در دهه 1950، شرکت هالوید تصور می کرد که یک محصول برنده دارد. این شرکت به واسطه مهندسی هوشمندانه، فناوری جدیدی را ایجاد کرده بود که بهتر از محصولات رقبا بود اما کسی حاضر به خریدن این محصول نبود
از این رو مدیران شرکت پیشنهاد کردند که اگر کسی نمی خواهد دستگاه های کپی آنها را بخرد، شاید برخی حاضر به اجاره آن باشند. این پیشنهاد به یک ایده چند میلیارد دلاری انجامید و شرکت هالوید که اکنون با نام زیراکس شناخته شده است، به قدرتی بزرگ تبدیل شد.
نوآوری های منزوی بعید است که تأثیر قابل توجهی در سودآوری کسب و کار داشته باشند. خلق محصول جدید، بازار هدف یا جریان درآمدی جدید ممکن است تغییراتی را در کسب و کار ایجاد کند اما برای ایجاد تحولات پایدار و اثر بخش باید مدل کسب و کار را تغییر داد.
درادامه به آنچه باید درباره نوآوری در مدل کسب و کار بدانید، بیشتر می پردازیم:
۱. برنامه ریزی را متوقف و آماده سازی را شروع کنید:
پس از جنگ جهانی دوم، شرکت های عظیمی برای تولید محصولات و بازاریابی انبوه تاسیس شد. در آن زمان بود که برنامه ریزی استراتژیک در دسترس قرار گرفت. مدیریت ارشد طرحی را تدوین می کرد و از کارکنان رده های پایین تر می خواست که آنرا اجرا کنند. اگر کل مجموعه خوب کار می کردند، همه چیز به خوبی پیش می رفت.
اما هنگامی که «جک ولچ» مدیرعامل شرکت جنرال الکتریک شد، فرایند برنامه ریزی استراتژیک را محدود کرد و تلاش های خود را برای ساده سازی فرایندهای سازمان آغاز کرد.
از آن زمان، بسیاری دیگراز متخصصین و صاحبان کسب و کارهای بزرگ بر اهمیت آماده سازی تاکید بیشتری داشتند. به عنوان مثال «راجر مارتین» از مدیران می خواهد که اجازه ندهند برنامه ریزی استراتژی بیشترین زمان را به خود اختصاص دهد و این بدان معنی است که ما باید سریع ترشروع به آماده سازی کنیم.
شاید برنامه ریزی به ما اجازه تصمیم گیری سریع را دهد، اما این آماده سازی، توجه به جزییات و گسترش مهارت هاست که به ما توانایی اخذ تصمیمات به موقع و منطبق بر تغییرات در زمان واقعی را می دهد.
۲. به چگونگی خلق، ارائه و کسب ارزش از طریق مدل کسب و کارتان بیندیشید:
در حالی که طرح کسب و کار نیاز به ارزیابی مشخصی از درآمدها و هزینه ها دارد، مدل کسب و کار چنین نیست. به عبارت ساده تر، منطقی منسجم برای چگونگی خلق، ارائه و کسب ارزش است. کسب و کارهایی که به این سه مورد را به شکلی منطقی پاسخ دهند، شرکتهای بسیار موفقی را راه اندازی خواهند کرد.
متأسفانه، در جهان امروز چرخه های فناوری به طور قابل توجهی کوچک شده اند و مدل های کسب و کار دیگر دوام و پایداری ندارند و باید در مدل کسب و کارتان نوآوری ایجاد کنید.
این نکته مهمی است اما بدان معنا نیست که باید مرتباً همه چیز را تغییر دهید.
کافی است از خودتان بپرسید، چگونه می توانید ارزش جدیدی ایجاد کنیم؟ آیا می توانیم آن ارزش را در یک مسیر متفاوت هدایت کنید؟ آیا راهی وجود دارد که بتوانید به ارزش اثربخش تری دستیابی داشته باشید؟
۳. به کمک بوم مدل کسب وکار، کمینه محصول پذیرفتنی را تولید کنید:
من قبلاً کسب و کار دیجیتالی را اداره می کردم که تقریبا سهم ۴۰ تا ۵۰ درصدی بازار را به خودش اختصاص داده بود و به ما این امکان را می داد تا منابع مهندسی بهتری نسبت به رقبا داشته باشیم. چون ما آن را یک مزیت مهم رقابتی می دیدیم. به منظور سرمایه گذاری بر این مزیت، پروژه های بزرگی را برنامه ریزی کردیم .
متأسفانه آنچه که در طی فرایند توسعه ۶ الی ۱۲ ماهه اتفاق افتاد این بود که نیازها در بازار به سرعت تغییر می کردند و ما باید به طور مداوم ویژگی های پروژه را تغییر می دادیم. نتیجه این شد که پروژه های کلان ما پر از اشکال بودند و ما مجبور می شدیم وقت بیشتری را برای رفع آنها بگذاریم.
سرانجام شروع به تولید محصولاتی با حداقل سود کردیم که معمولاً تولید آنها طی شش هفته انجام می شد. هر چند تولیدمان فراگیر نبود، اما به موقع و در زمان نیاز مشتری انجام می شد. در نتیجه توانستیم سریع تر واکنش مصرف کننده را دردنیای واقعی ارزیابی کنیم. سپس ما از این دانش برای بهبود پروژه شش هفته آینده استفاده می کردیم.
بیشتر بخوانید: راهنمای جامع برای درک کمینه محصول پذیرفتنی (MVP)
۴. ارزیابی هوشمندانه ای از مدل کسب و کارتان داشته باشید:
ایجاد یک مدل کسب و کار موفق کار ساده ای نیست، اما سخت تر از آن ارزیابی صحیح مدل کسب و کاراست. رشد گاهی می تواند به مرگ کسب و کار بیانجامد. همچنان که کارکنان و منابع جدیدی را برای پاسخ به تقاضا وارد کسب و کار خود می کنید، عملکردتان می تواند تحت تاثیر اثرات منفی قرار گیرد.
در واقع ارایه یک دفترچه با مجموعه ای از قوانین برای پیروی کردن به کارمندان آسان است. آنچه که مشکل است، آگاهی رسانی صحیح از مدل کسب و کار و اجازه دادن به تیم تان برای دنبال کردن اهداف است.
۵. همواره برای مواجهه با شکست آماده باشید:
در قرن بیستم، برخی شرکت ها توانستند با ایجاد مزیت رقابتی پایدار از طریق پیشرفت مداوم، مسیر موفقیت در کسب و کار را هموار کنند. حتی یک مزیت رقابتی کوچک، که با صبر و حوصله دنبال می شد می توانست موقعیت پیروزمندانه ای را برای کسب و کارها ایجاد کند.
با این حال، حتی برترین شرکت ها ازجمله «کداک» در حال فروپاشی هستند. درحقیقت نباید تنها به یک مزیت رقابتی گذرا اندیشید.
ذات نوآوری در تار و پود مدل کسب و کار است. نوآوری در مدل کسب و کار به معنای جستجو درمورد ناشناخته ها نیست، بلکه یک پیگیری مداوم برای چگونگی خلق ارزش، ارائه آن و کسب ارزش بهتر است. حتی بهترین مدل های کسب و کارها هم بدون نوآوری در نهایت با شکست مواجه خواهند شد.
نویسنده: Greg Satell
مترجم: شیدا انصاری
برگرفته از www.forbes.com