول جدید است که به تیم اجازه میدهد تا بیشترین میزان «یادگیری معتبر» (Validated Learning) درباره مشتریان را با کمترین تلاش جمعآوری کنند.» اریک ریز این رویکرد را نظمی نوین در مدیریت کسب و کارهای نوپا می داند و بیان می کند پس از گذشت یک قرن از تولد علم مدیریت و با وجود تمام دستاوردهایی که این علم برای بشریت داشته است باید اعتراف کنیم که این علم برای مدیریت کسب و کارهای نوپا در فضای کنونی مناسب نیست. اریک ریز تلاش کرده است با معرفی رویکرد نوپای ناب گامی در جهت ارتقای احتمال موفقیت کسب و کارهای نوپا بردارد.
روش ناب سه اصل کلیدی دارد:
نخست، به جای صرف ماهها برنامهریزی و تحقیق، کارآفرینان میپذیرند هر آنچه که در روز اول دارند یک سری از فرضیات تست نشده است، به بیان سادهتر حدسهای خوب. پس به جای نوشتن طرح کسبوکاری پیچیده، بنیانگذاران فرضیات خود را در چارچوبی که "بوم مدل کسبوکار" نامیده میشود خلاصه میکنند. اساسا بوم مدل کسبوکار دیاگرامی است که نشان میدهد یک شرکت چگونه برای خود و مشتریانش ارزش ایجاد میکند.
دوم، استارتاپهای ناب از رویکرد «از ساختمان بیرون بزنید» که مشتریسازی خوانده میشود استفاده می کنند. فرضیههای خود را تست کنند. آنها بیرون رفته و از کاربران، خریداران و شرکای تجاری احتمالی درباره همهی اجزای مدلکسبوکار خود بازخورد میگیرند، از جمله درباره ویژگیها محصول، قیمتگذاری، کانالهای توزیع، و استراتژیهای مقرون به صرفه جلب مشتری. تاکید روی چالاکی و سرعت است: شرکتهای جدید بهسرعت کمینه محصولات پذیرفتنی خود را آماده میکنند و بلافاصله بازخورد مشتریان را میگیرند. سپس با اسفاده از دادههای مشتریان برای بازبینی مفروضات خود، شروع میکنند به بازگشت دوباره، تستکردن محصول ارایهشده بازطراحی شده و ایجاد اصلاحات بیشتر (تکرارها) یا ایجاد تغییرات بنیادین (چرخشها) روی ایدههایی که کار نمیکنند.
سوم، استارتاپهای ناب چیزی را که «ساخت چابک محصول» خوانده میشود و ریشه در صنعت نرمافزار دارد را مشق می کنند. ساخت چابک محصول دست در دست همراه با مشتری سازی کار می کند. برخلاف چرخههای عادی سالانه ساخت محصول که دانستهها درباره مسائل مشتریان و نیازهای محصول را از پیش فرض میکنند، ساخت چابک با ساخت محصول به شکل تکرارشدنی و تدریجی، زمانها و منابع تلفشده را حذف میکند. ساخت چابک فرآیندی است که با آن استارتاپها کمینه محصولات پذیرفتنی را برای تست کردن میسازند.
شرکت ها 20 سال گذشته را با کاهش هزینه ها، صرف بالا بردن بهره وری کرده اند ولی تمرکز بر بهبود مدل های کسب و کار کنونی شرکت حقیقتاً دیگر کافی نیست. تقریباً همه شرکت های بزرگ می دانند که بایستی بطور پیوسته به نوآوری بپردازند تا با تهدیدات بیرونی رو به افزایش دست و پنجه نرم کنند. برای اطمینان از پیروزی و رشد، این شرکت ها نیاز دارند که ساخت مدل های کسب و کار جدید را ادامه دهند. این چالش به ساختار سازمانی و مهارت های جدید نیازمند است. در ادامه در تصویر تفاوت های رویکرد سنتی و رویکرد ناب آورده شده است.
برگرفته از کتاب نوپای ناب ترجمه محمدجواد احمدپور و سید علی فاطمی خوراسگانی