داستانی در مورد یکی از مشهورترین مخترعان دنیای مدرن، توماس ادیسون وجود دارد. زمانی که از او سوال شد: «آیا از به نتیجه نرسیدن راه های بیشماری که امتحان کرده است، شرمنده است؟»، او پاسخ داد: «من تجربه های زیادی کسب کردم، اکنون راه های زیادی را میشناسم که به شکست منتهی می شوند!». اگر یک نقل قول برای خلاصه کردن تمام تجربیات کارآفرینان وجود داشته باشد، قطعا همین نقل قول است!
به عنوان صاحب یک کسب و کار، ممکن است در مورد این موضوع فکر کنید که آیا تجربیات شما در چشم انداز کسب وکار، عادی است یا خیر؟ مثلا ممکن است بارها از خودتان بپرسید: «آیا کارآفرینان دیگر نیز مانند من، فراز و نشیب هایی را تجربه می کنند؟» ، در یک روی سکه، کارآفرین بودن به شما این قدرت را می دهد که سرنوشت خود را بسازید. از سوی دیگر این امر نیز غیر قابل انکار است که مردم عادی، فراز و نشیب هایی را که یک کارآفرین تجربه می کنند، کمتر درک و تجربه می کنند.
زندگی یک کارآفرین چیزی شبیه به یک ترن هوایی است!
برای برخی از افراد، بیان این احتمال که صدها یا هزاران بار تلاش کردن برای چیزی ممکن است به شکست بیانجامد یکامر بسیار دلسرد کننده به نظر برسد. اما به عنوان کارآفرین، حقیقت این است که زندگی شما، احتمالا هر روز به این صورت خواهد بود! و البته حتی اگر حداقل برای چند ساعت در روز این احساس را نداشته باشید، مطمئنا باز هم مواقعی پیش خواهد آمد که دچار این احساس شوید.
یک لحظه ممکن است سوار بر موج یک محصول جدید و موفق باشید، یک دقیقه بعد پنج چالش آتشین، همزمان ظاهر می شود و شما را مجبور می کند که مسئولیت خاموش کردن همه آن ها را قبل از اینکه تمام کسب و کارتان را نابود کند، به عهده بگیرید! اگر فراز و نشیب های این ترن هوایی وحشی و رام نشدنی نباشد، زندگی یک کارآفرین بی معنی خواهد بود. پس این افت و خیزها امری طبیعی است. تصور شرایطی متفاوت از این، کاملا غیر واقعی است، به خصوص در سال های اولیه شکل گیری کسب و کار!
حتی اگر کسب و کار شما موفق هم باشد، باز هم کارآفرینی با ترکیبی از روزهای الهام بخش و روزهای چالش برانگیز همراه است.
زندگی برای شما به عنوان صاحب کسب و کار، مملو از چالش ها، موانع و پیچیدگیهایی خواهد بود که برای رسیدن به موفقیتی که می خواهید، باید بر آنها غلبه و از آن ها عبور کنید. اما نکته دشوار این جاست: حتی اگر در کسب و کار خود بسیار موفق باشید، همیشه به این معنی نیست که شما در بالاترین نقطه دنیا قرار گرفته اید.
می پرسید چرا؟! چون همیشه چیزهای جدیدی برای نگرانی وجود خواهند داشت! هربار که به بالای یک کوه می رسید، دره دیگری پر از تله ها، حفره ها، مشکلات و بلایای احتمالی می بینید که منتظر هستند تا با حرکت بعدی شما همراه شوند.
مهم این است که هدف اصلی خود را به خاطر بسپارید.
این روزها تقریبا با انفجار مثبت اندیشی در جهان روبرو هستیم، مدام جملاتی مثل «خودت را باور کن» و «خودت را دوست داشته باش» یا «تو می توانی به هرچیزی که می خواهی برسی» در تمام صفحات اجتماعی در حال منتشر شدن است! خوب، این ها چیزهای خوبی برای گفتن هستند. حتی گاهی اوقات ما می توانیم به این ایده ها بپردازیم و با آن ها به نقاط اوج احساسی باور نکردنی برسیم... اما! این هم تمام داستان نیست!
مسلما روزهایی در زندگی شما وجود دارد که می خواهید همه چیز را رها کنید و بروید...! فراموش نکنید که صاحبان کسب و کارهای موفق، بار سنگینی از مسئولیت را بر دوش دارند. هر کارآفرین موفق صد در صد با روزهایی مواجه می شود که در آن ها فقط می خواهد سر خود را به نشانه شکست پایین بیندازد و به تسلیم شدن فکر کند!
سوال کلیدی اینجاست: «چرا این سفر را شروع کردی؟»
دقیقا در لحظات ناامیدی و ترس، این سوال مهمی است که باید از خودتان بپرسید.
|
«کارآفرینی یعنی چند سال از زندگی خود را طوری بگذرانید که اغلب مردم آن را نمیخواهند، و بعد باقی عمر خود را طوری بگذرانید که بیشتر مردم قادر به داشتن آن نیستند!» |
|
خرابیها را باید آباد کنید!
«تو می توانستی تا الان خیلی جلوتر باشی و بیشتر رشد کرده باشی»، این جمله یک بازی ذهن است که می تواند بارها و بارها ذهن شما را به چالش و مجادله بکشد. مطمئنا اگر یک فرد معمولی بودید و مثل همه یک شغل معمولی را انتخاب می کردید و هر روز مانند دیگر افراد سر کار می رفتید، مجبور نبودید با این همه فراز و نشیب کنار بیایید، درست است؟!
از برخی جهات، کسب و کارها مانند کودکان نوپا هستند. این یک ایده و تصویر زیبا و حتی عاشقانه است که شما به این فکر کنید که یک کودک را به دنیا آورده و پرورش دهید. اما چیزی که هیچوقت دیگران به شما در مورد پدر و مادر بودن نمی گویند این است که بچه ها با مهارت های بی نظیری در یافتن راه حل های خلاقانه برای به خطر انداختن خود، به دنیا می آیند. آن ها از روی مبل ها و سطوح می پرند، با سر به انتهای بخش عمیق استخر شیرجه می زنند، باتری می خورند، با کبریت بازی می کنند و غیره...، و هیچ یک از این مسائل برای ایمنی یا رفاه آن ها خوب نیست.
چرا به نظر می رسد که کودکان نوپا بسیار در معرض خطر و نابودی هستند؟! خوب البته حقیقت موضوع این است که آنها اینگونه نیستند. آن ها فقط در حال یادگیری، کشف و بازی کردن هستند تا بفهمند چه چیزی در جهان خطرناک است و چه چیزی خطرناک نیست.
آنها با تجربه کردن، یاد می گیرند! با آزمون و خطا یاد می گیرند. یک کسب و کار باید دقیقا همان دردسرهای رو به رشد خود را با بلوغ و تثبیت پشت سر بگذارد.
در نهایت، ارزشش را دارد
بله، کارآفرین بودن می تواند چالش برانگیز باشد. اما علی رغم تمام کسالت ها و ناامیدی های که اغلب می توانند بر شما نازل شوند، به دلیل اینکه می خواهید در چالش های باورنکردنی مرتبط با کسب و کارتان رشد کنید، در نهایت هدف بزرگی در پشت کاری که انجام می دهید وجود دارد.
و اگر مدام به خود یادآوری کنید که همه اینها دلیل خوبی دارد و در نهایت ارزشش را دارد، خوب در واقع به پرده برداری از مسیر موفقیت، بزرگتر از آنچه تصور می کردید، نزدیک هستید. زیرا دقیقا این همان طرز فکری است که برای ادامه مسیر و رسیدن به اهداف مورد نیاز است! ستون اصلی موفقیت واقعی در کسب و کار، از سخت کوشی و تمایل به تحمل فراز و نشیب ها و دردهای رو به رشد کارآفرینی تشکیل شده است.
در اینجا یکی از نقل قول های کلیدی را بازگو می کنیم که کاملا مفهوم سفر کارآفرینی را در بر می گیرد: «کارآفرینی یعنی چند سال از زندگی خود را طوری بگذارید که بیشتر مردم نمی خواهند، و در نهایت شما می توانید باقی عمر خود را طوری بگذرانید که بیشتر مردم نمی توانند!» .
واقعیت این است که شما این سفر را به یک دلیلی آغاز کرده اید! گاهی اوقات ممکن است دردناک باشد، اما همچنین باشکوه و پر از هدف های والا و زیبا هم هست، و در پایان، مطمئن باشید که واقعا ارزشش را دارد.
مترجم: عاطفه جولانی (کارشناس ارشد)
برگرفته از سایت www.forbes.com